واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۴
باقر رجبعلی - پژوهشگر و فعال رسانهیی - با انتشار یادداشتی با عنوان «رادیو یک زمان رسانه بالینی بود»، تلاش کرده این مطلب را به چالش بکشد که «این روزها اغلب نگاهها به سمت تلویزیون است و هیچ کس به یاد رادیو نیست.» او این اتفاق را چنین توصیف میکند: «این یعنی: واقعیت آزاردهنده را همه پذیرفتهاند و رادیو جایگاهش را بین مردم واقعا از دست داده و آرام آرام میرود تا در حافظهی نسل نو، به موزهی خاطرات سپرده شود.» رجبعلی در این یادداشت که به طور اختصاصی به سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا ارسال کرده، آورده است: «این روزها، حرف و حدیث درباره سازمان عریض و طویل صداوسیما، جملگی معطوف به سیماست و «صدا» در ناگزیری برآمده از تحولات رسانهیی، با همه نوستالژی و سوابقش، رفته رفته دارد نقشش را که در سپهر رسانهیی کشورمان داشت، از دست میدهد. پلنگِ تلویزیون و رسانههای اجتماعیِ دیگر که صوتی تصویریاند و جاذبه دارند، در این نزاع بقاء، کار بلعیدن و هضم این آهوی رنگِ رخ باخته را به طرزی کاملا مقدر شده آغاز کردهاند و تسلط بلامنازع خود را به همه باوراندهاند؛ گویی هیچ اعتراض و شکی هم در این خصوص وجود ندارد و دلیلش هم این است که زمانه ایجاب کرده و هیچ کس مقصر نیست. حتی رئیسِ «خوش آمده» هم وقتی از اولویتها سخن گفت، فقط «سیما» را به رسمیت شناخت و از اولویت قطعی آن سازمان سخن راند! دیگران نیز همین طور! در همه سخنرانیها و یادداشتها و حرف و حدیثها، سخن فقط درباره تلویزیون است و بس! هیچ کس به یاد رادیو نیست؛ این یعنی: واقعیت آزاردهنده را همه پذیرفتهاند و رادیو جایگاهش را بین مردم واقعا از دست داده و آرام آرام میرود تا در حافظهی نسل نو، به موزهی خاطرات سپرده شود. حتی در مراسم معارفه رییس جدید سازمان هم، در هیاهوی سخن از تلویزیون، کسی کلمهیی از رادیو نگفت. مدیران و اهالی رادیو نیز، خویشتن به جبر این انفعال سپردند و هیچ کس در دفاع از این رسانهی «نوستایکِ یک زمان مردمی و بالینی» حرفی نزد و سخنی نگفت؛ که البته مدیران حق دارند. آنها خوب میدانند که آمار شنوندگان رادیو چه سیری را طی میکند! اهالی رادیو نیز، آنها که دستی به قلم و تحقیق و نقد دارند، چندی است دلسرد یا بازنشسته و «بیخیال» شدهاند و واقعیت هم این است که دلسوزی و دفاع از موجودیت این رسانه، دیگر به قولی «صرف» نمیکند و به زحمتش نمیارزد. حتی علیرضا دباغ، این «آدم رادیویی» هم این روزها هر چه در توان قلم خود دارد معطوف به کل سازمان به خصوص تلویزیون کرده و جایی هم که قرار است چند خطی از خانه و مسقطالرأس حرفهایاش بنویسد، آن را به بعد موکول کرده و خودش هم میداند که به واقع قلمفرسایی در این مورد، بینتیجه و آب در هاون کوبیدن است (ایسنا - استراتژی تقلید در صداوسیما؟). میماند افرادی مانند بانوی واقعاً دوستداشتنی رادیو مریم نشیبا، که البته استثنا هستند و خوشبینی و تعصبشان دلیل عاشقانه و «آرامشبخشی به خود» دارد. باید دید اگر خدای ناکرده روزی برنامههای این عزیزان هم تعطیل شد، باز هم خوشبینی احساسی و تعصبشان دوام خواهد داشت یا مانند دیگر هنرمندانی که برنامههایشان رفته رفته در ناگزیریهای وضعیتِ ایجاد شده حذف شد، به خود «اجازه» میدهند که از «اختلال» به وجود آمده در آرامش ناشی از فعالیتهای دلی و ذوقیشان، شکایت کنند!؟ (ایسنا - کسی اجازه ندارد از رادیو بد بگوید) به هر حال، آن چه از جمیع جهات و بخصوص پیشبینی کارشناسان و عوامل حرفهای برمیآید، رادیو روز به روز کوچکتر و لاغرتر خواهد شد و شبکههای موازی کار، بسیار بیشتر از این، درهم ادغام و برنامههایشان فشردهتر، مشترکتر و تکراری خواهد شد. نمونه این اقدام، پخش همزمان دعای فرج و مارش آزاد سازی خرمشهر از تقریباً همه شبکههای رادیویی است. قبلاً هر شبکهیی در این موارد به سلیقه خود و بر اساس مأموریتش عمل میکرد و تنوع وجود داشت. بنابراین، همین روزهاست که برنامههای تدارک دیده شده توسط تهیهکنندگانِ گلچین شده (به صورت آزاد یا سفارشی)، در کنداکتور شبکههایی که وجودشان ضروری است و در دگرگونیهای احتمالی باقی خواهند ماند گنجانده و به طور همزمان پخش و اجرا شود. آن چه از برآیند کارشناسیها حدس زده میشود این است که بخشی دیگر از اهالی رادیو، به ناگزیر خود را برای کوچ به سمت برنامهسازی در تلویزیون آماده میکنند (همان طور که پیش از این، فعالترها این کار را کردهاند) و به طور طبیعی، برنامه سازی در رادیو به تهیهکنندگان خاص از بین رسمیها و موظفیها سپرده خواهد شد. عدهایی نیز همانند آن چه در تلویزیون رایج است، سرگرم برنامهسازی خصوصی برای رادیو خواهند شد و زمانهایی از کنداکتور برنامهها را از آن خود خواهند کرد. در این صورت (که رویکردی تقریباً جهانی است و مُدلش در تلویزیون خودمان جواب داده) آن دسته از بازنشستههای فعال و علاقهمند به کار، حتی پیشکسوتان، مخصوصاً نویسندهها و احتمالاً دگراندیشان و اغلب آنها که برای ورود و کار در رادیو، رفتارهای ناگوار دیدهاند و لحظههای غیرمحترمانه یی را تجربه کردهاند، در کار کردن با این تهیه کنندگان طرف قرارداد، مشکلی نخواهند داشت و صرفا با عوامل او و در استودیویی خارج از سازمان طرف خواهند بود. این جاست که اهالی واقعی رادیو و به قول مرحوم افسانه قیصرخواه «آدمهای رادیویی» (و نه آدمهای رادیو)، امیدوار خواهند شد که به هرحال خواهند توانست در تولید برنامهها برای معدود رادیوهایی که باقی میمانند نقشی ایفا کنند تا استعداد و ذوقشان در بطالتِ بیاعتنایی و بیبرنامگی به هرز نرود. و خدا کند لااقل همین طور شود؛ نه طوری که صلاح سازمان، معیشت کارکنان، و روح روانِ «آدمهای رادیویی» نیست. از ویژگیهای این آدمهای رادیویی، قانع بودن، سادهزیستی و نیاز به تداوم فعالیت هنری بخصوص در سنین انباشت تجربه هاست.» انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]