تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 19 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):على پيشواى مؤمنان و ثروت پيشواى منافقان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805807462




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جزييات سرقت مسلحانه از طلافروشي در ستارخان


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: جزييات سرقت مسلحانه از طلافروشي در ستارخان
چهار مسلح به اسلحه كلاشينكف پس از به رگبار بستن مغازه طلافروشي در محله ستارخان و قتل مرد طلافروشي با سرقت ٥/ ٤ كيلوگرم طلا از محل متواري شدند.
آفتاب : پليس با گچ سفيد روي سنگ‌هاي خاكستري رنگ كف طلافروشي ساسان در خيابان دريانوي ستارخان تصوير جسد حاج آقا محبي را كشيده؛ يكي از كسبه قديمي خيابان ستارخان كه چند ساعت قبل از ورود سارقان با دست‌هاي خود كركره مغازه‌اش را بالا كشيد تا يكي ديگر از آخرين روزهاي اسفندماه را در كنار پسرش به پايان برساند. اما ورود سارقان و مقاومت حاج آقا محبي براي نگه داشتن سرمايه‌اي كه سال‌ها براي به دست آوردنش تلاش كرده بود داستان زندگي‌اش را جور ديگري رقم زد.

به گزارش اعتماد، پليس دورتا دور مغازه و پياده‌رو را با دو رديف نوار سفيدرنگ محصور كرده تا جمعيت كنجكاو را مهار كند. شيشه كنار قفل مغازه شكسته شده و سيني‌هاي طلا يكي درميان داخل ويترين مغازه است. «حاجي مرد تموم شد... آقا رحيم (همسايه) بردش بيمارستان. ...» اينها را همسايه سيگارفروش طلافروشي براي يكي ديگر از همسايه‌ها تعريف مي‌كند. تعداد سربازهاي داخل و خارج مغازه شايد بيشتر از ١٠ نفر هستند. مردم جلوي نوارهاي سفيدرنگي كه پليس براي حصاركشي منطقه كشيده تجمع كرده‌اند. پليس‌هايي كه تعدادي از آنها لباس شخصي پوشيده‌اند مدام اين جمله را تكرار مي‌كنند: بفرماييد آقا. عقب‌تر بايستيد... شما آقا.... اما مردم عين خيال‌شان نيست. هر چند دقيقه يك‌بار چهره آدم‌هايي كه براي پرس‌وجوي حادثه، جلوي طلافروشي ساسان تجمع مي‌كنند عوض مي‌شود. پسرجواني كه در حليم‌فروشي نبش خيابان كار مي‌كند، مي‌گويد: ما تو مغازه ديد نداشتيم، ببينيم چي شده. همه از ترس ساكت شده بودند. وقتي صداي تيراندازي آمد فكر كردم بچه‌ها نارنجك‌هاي‌شان را براي چهارشنبه‌سوري امتحان مي‌كنند. اما وقتي از مغازه بيرون آمدم فهميدم كه حاجي را كشته‌اند.

مقاومت ناكام طلافروش

تعدادي از كسبه محل داخل بوتيك لباس‌فروشي ايستاده‌اند. همه مات و مبهوت فقط بيرون را تماشا مي‌كنند و كسي حرف نمي‌زند. صاحب بوتيك مي‌گويد: «سارقان دو نفر بودند كه صورت‌شان را با نقاب پوشانده بودند. ساعت پنج عصر از راه رسيدند.» حاج‌آقا محبي دو تا پسر به اسم مهرداد و مهران دارد؛ مهرداد در طلافروشي كنار حاجي بوده كه اين اتفاق افتاده. صاحب بوتيك ماجراي سرقت مسلحانه را اين‌طور تعريف مي‌كند: «امروز عصر مهرداد پسر بزرگ حاجي داخل مغازه بود و حاجي بيرون توي پياده‌رو و روبه‌روي مغازه نشسته بود و مثل هميشه مشغول صحبت كردن با همسايه كليدسازش بود كه دو سارق حمله كردند. يكي از سارق‌ها اسلحه داشت. هر دو صورت‌هاي‌شان را پوشانده بودند و چيزي از قيافه‌هاي‌شان معلوم نبود. در مغازه قفل بود. آنها جلوي مغازه ايستادند و به مهرداد پسر بزرگ حاجي كه داخل مغازه بود گفتند كه در را براي‌شان باز كند. مهرداد در را باز نكرد و سارقان با انتهاي كلت شيشه را شكستند و وارد مغازه شدند. همه اين اتفاق‌ها چند ثانيه بيشتر طول نكشيد. يكي از سارقان هم جلوي در مغازه ايستاده بود تا كسي وارد مغازه نشود. مهرداد همين كه سارق‌ها را مي‌بيند دچار شوك مي‌شود و بي‌حركت مي‌ماند. حاجي محبي متوجه سارقان مي‌شود و دوان دوان وارد مغازه و با سارق‌ها درگير مي‌شود. انگار نمي‌خواهد اجازه دهد كه سارق‌ها طلاها را از روي ويترين مغازه بردارند. يكي از سارق‌ها همين كه مقاومت حاجي را مي‌بيند براي ترساندنش يك تير هوايي به سقف مي‌زند اما حاجي دست از مقاومت برنمي‌دارد. سارق يك تير هوايي ديگر شليك مي‌كند و حاجي باز هم دست از تلاش و مقاومت برنمي‌دارد. مردم از بيرون مغازه ماجرا را تماشا مي‌كردند و كسي نمي‌توانست جلو برود. همه صداي تيرها را شنيده بودند و مي‌ترسيدند. سارق داخل مغازه همين كه مقاومت حاجي را ديد تير سوم را به سمت راست بدنش (به قلبش) شليك كرد. حاجي روي زمين افتاد و جان مي‌داد اما باز هم خودش را روي زمين مي‌كشيد و به سمت سارقي كه ساك طلاها دستش بود حركت مي‌كرد. مردمي كه به تماشا ايستاده بودند حتي جرات نداشتد موبايل‌هاي‌شان را بيرون بياورند و فيلمبرداري كنند. چند ثانيه بعد سارق داخل مغازه با ساكي تيره رنگ پر از طلاها و سكه از مغازه بيرون آمد و با همدستش به سمت كوچه‌اي كه چند قدم بالاتر از مغازه بود و به سمت آزادي راه داشت فرار كردند. آنجا يك نفر با موتوسيكلت هوندا در انتظارشان بود و هر دو را سوار كرد و فرار كردند. يكي از همسايه‌ها به پليس زنگ زد و پليس آمد و تحقيقاتش را شروع كرد.»

سومين سرقت منجر به قتل

مرد ميانسال صاحب عروسك‌فروشي روبه‌رو هم شاگردش را داخل مغازه گذاشته و خودش آمده تا داستان را از نزديك دنبال كند، او مي‌گويد: يكي از همسايه‌هاي نزديك مغازه كه تازه ماشينش را تحويل گرفته بود حاجي را سوار كرد و برد بيمارستان. اما حاجي هنوز به بيمارستان نرسيده، فوت كرده بود.»
سه ساعت از وقوع حادثه مي‌گذرد اما هنوز همه همسايه‌ها بهت‌زده و در سكوت ماجرا را دنبال مي‌كنند. شايد هم رفت‌وآمد مردم، پليس‌ها، مامورهاي آگاهي و بازپرس قتل براي‌شان آنقدر جذابيت دارد كه در سكوت به تماشا بنشينند و درباره حادثه با هم صحبت نكنند. جواب مردم و عابران گذري را هم نمي‌دهند و در مقابل سوال‌هاي مردم كه هر چند دقيقه يك‌بار تكرار مي‌شود سري تكان مي‌دهند و اظهار بي‌اطلاعي مي‌كنند. كليدساز همسايه طلافروشي مي‌گويد اين سومين باري است كه مغازه حاجي را دزد زده. دو سال پيش يكي با قمه آمده بود و حاجي را تهديد كرده بود. اما مردم ريختند و دزد را گرفتند و حاجي هم خودش دزد را گرفت. يك‌بار ديگر هم يك عده جوان يك بمب دست‌ساز توي مغازه حاجي انداختند و گفتند كه اگر بيرون نرود مغازه منفجر مي‌شود. حاجي رفت بيرون و بمب تركيد. اما جوان‌ها هم دستگير شدند.» در همين بين مهرداد پسر بزرگ حاجي از راه مي‌رسد. هنوز شوك‌زده است؛ جواب هيچ كسي را نمي‌دهد. ديدن چهره همسايه‌ها هم برايش تلخ است. پليس در مغازه را باز مي‌كند و مهرداد وارد مي‌شود. خرده شيشه‌هايي كه سارقان براي وارد شدن به مغازه شكسته‌اند جلوي در مغازه ريخته.

قتل پدر مقابل چشمان بهت‌زده پسر

همسايه‌ها مي‌گويند كه سارقان سه كيلو طلا را سرقت كرده‌اند اما محمد كشتي‌آراي، رييس اتحاديه طلا و جواهر درباره اين حادثه به ميزان گفته: «چهار مسلح به اسلحه كلاشينكف پس از به رگبار بستن مغازه طلافروشي در محله ستارخان و قتل مرد طلافروشي با سرقت ٥/ ٤ كيلوگرم طلا از محل متواري شدند.»

جلوي مغازه طلافروشي جمعي از همسايه‌ها تشكيل شده و همه درباره سرقت صحبت مي‌كنند، در بين آنها يكي كه از همه مسن‌تر است و رفيق قديمي حاجي محبي (صاحب طلافروشي) هنوز نمي‌خواهد باور كند كه دوست قديمي‌اش كشته شده است. بيشتر از ٣٠ سال است كه هر روز صبح به حاجي سلام كرده و تصور اينكه روزي از راه برسد و اين طور ناگهاني رفيقش را از او بگيرند برايش سخت است.









تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن