تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اگـر بنـده‏اى... در ابتداى وضويش، بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم بگويد همه اعضايش از ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819628412




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کارگردان کلید های متن را کشف می کند


واضح آرشیو وب فارسی:فرهیختگان: سیدحسین رسولی سهراب سلیمی از پیشکسوتان هنر تئاتر در ایران است که تاکنون آثار بسیاری را روی صحنه برده است. او از دهه پنجاه فعالیت خود را شروع کرد و تا امروز در آثار فراوانی حضور فعال داشته است. کارگردان «نوای اسرارآمیز» در دو زمینه بازیگری و کارگردانی بسیار فعال بوده است. کارگردان «خرده جنایت های زن و شوهری» درآخرین کار خود، نمایشنامه «وانیک» به قلم واسلاو هاول را روی صحنه برده است که بازیگرانی همچون احمد ساعتچیان، رضا مولایی و شیوا اردویی در آن ایفای نقش کردند. گروه تئاتر «صورتک» به رهبری سهراب سلیمی این نمایش را دوباره شهریور و مهر در تماشاخانه باران پس از 10 سال اجرا برد. واسلاو هاول، نویسنده سیاسی، اولین رئیس جمهور کشور چک در سال ۱۹89 پس از فروپاشی جماهیر شوروی بود. نویسنده «خرامیدن حزین» از هنرمندان برجسته دوران پس از بهار پراگ در سال ۱۹۶۸ بود که در فضای اختناق شدید کار هنری تولید می کرد و سال های متمادی از عمر خود را در زندان سپری کرد. کارگردان «عشق لرزه» اجرایی دقیق و دیدنی با جزئیاتی بسیار برای مخاطب ایرانی روی صحنه برد که مملو از نشانه های مشترک بین دو فرهنگ متفاوت بود. یکی از نکات کلیدی کارگردانی این اثر، توجه به وقفه زمان تعویض بین دو اپیزود اصلی نمایش بود که بازیگران در برابر دیدگان تماشاگر لباس های خود را عوض و بدل می کردند و گریم خود را تغییر می دادند و به همراه موسیقی معناداری وارد اپیزود دوم می شدند. به همین مناسبت با او به گفت وگو نشسته ام. متن «وانیک» که یکی از متون برجسته نمایشی اروپای شرقی است به قول معروف کمی «تخت» بود. اما، کارگردانی شما به همراه «کنش ها»، «مکث ها» و «حرکات» دراماتیک دقیق، اجرای این متن را بسیار دیدنی و جذاب کرده بود. گویی به متن بار معنایی چندبعدی اضافه شده بود. اجرای شما برای مخاطبان جوان نکات تاثیرگذاری را با خود داشت. واسلاو هاول از نوآوران متون نمایشی در اروپاست. شما وقتی برای بار اول با این آثار برخورد می کنید، با «کنش» و «واکنش های» کمرنگ دراماتیکی روبه رو می شوید. درواقع این شکل ظاهری متون است. شما با توجه نکردن و شناخت کم با این مشکل روبه رو می شوید. اما اگر تجربه کافی و شناخت لازم را نسبت به «عناصر دراماتیک» و «درام شناسی» داشته باشید متوجه می شوید واسلاو هاول یکی از برجسته ترین و اندیشمندترین نویسندگان درام دنیاست. در اصل می توان گفت در نگاه اول این متن «تخت» است. زیرا، نویسنده اندیشه خود را که نقد انسان مصرف گرا و بیگانه شده معاصر است، در هاله ای از راز و رمز ارائه می دهد. او در این اندیشه که ذکر شد غور و مداقه می کند. حالا، به علت اینکه این متن در همان مسیر آثار ساموئل بکت، آرتور آدامف و اسلاو مروژک قدم برمی دارد در زمره «ابزورد» قرار می گیرد. وقتی کلیت این آثار را در شکل ظاهری نگاه کنید، متوجه همان تختی در معنای تحت اللفظی می شوید. اما وقتی در کنه این متن ها وارد شوید از «ایجاز» و «استعاره» پرده برمی دارید. اینجاست که یک کارگردان باید این کلید واژه ها را کشف و آنها را تبدیل به کنش و واکنش اکتیو کند. وقتی این کلیدواژه ها را کشف کردید آنچه را که نیازمند صحنه نمایش است از نامستوری به بیرون می آورید و قادر خواهید بود با تماشاگر ارتباط برقرار کنید. وقتی برای اولین بار مجموعه آثار واسلاو هاول را که توسط یکی از دوستانم در کشور آلمان ترجمه شده بود در دهه ۱۹۸۰ خواندم، سرفصل تازه ای در هنر نمایش برای من آغاز شد. قبل از این زمان شناخت نسبتا کمی در مورد این نویسنده داشتم و می دانستم که او زیرفشار یک زندگی اجتماعی و سیاسی است اما، وقتی نمایشنامه های هاول را خواندم متوجه شدم با یکی از استثنایی ترین نویسندگان زمانه مواجه هستم. فرد برجسته و بنامی همچون میلان کوندرا در مورد آثار هاول می گوید: «آثار او را باید همچون تابلوی نقاشی نگاه کرد. درواقع، آثار او همچون مینیاتور است.» معمولا کارگردانان وقتی دست روی یک متن غیرایرانی می گذارند آن را به صورت علی السویه گزینش می کنند که هیچ سنخیتی با زندگی اجتماعی و فکری ایرانی ندارد. ولی انتخاب متن وانیک برای اجرا در ایران هوشمندی شما را نشان می دهد. زیرا این متن به زندگی ما هم طعنه می زند. چگونه این بینامتنیت ها را ایجاد کردید؟ آیا در خود متن موجود است؟ یک درام نویس موفق در یک جغرافیای محدود اثرش را خلق می کند و پس از گذر چندصباحی آن اثر فراموش می شود؛ اما، یک درام نویس متحول مانند واسلاو هاول وقتی اثری را خلق می کند، در هر زمان و هر مکانی قابل مصرف است، برای اینکه دغدغه های انسانی در آن جاری است. درواقع، موضوعیت آن «بشر» و «حیات انسان» است. همان طور که شما هم گفتید اگر به اپیزود اول نگاهی بیندازید متوجه می شوید یک فرد تحت فشار است و احتیاج به کار دارد. اما شخص فرادست برای دادن کار به او خواسته های به شدت نامشروع دارد. این دغدغه را هر جای کره خاکی می توانید پیدا کنید. اقتدار نامشروع در همه جای دنیا وجود دارد. این انسان فرادست که خواسته های نامشروع در قبال کار ناچیز دارد با چه شخصی طرف است؟ یک انسان اهل قلم و اندیشه که مجبور شده است به کارگری روی بیاورد یعنی شخص مقتدر می خواهد کالای او را در قبال یک چیز بسیار ناچیز بگیرد. این جو فشار و درحقیقت این نگاه اقتدارگرا به آبشخور مصرف گرایی می رسد. انسانی که دائم می گیرد و پس می دهد. بشری که به صورت مکرر می خورد و پس می دهد. انسانی که سلانه سلانه تبدیل به ماشین شده است و در زندگی تکنولوژیک غرق شده است. در اپیزود دوم هم شاهد هستید که دوست تئاتری نویسنده، او را به خانه خودش دعوت کرده است و به محض ورود نویسنده به منزلش شروع می کند به توهین و کوچک کردن نویسنده در قبال اندیشه و زندگی مزخرفی که در پیش گرفته است. مرد و زن میزبان، خانه خود را با هر چیز به درد نخوری انباشته اند و دائم پز خریدهای خود را می دهند که مثلا فلان چیز را چقدر پول داده و دیگر چیز را چه طور خریده اند. در واقع این انسان ها در بند ظواهر و در قالب مصرف گرایی مانده اند. این بشر در یک دگماتیک و وقفه اساسی گرفتار شده است و هر نوع زندگی دیگر را تخطئه می کند و فکر می کند زندگی حقیقی دارد؛ در صورتی که در دام آگاهی کاذبی اسیر شده است. اگر از منظر نشانه شناسی به اجرا نظر بیفکنیم متوجه می شویم یک صندلی بسیار بزرگ و خاص به مثابه یک نشانگان تحلیلی مورد استفاده قرار گرفته است. این صندلی چه دلالتی برای ما دارد؟ بله دقیقا بر صندلی تاکید داشتم. در واقع می توان گفت به لحاظ فرم و محتوا این صندلی یک نوع آگراندیسمان است. یک نوع هیبت است. این هیمنه بزرگ به منزله یک ظرف است که فردی کوچک را در خود جای داده و یک فرد کوتوله در آن قرار گرفته است. به مناسبت همین «بینامتنیت ها» است که اعتقاد دارم اجرای شما از لحاظ «بینافرهنگی» و بازنمود زندگی ایرانی بسیار دقیق است. واقعا شوخی نداریم. امکان ندارد من متنی را انتخاب کنم و آن به زندگی ما در ایران ربطی نداشته باشد؛ حالا می خواهد هاول باشد یا یک ایرانی یا امانوئل اشمیت. من یک شهروند ایرانی هستم. اگر موضوعیت متن دغدغه من نباشد آن را انتخاب نمی کنم. اگر موضوعیت متن در جرگه دغدغه های من شهروند ایرانی نباشد آن را به هیچ وجه کار نخواهم کرد. من هیچ گاه خودم را در پشت یک نویسنده پنهان نمی کنم.


یکشنبه ، ۲اسفند۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهیختگان]
[مشاهده در: www.farheekhtegan.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن