تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836371837
مناسبات قدرت بین طبقات مختلف ایران
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
مناسبات قدرت بین طبقات مختلف ایران
طبقه متوسط سرخورده و ناامید از طبقه پایین دست، به ائتلافی با طبقه سرمایه دار دست زده است که به نظر نمی رسد در این ائتلاف چندان به طبقه پایین اهمیت داده شود.
سالنامه شرق - نگار حسینی: از هنگامی که به دلیل وضعیت نابسامان اقتصادی در ایران، وضعیت طبقه متوسط متزلزل شد، این طبقه کارکرد تاریخی خود را از دست داد؛ کارکردی که بنا بود در پی اضمحلال طبقه اشراف روی تولید فرهنگ و ساختن افق های دور برای جامعه متمرکز باشد.
می گویند طبقه متوسط پرولتاریزه شده است و با این وصف، نه تنها نمی توان انتظار داشت به وظایف نانوشته خویش وفادار بماند که باید دانست ممکن است با برخوردی قهری، هجمه طبقه پایین را که به از دست رفتن منزلت و نقش طبقه متوسط منجر شده تلافی کند.
در حال حاضر به نظر می رسد طبقه متوسط سرخورده و ناامید از طبقه پایین دست، به ائتلافی با طبقه سرمایه دار دست زده است که به نظر نمی رسد در این ائتلاف چندان به طبقه پایین اهمیت داده شود. با محمد امین قانعی راد رییس انجمن جامعه شناسی ایران درباره مناسبات قدرت در میان طبقات مختلف در ایران گفتگو کرده ایم.
گفته می شود طبقه متوسط در ایران بسیار لاغر شده است؛ به ویژه با سیاست های دولت نهم و دهم. به نظر می رسد بخش درخور توجهی از این طبقه بابت نبود ثبات اقتصادی دست کم در حیطه عملی به طبقه پایین سقوط کرده اند. اگر بخواهیم امروز به طبقه متوسط در ایران نگاهی بیندازیم کارکردهای این طبقه که به طور تاریخی به دلیل داشتن آگاهی و مطالبه تغییر، تولید فرهنگ و ایجاد تغییر بوده است، چه تفاوت هایی با گذشته پیدا کرده است؟ آیا طبقه متوسط امروز ایران همان مولدان فرهنگی هستند که انتظار می رود باشند؟
- به نظر بسیاری از جامعه شناسان و فلاسفه متاخر، اساسا اهمیت طبقه متوسط در آن است که این ظرفیت را دارد که جامعه جدید را شکل دهد. پیش از آنکه شکل دادن جامعه بر عهده طبقه متوسط قرار گیرد، طبقه اشراف این مهم را بر عهده داشتند. در دوره پیش از مدرن، اشراف به دلیل داشتن فراغت می توانستند از دانش، سیاست و مصرف برخوردار باشند. در واقع آگاهی و داشتن نگاه بلندمدت به جامعه تنها در دسترس اشراف بود و در مقابل طبقه دهقان و عامه مردم به دلیل نداشتن آگاهی، هرگز نمی توانستند در اداره جامعه مشارکت داشته باشند.
اگر بخواهیم نگاه دقیق تری به طبقه اشراف داشته باشیم، می شود گفت این طبقه سه چیز را در انحصار خود داشت: یکی ورود در سیاست، یکی ورود در دانش و یکی ورود در مصرف. دلیل آن هم واضح است؛ چون هر سه اینها نیاز به فراغت و رفاه دارد. اگر کسی بخواهد وارد عرصه سیاست شود، لازم است فراغت خاطری داشته باشد و به دنبال نان شب نباشد. در گذشته زحمت کشی به طبقات پایین محول شده بود و طبقه بالا با کار فاصله داشت و در عین حال به دلیل داشتن نسبت با مالکیت زمین، از رانت هم برخوردار بود و در نهایت می توانست بخت کنشگری سیاسی را داشته باشد. از سوی دیگر بخت ورود به عرصه دانش و تولید آن هم با او یار بود.
این است که در گذشته طرح دیدگاه و نظریه های جدید و فلسفه و نظریه پردازی کار طبقه اشراف بوده است. از دوره ارسطو و افلاطون، جامعه برای کار دانشوری و حضور در آکادمی به قشر بالا متکی است. عرصه دیگر، عرصه مصرف است که در اختیار طبقه اشراف بود و به شکل واضح این به آن دلیل است که اعضای این طبقه رفاه بیشتری داشتند. یک نوع تقسیم کار جنسیتی نیز در این میان صورت گرفته بود؛ به این شکل که در طبقه اشراف سیاست و دانش را مردان بر عهده می گرفتند و مصرف را زنان؛ بنابراین زنان مصرف گرا در کنار مردان دانشمند و سیاستمدار را می توان در این طبقه به خوبی مشاهده کرد. این شمایی از شکل طبقه اشراف است. اما طبقه پایین اساسا فاقد آگاهی بود و به همین دلیل کاری نمی توانست بکند.
در آستانه دوره جدید از سوی سوسیالیست ها تلاش هایی شد که به طبقه کارگر جایگاهی داده شود و برای کارگران نقش تاریخی تعریف شود؛ اما در بین همین افراد برخی مانند لنین معتقد بودند طبقه پایین به دلیل داشتن ذهنیت پاره پاره قادر نیست چیزی بیش از منافع روزمره خود را ببیند؛ بنابراین نمی تواند رسالت ساخت جامعه را بر عهده بگیرد و این طبقه نهایتا درگیر اتحادیه گرایی می شود تا برای مثال شرایط کار و دستمزد خود را بهبود بخشد. این طبقه نگاه کوتاه مدت داشته و نگرش لازم برای دیدن آینده را در اختیار ندارد.
اینجاست که نقش طبقه متوسط معلوم می شود. در واقع مارکسیسم – لنینیسم به این نتیجه می رسد که لازم است روشنفکرانی از طبقه متوسط آگاهی و اندیشه را تولید کنند و برای طبقه کارگر به ارمغان بیاورند. اندیشه مذکور هم خصلت کلی دارد و هم آنها را از منافع کوتاه مدت یا نگرش اتوپیک که فقط به ساخت جامعه آرمانی توجه دارد، به واقع گرایی تخیلی هدایت می کند. اینجاست که خود مارکسیسم هم به اهمیت طبقه متوسط اعتراف می کند.
برخی از نظریه پردازان انتقادی چپ مانند مارکوزه حتی برای ایجاد دگرگونی به دانشجویان و حاملان دانش و فرهنگ دل می بندند. از طرف دیگر روشنفکرانی بودند – بیشتر در انگلستان چنین روشنفکرانی را می شد سراغ گرفت – با این اعتقاد که در غیاب اشراف، طبقه ای که می تواند پرچم آگاهی و دانش و اصلاح امور را در دست بگیرد، طبقه متوسط هستند و این طبقه می تواند حامل سیاست و دانش باشد. طبقه متوسط می تواند دیدگاه تاریخی جهانی و کلی داشته باشد. به دلیل اینکه در وضعیت میانه ای قرار گرفته است که هم می تواند به طبقه پایین توجه کندو هم حتی تا حدی الزامات وجودی طبقه بالا را درک کند و با آن کنار بیاید.
کارل مانهایم معتقد است طبقه متوسط، طبقه بی طبقه است؛ یعنی نه مانند طبقه پایین ناگزیر است به منافع درون طبقه مشغول باشد و نه مانند طبقه بالا ناچار است دائم از منافع طبقه خود محافظت کند. در واقع یک جور نقش میانجیگری و وساطت برای طبقه متوسط تعریف شد. مانهایم معتقد بود طبقه متوسط به دلیل حضور در آموزش عالی می تواند یک دید کلی داشته باشد و برای جامعه حامل یک پیام کلی باشد.
اعضای طبقه متوسط عمدتا در نهادهای دارای نقش علی الاصول عام گرایانه حضور دارند. آنان در مشاغل عمومی و به ویژه دولت حضور بیشتری دارند؛ چون دولت یک نهاد عام است. در آموزش، پارلمان و دادگاه نیز اعضای طبقه متوسط به عنوان معلم و استاد و نماینده و قاضی حضور دارند؛ چون این بخش ها نهادهای عام هستند. در این نهادها، مقولاتی مانند منافع عمومی و حوزه عمومی و مصلحت عمومی و امنیت عمومی مطرح می شود.
بر اثر فعالیت این نهادهاست که اساسا «جامعه و امر اجتماعی» ممکن می شود. در حال حاضر، کشورهایی به توسعه و ثبات نسبی دست یافته اند که طبقه متوسط در آنها گسترده است و با تولید فرهنگی ارتباط بیشتری دارد. این طبقه در این جوامع به اصولی معتقدند که این اصول فقط دفاع از منافع شخصی نیست و همیشه پیام های عام تری را مطرح می کنند.
با این اوصاف و با انگاره هایی که از طبقه متوسط به شکل کلی وجود دارد، در حال حاضر وضعیت طبقه متوسط در ایران چگونه است؟
- ما در جامعه ایران با وضعیت «پرولتاریزه شدن طبقه متوسط» مواجهیم. این یعنی طبقه متوسط به لحاظ اقتصادی، خودش به مرزهای طبقه پایین سقوط کرده و به موازات این نزول، دو سقوط دیگر، یعنی سقوط فرهنگی و سقوط سیاسی را نیز تجربه کرده است. سقوط سیاسی، یعنی اینکه دعاوی و کنشگری سیاسی و حضور مشارکت سیاسی این طبقه کم رنگ شده است و از نظر فرهنگی نیز از دعاوی عام گرایانه دست برداشته و بیشتر روی منافع خاص خود تاکید می کند. طبقه متوسط ایران امروز رسالت عمومی تر ندارد. این طبقه امروز از منافع خودش دفاع می کند. به شکل تقریبی به همان شیوه ای که طبقه پایین از منافع خاص خود دفاع کند.
این به آن معناست که جزیی نگری و ذهنیت خرده نگر و پاره ای که معمولا در طبقات محروم تر دیده می شود، طبقه متوسط را نیز فرا گرفته است. وضعیت طبقه متوسط امروز ایران آن گونه است که این طبقه وضعیت تثبیت شده ای ندارد. در برهه ای از زمان بهتر می شود و دوباره با تهاجم یک نیروی سیاسی از پایین – که عمدتا پوپولیستی است – به لحاظ منافع در خطر قرار می گیرد. این وضعیتی است که در دوره بعد از اصلاحات در میان طبقه متوسط ایران دیده شد. در آن دوره طبقه متوسط توانست منزلت اجتماعی را در کنار رفاه تجربه کند. طبقه متوسط در این دوره به یک گروه مرجع تبدیل شده بود و اعتبار داشت.
در اینجا لازم است به تفاوت های طبقه متوسط قدیم و جدید نیز اشاره کنیم. طبقه متوسط قدیم بیش از همه از پیشه وران و اصطلاحا خرده بورژوازی تشکیل شده است اما طبقه متوسط جدید بیشتر نقش فرهنگی دارند؛ برای مثال کسانی که در بخش های آموزش و هنر و سینما فعال هستند. به علاوه روزنامه نگاران و دانشجویان و معلمان و وکلا و کارکنان دولت را می توان از طبقه متوسط جدید به حساب آورد که ویژگی آنها ارائه خدمات و تولید فرهنگی است.
در دوره اصلاحات افراد طبقه متوسط از یک وضعیت تثبیت شده نسبی برخوردار بودند، حتی کانون صنفی داشتند که از حقوق صنفی شان دفاع می کرد. روزنامه نگاران به درجه ای از امنیت شغلی رسیده بودند اما بعد از این دوره با آمدن دولت نهم همه چیز در این طبقه به هم خورد. امنیت شغلی از بین رفت و در نهایت نگاه غیرحرفه ای در عرصه فعالیت های حرفه ای حاکم شد؛ برای مثال در عرصه روزنامه نگاری در این دوره از افراد غیرحرفه ای استفاده بیشتری شد؛ چون غیرحرفه ای ها سخت نمی گیرند و مطالبات کمتری دارند و راحت تر می شود آنها را کنار گذاشت.
در دوره احمدی نژاد نه تنها روزنامه نگاران و سینماگران و هنرمندان و استادان دانشگاه و دانشجویان، بلکه تمام کسانی که اصحاب فرهنگ و نشر و کتاب هستند، به وضعیت نامناسبی می افتند و کسب کارشان دچار رکود می شود؛ برای مثال در میان پژوهشگران دسترسی به منابع پژوهشی کاهش می یابد. وقتی پژوهشگران به منابع دسترسی دارند، دانشجویان شان هم همکاری بیشتری با طرح های پژوهشی دارند.
وقتی نیازهای شما در حد نیازهای فیزیکی باشد، یعنی اینکه امنیت نداشته باشید، نمی توانید دنبال اهداف بالاتری باشید. در شرایطی که یک طبقه اجتماعی از ثبات اقتصادی و امنیت اجتماعی برخوردار نیست، معمولا به ارزش های مادی توجه بیشتری می کند و یک نوع مادی گرایی در رفتارهایش پیدا می شود. طبقه متوسط ایرانی در حال حاضر دچار مادی گرایی شده است؛ یعنی افتاده به ورطه «به دست آوردن منافعی برای خودم».
به نظر می رسد در حال حاضر طبقه متوسط از کارکرد تاریخی خود که توجه به منافع طبقه پایین بود، غافل شده و نه تنها به این طبقه توجهی ندارد بلکه در مواردی این طبقه را زیر پا می گذارد. چرا چنین رویکردی در طبقه متوسط ایران شکل گرفته است؟
- در حال حاضر طبقه متوسط ثبات اقتصادی و امنیت اجتماعی ندارد و بیشتر ناچار است برای خودش ثبات اقتصادی و امنیت اجتماعی تامین کند. اعضای این طبقه چون به لحاظ موقعیت اقتصادی اجتماعی متزلزل شده اند، فرهنگ شان هم به سمت مادی گرایی می رود. در حالی که در ذهنیت شان ممکناست گفتمانی داشته باشند و بنویسند و به زبان بیاورند – که این گفتمان ها یادگاری از رسالت طبقه متوسط دارد؛ یعنی توجه به مصلحت عمومی – اما کردار اجتماعی آنها به صورت ناخودآگاه به شکل دیگری نمود می یابد. این در طبقه متوسط تنش ایجاد و آن را دچار یک نوع دوگانگی می کند. در چنین شرایطی یک نوع گسست بین وضعیت ذهنی و وضعیت عینی طبقه متوسط ایجاد می شود. اینجا همان جایی است که بازی برد – برد محلی از اعراب ندارد.
وقتی اعضای یک طبقه دچار وضعیت آشفتگی و بی ثباتی هستند، در اولین فرصت منافع خاص خود را تامین می کنند و چنین رفتاری را می توان در بین اعضای این طبقه و در کارکنان دستگاه های دولتی، شهرداری، در بخش خصوصی، پزشکان، استادان دانشگاه و روزنامه نگاران دید. در حال حاضر، اگر استاد دانشگاه با وضعیتی مواجه شود که تغییر در سیستم پذیرش دانشجو، درآمد او را دو برابر کند به آن رأی می دهد، بدون توجه به تاثیر این تغییر روی شأن علم و در نهایت پایگاه اجتماعی خود او.
در مثالی دیگر می توان به پزشکان نگاه کرد؛ برای مثال پزشک به افزایش تعرفه ها رأی می دهد و توجه نمی کند این موضوع روی بهداشت کل جامعه و در نهایت روی منزلت پزشکان چه تاثیری می گذارد. اینکه چرا امروز پزشکان به عنوان بخشی از طبقه متوسط منزلت و شأن گذشته خود را ندارند تا حدی به این موضوع بازمی گردد. این به دلیل ساخت فلان سریال تلویزیونی نیست. بلکه به دلیل دگرگونی در رسالت طبقه متوسط است یا مثلا به نظر کارشناسان شهرداری افزایش فروش تراکم منابع مالی شهرداری را افزایش می دهد و این امر به نفع آنان است.
چنین کارشناسانی در نهایت ممکن است به آینده شهر خود فکر نکنند. حتی این طبقه امروز از انسجام کلی هم برخوردار نیست. آگاهی طبقاتی همراه همبستگی طبقاتی است. امروز در طبقه متوسط افراد از هم پراکنده اند و به منافع کوتاه مدت خود – و نه حتی طبقه خود – توجه می کنند. در چنین شرایطی طبقه متوسط در خطر یک خیزش از طرف طبقه پایین قرار خواهد گرفت؛ این خیزش می تواند خیزش فرهنگی منجر به بی منزلت شدن طبقه متوسط باشد – همان چیزی که درباره پزشکان رخ داده – یا خیزش سیاسی باشد که در این صورت طبقه پایین تلاش می کند در انتخابات یا خارج از آن، با موقعیت طبقه متوسط چالش کند و آن را کنار بزند. این کاری است که در دوره احمدی نژاد اتفاق افتاد و پوپولیسم علیه طبقه متوسط خیزش کرد.
اما با توجه به گفته های شما که در دوره اصلاحات شأن و منزلت اجتماعی و سیاسی طبقه متوسط در جای خوبی قرار داشت و پراکندگی کم بود، چطور شد آمدن احمدی نژاد در واقع خیزشی از سوی طبقات پایین علیه طبقه متوسط قلمداد می شود؟
- به هر حال در مقاطعی از زمان غفلت هایی شده بود. گاهی اوقات موفقیت های ما عامل شکست ماست؛ چون در موفقیت ها از چیزهایی غفلت می کنیم و ابعادی را نادیده می گیریم. به هر حال یک نیروی اجتماعی غیر از طبقه متوسط در ایران وجود داشت که معیارهایی که طبقه متوسط برای آن گروه در نظر گرفته بود، چندان مطابق میلش نبود؛ برای مثال معیار برای ورود به دانشگاه و دستگاه دولتی معلوم بود. قانون می گوید ورود به دانشگاه و دستگاه دولتی باید بر اساس آزمون های مشخص باشد و اینکه شما چه کسی هستید مهم نیست.
این می توانست جلوی خواسته های طبقه پایین را بگیرد و اینجا بود که انتظاراتی متراکم می شد که این انتظارات با وعده منزلت و شغل و پول نفت بر سر سفره ها پاسخ داده شد. اتفاقا نفت هم بر سر برخی سفره ها آمد. وقتی سه هزار نفر بدون کنکور وارد دوره دکترا می شوند، یعنی نفت سر سفره ها آمده است چون تحصیل در دوره دکترا وابسته به پول نفت است؛ یعنی اجازه داده شد که برخی برخوردار شوند یا برای مثال وقتی بیش از 750 هزار نفر با مدارک دیپلم و زیر دیپلم به دستگاه دولت تحمیل می شوند، یعنی نفت سر برخی سفره ها آورده شده است اما به این موضوع توجه نشد که در دراز مدت منافع عمومی چقدر از این رفتارهای پوپولیستی خسارت می بیند.
