محبوبترینها
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1803056845
![نمایش مجدد: از یادگیری TOEFL تا کار با سلاح های سنگین - پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ ایثار و شهادت refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
از یادگیری TOEFL تا کار با سلاح های سنگین - پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ ایثار و شهادت
واضح آرشیو وب فارسی:فاش نیوز: بیشترشان "حسینی" یا "موسوی" هستند و از سلاله حضرت زهرا(س). سال ها قبل به واسطه جنگ خانمان سوز در کشورشان ترک دیار کردند و در کشور همسایه خود ساکن شدند. مهاجرتی که با انقلاب کشور مقصد رو به رو شد. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی در ایران شکل گرفت و موجی از آزادیخواهی را در منطقه و جهان به راه انداخت. مهاجران افغانستانی به واسطه نزدیکی فرهنگ دو کشور و مذهبی که پایه های پیوند دو ملت بود به ایران سفر کردند و در شهرها و روستاهای کشور ساکن شدند، سال ها همزیستی مهاجران آنان را عضوی جدانشدنی از ایران اسلامی درآورد. ندای ملکوتی امام راحل نه تنها بر دل های مردمان این دیار بلکه تا هزاران کیلومتر از مرزهای خاکی این سرزمین جانی تازه به روح آزادمردان دمید. سید مجتبی حسینی یکی از همین افغانستانی های ساکن شهر قم بود که در عملیات سال گذشته لشکر فاطمیون در منطقه بصرالحریر به شهادت رسید و پیکرش پس از چندماه به کشور بازگشت. درس طلبگی می خواند و مدرک مهندسی اش را از دانشگاه قم گرفته و به لشکر فاطمیون پیوسته بود. زهره حسینی تنها خواهر سید مجتبی حسینی از برادرش اینطور روایت می کند: آدم خیلی خاکی، باتقوا و پاکی بود. شخصیتش اینطور نبود که خودش را بگیرد با وجودی که چند تن از دوستانش به سوریه رفته بودند اما وقتی خودش رفت کسی خبردار نشد و چون تحصیلکرده بود مسئولیتی در فاطمیون بر عهده گرفت. خواهر شهید سید مجتبی حسینی ادامه می دهد: یک وقت هایی در خانه تعریف می کرد که بعضی دوستانش مسئولیتی گرفتند و سر و سنگین شده اند، ولی خود مجتبی اینطور نبود. فعالیت های سید مجتبی تنها به درس و دانشگاه محدود نبود. فعالیت های فرهنگی و هیئت های هفتگی هم جزو برنامه هایش قرار داشت، شاید تاثیر همین هیئت ها بود که او را شیفته ی دفاع از حرم عمه سادات کرد. "هیئت زیاد می رفت، روی درسش هم خیلی حساس بود. با افتخار در هیئت هرکاری از دستش برمی آمد انجام می داد. بعضی اوقات به خاطر شستن ظرف ها دستانش پوست پوست می شد با این همه خودش راضی بود. کار در هیئت را خیلی دوست داشت." زهره حسینی به جز سید مجتبی دو برادر دیگر هم دارد. هر سه برادر برای خواهر عزیز هستند اما خودش می گوید: مجتبی با همه برادرهایم فرق داشت، از همان بچگی نسبت به دیگر برادرانم مذهبی تر بود. همه فامیل هم این موضوع را قبول داشتند حتی به شوخی بعضی مواقع شیخ مجتبی صدایش می زدند. سه سال و نیم پیش مادرم به رحمت خدا رفت. اواخر عمرش سرطان گرفته بود، سه ماه بیشتر نبود که متوجه بیماری اش شدیم و فوت کرد. فوت مادرم خیلی روی مجتبی تاثیر داشت تا چندسال گوشه گیر بود، خیلی مادرم را دوست داشت و متقابلا مادرم هم از همه بچه ها بیشتر مجتبی را دوست داشت با وجودی که من یک خواهر بودم اما همه توجه مادر و پدر به مجتبی بود واقعا یک گیرایی خاصی داشت. خواهر شهید سید مجتبی به وضعیت درسی و علمی برادرش اشاره می کند و می گوید: زبان خوانده بود و مدرک تافل داشت، خیلی خوب انگلیسی صحبت می کرد. اگر کسی از همسایه ها مهمان خارجی داشت از مجتبی می خواست که با او صحبت کند. دوست داشت زبان را ادامه دهد دانشگاه رشته زبان قبول شد اما وقتی دید به دانشش اضافه نمی کند انصراف داد و به دانشگاه مفید رفت و رشته کامپیوتر را تمام کرد. به خاطر علاقه اش به برنامه های مذهبی چند سالی می شد که در کنار دانشگاه طلبه هم بود و درس های مذهبی می خواند. ** اگر مجتبی می ماند و کار می کرد پول بیشتری داشت خواهر شهید افغانستانی مدافع حرم از نحوه اعزام برادرش تعریف می کند: اطلاعات زیادی از سوریه نداشت. چند نفری از دوستانش مثل سید مصطفی موسوی که زودتر از مجتبی رفته بودند چیزهایی تعریف کردند، مصطفی هم همزمان با مجتبی در عملیات بصرالحریر به شهادت رسید. از زبان اطرافیان هم شنیده بود که به سوریه می روند. همین حرف ها تاثیر داشت که برای رفتن علاقه مند شود. اول ما اجازه نمی دادیم. من هم مخالف بودم. اطرافیان خیلی حرف می زدند همین حرف هایی که گاها الان هم می شنویم، می گفتند به خاطر پول می رود در صورتی که اگر مجتبی می ماند و کار می کرد پول بیشتری داشت اما برای مجتبی پول مهم نبود در زندگی به تنها چیزی که اهمیت نمی داد پول بود. وی ادامه می دهد: سه یا چهار بار رفت. هر بار که می رفت چند ماه می ماند. هر دو یا سه ماه مرخصی می دادند که به ایران برگردد اما چون نیرو کم بود معمولا مجتبی بیشتر می ماند. دفعه آخری که قرار بود برود چون حرف های اطرافیان زیاد شده بود ما گفتیم نرو، چند باری رفتی هر کاری از دستت برمی آمد انجام دادی حتی ایران هم که هستی کار فرهنگی می کنی اما قبول نکرد گفت بگذار مردم هرچه می خواهند بگویند خودشان در آخر می فهمند که اشتباه کرده اند. حسینی از بی قراری برادر برای آزادی دو شهرک شیعه نشین نبل و الزهرا گفت و تعریف کرد: دو شهر نبل و الزهرا چون شیعه نشین هستند مجتبی خیلی نگرانش بود. می گفت این ها محاصره هستند و بیشتر تمرکز ما برای آزادی این دو شهر است. گریه می کرد و می گفت من نمی توانم اینجا در آرامش باشم وقتی مردم آنجا در خطر هستند. می گفت دوستانش جلوی چشمانش جان دادند وقتی نمی توانسته است کاری بکند، اینها را که تعریف می کرد من هم همزمان با او گریه می کردم. اوایل خانواده برای رفتنش مخالف بودند اما کم کم با شنیدن حرف های مجتبی به رفتن برادر راضی می شوند. تعریف های مجتبی از شرایط مردم سوریه روی خانواده تاثیر گذاشته بود. خواهر شهید حسینی در این رابطه می گوید: اول اطلاعات زیادی از سوریه نداشتم بعد که از شرایط آنجا گفت و از شب های عملیات که چه کارهایی می کرند من هم دلم به رفتنش راضی شد، شاید کسی باور نکند ولی بار آخری که مجتبی می رفت حس کردم دیگر برنمی گردد. می دانستم شهید می شود. هر بار که می رفت دلم آرام بود اما بار آخر می دانستم برگشتی در کار نیست. 21 اسفند سال 93 بود که رفت و 31 فروردین ماه سال بعد به شهادت رسید. ** اگر نرویم جنگ به افغانستان و ایران کشیده می شود زهره حسینی ادامه می دهد: با اینکه مجتبی برادر کوچکترم بود اما از او خیلی خجالت می کشیدم چون اعتقادات محکمی داشت و حریم ها را خیلی حفظ می کرد. یک وقت ها خود مجتبی حسودی می کرد چرا با آن یکی برادرم حرف می زنم می گفتم من از تو خجالت می کشم. حسینی به حرف های برادرش از سوریه اشاره می کند: می گفت وقتی حرم حضرت زینب(س) در محاصره است ما باید برویم. اگر نرویم این جنگ به کشور خودمان افغانستان و ایران می رسد. اگر دست روی دست هم بگذاریم به خانه و زندگی ما هم حمله می کنند. باید مدافع حرم حضرت زینب(س) باشیم دیگر نمی گذاریم به حضرت زینب(س) تعرض شود. می گفت حضرت زینب(س) همه را نمک گیر می کند. آنجا که هستم آرامش خاصی دارم. دفعه آخری که می خواست برود حالت خاصی داشت بی حال و رنگ پریده بود. بعد از رفتن از سوریه که تماس گرفت پرسیدم تو با آن حال مریضت چطور توانستی بروی اول خودت را درمان می کردی بعد میرفتی. گفت از وقتی آمدم اینجا آرامش دارم همه مریضی هایم خوب شده است. ** یک روز اشتباهشان را می فهمند حسینی از صحبت های این روزها که پشت سر مدافعان حرم است می گوید، اینکه می گویند مدافعان برای پول می روند. به برادرش اشاره می کند که بدون توجه به همه حرف ها هدفش را ادامه داد. زهره حسینی تعریف می کند: مجتبی می گفت یک روز به جایی می رسیم که همین افراد اشتباهشان را می فهمند. شهدا چیزهایی را می بینند که ما نمی بینیم. کسانی که راه مدافعان حرم را نمی بینند کوته فکر هستند ماهم حرفشان را به پای ندانستن می گذاریم. یک بار برای گرامیداشت شهدا به دانشگاه دعوت شدیم دختری آمد و داستانی خواند که داستان خودش بود. اول داستان مخالف مدافعان حرم بود اما یکی از روزها عکس برادرم را روی اتوبوسی می بیند، نگاه و لبخند مجتبی باعث می شود که حال آن دختر دگرگون شود. این دختر می گفت آنقدر دنبال شما گشتم تا پیدایتان کردم. یا یک پسر دیگر تعریف می کرد که با شناختن مجتبی حالش دگرگون شده است. زمانی که شهید شد در خواب زیاد می دیدمش. اگر اتفاقی بیافتد حتما از قبل خبرم می کند. زمانی که شهید شد پدرم خواب دیده بود که با مادرم داخل امام زاده ای هستند و گرگی نزدیکی آنهاست مجتبی از داخل امام زاده، پدرم را از وجود گرگ خبر کرده بود بعد از این خواب فهمیدیم برای مجتبی اتفاقی افتاده است تا اینکه خبر شهادتش رسید.
دوشنبه ، ۲۷اردیبهشت۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فاش نیوز]
[مشاهده در: www.fashnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]
صفحات پیشنهادی
جانباز فعال گردشگری گلستان به شهادت رسید - پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ ایثار و شهادت
ابراهیم کریمی مدیرکل میراث فرهنگی صنایع دستی وگردشگری استان گلستان شهادت جانباز سرافراز شهید علیرضا خراسانی را به خانواده ی گرامی و بازماندگان و دوستان و همرزمانش تبریک و تسلیت گفت وی افزود مردی از تبار صالحان که سال ها درعرصه گردشگری فعالیت داشت پس از تحمل سال ها رنج ناشیعملیات فتح المبین در مجموعه «5 نفر» - پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ ایثار و شهادت
کارگردان این مستند گفت مجموعۀ پنج قسمتیِ 5 نفر شامل مروری بر زندگی شهیدان باقر میگلی نژاد عبدالرضا محمدی باغملایی خداخواست شکریان و دو رزمندۀ دیگر سیروس غریبی جانباز و محمدباقر رنجبر آزاده است وی ادامه داد مجموعۀ تلویزیونی 5 نفر تنها گوشه ای از رشادت های رزمندگان استاندرس را رها کرده ایم! - پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ ایثار و شهادت
فاطمه صادقی- سلام به مسئولین پدرمن یه آدم ساده و بیسواد است که سالهاست حقش ضایع شده پدر من دوتا دختر دیگه بجز خودم داره و همچنین مادرم هم هست سال هاست دنبال حقش است ولی مسئولین اینجا هیچگونه توجهی نمی کنند و پدرم از این مملکت ناامید است من وخواهرهایم علاقه ی زیادی به درس خواندکارگاه موسیقی جشنواره فرهنگ و هنر اقوام ایران در سنندج برگزار شد - پایگاه خبری تحلیلی هدانا
سنندج- ایرنا- آخرین کارگاه تخصصی موسیقی جشنواره فرهنگ و هنر اقوام ایران زمین روز پنجشنبه با حضور موسیقی دان و خاورشناس فرانسوی پروفسور ژان دورینگ در سنندج برگزار شد به گزارش خبرنگار ایرنا این کارگاه تخصصی در ادامه جشنواره فرهنگ و هنر اقوام ایران زمین و با حضور جمعی از موسیقی دانوقتی اسارت سبب خیر می شود - پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ ایثار و شهادت
جانباز و آزاده دوران دفاع مقدس است که به گفته خود در دوران اسارت قرآن را فراگرفت و امروز وظیفه خود می داند آنچه از قرآن آموخته است به دیگران نیز انتقال دهد منصور شوشتری جانباز دوران دفاع مقدس و آزاده است که در زمینه آموزش روخوانی روانخوانی و بیان تفسیر قرآن فعالیت می کند وی دتکریم جامعه بزرگ ایثارگری ترویج فرهنگ ایثار و شهادت است - پایگاه خبری تحلیلی شهیدنیوز
شهیدخبر شهیدنیوز مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی گفت تکریم و تعظیم جامعه بزرگ ایثارگری ترویج فرهنگ ایثار و شهادت را در پی دارد عابدین عابدی مقدم صبح امروز در گفتگوی زنده تلویزیونی صبا صبح خراسان رضوی ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدا و تبریک اعیاد شعبانیه اظهار کروایت یک شهید از «همدان» تا «خان طومان» - پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ ایثار و شهادت
ظاهراً شهادت یک حادثه یا یک نقطه نیست بلکه یک جریان است و فقط در تجلّی تیر و خون و شمشیر خلاصه نمی شود اصل شهادت در همان جهاد و مجاهدت است که به دنبال خود شهادت دارد شهادت برای دلخوشی مجاهدان است در پایان خط زندگی دنیا این طور اگر در بستر هم بمیری شهیدی شهادت یک سبک زندگی امگر شما به داد من برسید - پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ ایثار و شهادت
علی عباس پورآذر- با عرض سلام خدمت تمام دستگاه ها و امور مجلس و رییس بنیاد شهید و امور ایثاگران باسلام و خسته نباشید اینجانب رزمنده هشت سال دفاع مقدس در جبهه های حق علیه باطل غرب کشور درلشگر28 پیاده کردستان عراق به مدت 24 ماه در چندین عملیات شرکت داشتم بطور متوالی و فعال انجام وظانعقاد نخستین تفاهم نامه در نخستین روز کاری مدیرکل جدید میراث فرهنگی - پایگاه خبری تحلیلی نصر نیوز
نصر اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی با اداره کل تعاون کار و رفاه اجتماعی استان تفاهم نامه همکاری مشترک امضا کردند به گزارش نصر با حضور معاون حقوقی امور مجلس و استان های وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی تفاهم نامه همکاری مشترک میان اداره کل میراث فرهناجرای کارگاه عمومی پیوست نگاری فرهنگی در گلستان - پایگاه خبری تحلیلی گلستان ما
سازمان بسیج اساتید دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی استان گلستان با هماهنگی معاونت فرهنگی سازمان بسیج اساتید کشور در نظر دارد یک سلسله کارگاه های عمومی پیوست نگاری فرهنگی را با هدف فرهنگ سازی اجرا نماید متن خبر نداردشنبه ۲۵اردیبهشت۱۳۹۵-
گوناگون
پربازدیدترینها