به هم خوردن وضعیت اقتصادی چنین پیامدهایی برای طبقه متوسط داشته است. آیا بهبود وضعیت طبقه متوسط در گرو بهبود وضع اقتصادی است؟
- در اینجا راه حل فقط راه حل اقتصادی نیست. راه حل سیاسی مهمتر است؛ یعنی می خواهم بگویم چیزی که می تواند مسئله را حل کند بهبود وضعیت اقتصادی نیست، بهبود وضعیت سیاسی است. طبقه متوسط لازم است احساس کند در انتخابات می تواند به نماینده اش رأی دهد. اینکه همه امکان های انتخاباتی به یک جناح داده می شود، طبقه متوسط را نا امن تر و بی ثبات تر می کند؛ بنابراین این طبقه در موقعیتی قرار می گیرد که بیگانگی بیشتری احساس کند که این ناسازگاری حتی می تواند ناخودآگاه باشد.
این احتمال وجود دارد که در میان اعضای این طبقه خصومتی با گروهی از مردم که از یک جناح خاص حمایت می کنند و عمدتا متعلق به طبقات پایین تر جامعه اند، شکل بگیرد؛ یعنی طبقه متوسط به جای همدلی با طبقه پایین، احساس می کند طبقه پایین به مثابه یک نیروی اجتماعی طرد کننده می خواهد او را از سیاست و جامعه حذف کند. باید بدانیم حذف سیاسی بدترین نوع طرد است. طرد اجتماعی، یعنی اینکه به یک نفر بگویید شما عضو جامعه ای نیستید، به نظر من باید وضع سیاسی را خوب کرد.
این مسئله همانطور که در سوالات به آن اشاره کردید، مسئله قدرت است. از قضا از طبقه متوسط زمانی که قدرت به دست می آورد، می توان انتظار داشت این قدرت را به نفع طبقات دیگر هم به کار بگیرد. اگر در شرایطی این قدرت از او سلب شود، سعی می کند از فرصت های غیررسمی برای تعدی به حقوق طبقات محروم – حتی به صورت ناخواسته – استفاده کند. در چنین شرایطی نمی توان انتظار برخورد اخلاقی از طبقه متوسط داشت.
وقتی طبقه متوسط در چنین شرایطی قرار بگیرد، آیا محتمل است برای به دست آوردن قدرت بیشتر، دست به ائتلاف با طبقه بالا بزند؟
- در عمل این کار را کرده است. طبقه متوسط و طبقه بالا بارها آماده ائتلاف با هم بوده اند. در حال حاضر روحانی هم به سرمایه داران و کارآفرینان (مولدان ثروت) توجه دارد و هم به طبقه متوسط. در بره های مختلف نشان داده شده است که این دو با هم در ائتلافی علیه یک جریان اجتماعی سازمان نیافته و پوپولیستی – که عمدتا بر مبنای یک سری وعده و وعید از طبقات پایین نیروگیری می کند و نه جریانی که متشکل است و نمایندگان خود را دارد – متحد می شوند.
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]
صفحات پیشنهادی
مناسبات قدرت در خانواده ایرانی
مناسبات قدرت در خانواده ایرانی در خانواده سنتی ایرانی ظاهرا همه قدرت در اختیار مردان بود هر چند زنان نیز به طور عمده با فرزندآوری می توانستند به شکل ضمنی در خانواده قدرت به دست آورند سالنامه شرق در خانواده سنتی ایرانی ظاهرا همه قدرت در اختیار مردان بود هر چند زنان نیز به طورامضا توافق نامه انتقال محکومین بین ایران و قزاقستان
امضا توافق نامه انتقال محکومین بین ایران و قزاقستان با حضور وزیر کشور توافق نامه انتقال محکومین بین ایران و جمهوری قزاقستان امضا شد به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان عصر امروز توافق نامه انتقال محکومان بین ایران و جمهوری قزاقستان امضا شد در حال تکمیل ۲۳ فروثبت تصویر یوزپلنگ با دوربین تله ای ساخت ایران
ثبت تصویر یوزپلنگ با دوربین تله ای ساخت ایران شناسهٔ خبر 3588900 - شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ - ۲۳ ۲۲ جامعه > محیط زیست دوربین تلهای ساخت یک مهندس ایرانی علاقمند به حیات وحش تصاویر متعددی از یوزپلنگ ایرانی را در پناهگاه حیات وحش دره انجیر ثبت کرد به گزارش خبرگزاری مهر علاقمندی یکپیش بینی وزش باد شدید در 4 استان/ غرب ایران غبارآلود می شود
پیش بینی وزش باد شدید در 4 استان غرب ایران غبارآلود می شود جامعه > محیط زیست - ایسنا نوشت مدیر کل پیشبینی و هشدارسریع سازمان هواشناسی از وزش باد نسبتا شدید در 4 استان کشور خبر داد احد وظیفه گفت بر اساس تحلیل دادهها و نقشههای پیشیابی هواشناسی اعقب نشینی از خطوط قرمز دفاعی سبب از بین رفتن استقلال کشور می شود/ قدرت موشکی ایران به هیچ عنوان قابل مذاکره نی
آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در گفت وگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس با اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه امروز هم روزگار دیپلماسی و آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در گفت وگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس با اشاره به سخنان رهبرمُد عجیب "جراحی حیوانی" در بین جوانان ایرانی! +تصویر
مُد عجیب "جراحی حیوانی" در بین جوانان ایرانی تصویر زمان مثل باد میگذرد و زندگی ما آدم ها هم به سرعت باد دچار تغییر و دگرگونی میشود زندگی ما آدم ها که جای خود دارد خود ما آدم ها هم روز به روز در حال تغییراتی هستیم فرهنگمان نوع پوششمان حتی این روزها چهره ها هم با چنصب دوربینهای مداربسته با اشکال مختلف در دوبی
یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۱ ۳۹ دوربین های مداربسته با اشکال مختلف در خیابان ها و بزرگراهای شیخ نشین دوبی نصب شدند به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا محمد سیف الزفین مدیر اجرایی پلیس دوبی با اعلام این گفت تمامی خیابانها و بزرگراههای دوبی به دوربین های مداربستهنبرد بی امان بین دو اردوگاه قدرت در ایران
اخبار محرمانه-عادل السالمی در در مقاله ای تحت عنوان نبرد بی امان بین دو اردوگاه قدرت در ایران که در الشرق الاوسط منتشر شده مدعی شده است گمانه زنی ها در رسانه های ایران درباره سرنوشت هاشمی رفسنجانی با توجه به کشمکش فزاینده بین او و آیت الله خامنه ای در روزهای اخیر افزایش یافتهعقب نشینی از خطوط قرمز دفاعی سبب از بین رفتن استقلال کشور می شود - قدرت موشکی ایران به هیچ عنوان قا
آیت الله کعبی در گفت وگو با فارس عقب نشینی از خطوط قرمز دفاعی سبب از بین رفتن استقلال کشور می شود قدرت موشکی ایران به هیچ عنوان قابل مذاکره نیست آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در گفت وگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس با اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب مبنی بر ایامضا توافق نامه انتقال محکومان بین ایران و قزاقستان/انتقال یک محکوم ایرانی از قزاقستان به کشور
امضا توافق نامه انتقال محکومان بین ایران و قزاقستان انتقال یک محکوم ایرانی از قزاقستان به کشور با حضور وزیر کشور توافق نامه انتقال محکومان بین ایران و جمهوری قزاقستان امضا شد به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان حجت الاسلام والمسلمین مصطفی پورمحمدی وزیر داد-
سبک زندگی
پربازدیدترینها