واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: در نشست رسانهای نمایش «دعوت به دو نمایش همراه» مطرح شد؛ رحمانیان «طبیعت سهراب بیجان» را کارگردانی میکند
محمد رحمانیان از تصمیم خود برای اجرای نمایش «طبیعت سهراب بیجان» با محوریت روز پایانی زندگی سهراب شهید ثالث خبر داد. به گزارش خبرنگار ایلنا، نشست رسانهای نمایش «دعوت به دو نمایش همراه» امروز، شنبه، ۲۴ بهمن ماه در حالی در مجموعه چهارسو برگزار شد که محمد رحمانیان از اجرای دو نمایش «طبیعت سهراب بیجان» با محوریت آخرین روز زندگی سهراب شهید ثالث کارگردان سینمای ایران و همچنین «شوایک در جنگ جهانی دوم» در سال آینده خبر داد. رحمانیان در ابتدای این نشست نگارش نمایشنامههای همراه را مربوط به سالهای پیش از انقلاب دانست و گفت: گاهی یک موضوع کارگردان را مجاب میکند که دو یا چند موضوع یا تم کوتاه را کنار یکدیگر قرار دهند؛ آثار کارل فالنتین هم همینطور هستند که قطعات کوتاهی دارد و به کارگردانی هایده حائری و بازی خسرو شکیبایی در ایران اجرا شده است. او افزود: پیش از انقلاب منیژه محامدی سابقه کارگردانی کارهایی از این دست را دارد. در کارگاه نمایش هم اتفاق میافتاد که بعضا سه نمایش همراه کنار یکدیگر قرار میگرفتند. اسماعیل خلج زمانی بعد از انقلاب «هفت نمایش همراه» را کار کرد که با ایفای نقش عیرضا مجلل و سیاوش طهمورث روی صحنه رفت.
این هنرمند به ویژگی متن «دعوت» نوشته غلامحسین ساعدی اشاره کرد و گفت: این متن از نظر زبانی، شگردهای نمایشی یا پرواربندان موقیعتها از متنی مانند «چوب بدستهای ورزیل» هم شگفتانگیزتر است و به نظرم بهترین متن نمایشی است که دکتر ساعدی نوشته. این متن بعد از انقلاب در سال 72 زیر نظر انتشارات «نیل» در مجموعه «خانه روشنی» به چاپ رسید و با گشایشهای سالهای اخیر خوشبختانه امکان بازنشر پیدا کرده است. رحمانیان از علاقه خود برای اجرای سه متن اقتباسی از نویسندگانی مانند ساعدی «دعوت»؛ اسماعیل خلج، «گلدونه خانم» و «از پشت شیشهها» نوشته اکبر رادی خبر داد و گفت: گلدانهای شکسته با اجازه اسماعیل خلج نوشته شده اما متنی که با اقتباس از نمایشنامه اکبر رادی نوشتهام به دلیل مخالفت بنیاد رادی و خانم حمیده عنقا امکان اجرا پیدا نکرد. او درباره «دعوت به دو نمایش همراه» توضیح داد: بیماری خانم روستا که پیش آمد تصمیم به اجرای این نمایش گرفتیم و من خیلی دلم میخواست کار در زمان حیات ایشان روی صحنه برود اما متاسفانه میسر نشد. قصد گروه بزرگداشتی در زمان حیات خانم روستا بود اما به هر سالنی مراجعه کردیم این امکان بوجود نیامد. البته بعضی بعد از درگذشت ایشان مراجعه کردند که چون نمایش درباره زندگی دوباره است دوست نداشتم در مناسبتهایی مانند هفتم یا چهلم درگذشت این هنرمند اجرا شود. این نمایشنامه نویس و کارگردان اپیزود دوم «دعوت به دو نمایش همراه» را یک پرولوگی در بزرگداشت بازیگری دانست که در کنار «دعوت» روی صحنه اجرا میشود. مهتاب نصیرپور ایفاگر نقش اپیزود دوم در همین رابطه توضیح داد : همواره این خوشبختی را داشتهام که متون آقای رحمانیان از بهترین آثار نمایشی محسوب شود و به همین دلیل لازم نیست ذهنم را زیاد در جزئیات کار درگیر کنم و با آرامش بر بازیگری متمرکز میشوم. از جهتی وقتی دیدم قطعاتی از آثار خانم روستا در متن وجود دارد فکر کردم سهم کوچکی در یادآوری زحمتهای یکی از بازیگران دوست داشتنی تئاتر و سینمای ایران خواهد بود. این مدرس بازیگری تصریح کرد: خیلی کار عجیبی انجام ندادم و تنها دیالوگها را حفظ کردم. فکر میکنم متن قابلیت تنظیم دوباره برای تمامی بازیگران را دارد و میتواند برای دیگر بازیگران بزرگ ایران تنظیم و اجرا شود. رحمانیان درباره قرار گرفتن این دو متن در کنار یکدیگر بیان کرد: در قسمت نخست وامدار خود نمایشنامه «دعوت» هستم البته چیزهایی به متن اضافه شده؛ مثلا از نمایش «کلفتها»، اهمیت صدای تلفن از متن «صدای انسانی» ژان کوکتو گرفته شده است. البته مطمئن نیستم که ساعدی کار کوکتو را خوانده باشد ولی اینطرف و آنطرف زدن متن بواسطه تلفن قبلا توسط کوکتو اتفاق افتاده و نمونه تصویری آن با ایفای نقش ایزابلا روسولینی در دسترس است.
پرستو رحمانیان، یکی از دو بازیگر اپیزود نخست نمایش درباره همکاری با گروه و تاثیر اجرای مهتاب نصیرپور بر کیفیت کار آنها در ذهن مخاطب اظهار کرد: ما توقع نداریم بعد از دو سال کار تئاتر به توانایی خانم نصیرپور حتی نزدیک شویم. متن «لباسی برای مهمانی» را خودمان انتخاب کردیم و آقای رحمانیان هم اعتماد چندانی نداشت که بتوانیم از پس کار بربیاییم اما به دلیل علاقه بسیار زیاد با استقبال تماشاگران خارجی مواجه شد. او درباره مخاطب ایرانی گفت: مخاطب ایرانی دقیقتر با کار مواجه میشود، چون تئاتر دیدن خارج از ایران کمی حالت سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت دارد. بنابراین اجرای نمایشهایی مثل «لباسی برای مهمانی» خیلی سخت است. سها صناجو، دیگر بازیگر نمایش در همین ارتباط بیان کرد: خانم نصیر پور یک ستاره هستند و همین که اجازه پیدا میکنیم کنار ایشان به ایفای نقش بپردازیم بسیار حائز اهمیت است. تجربه جشنواره به نسبت به تجربههای گذشته بسیار متفاوت بود. انرژی که از تماشاگران انتظار داشتم وجود نداشت و این کمی برای استرس بوجود میآورد. اشکان خطیبی، مدیر تولید این نمایش نیز بیان کرد: خیلی خوشحالم بعد از مدتها با تمرکز یک نمایش کار میکنیم و متاسفم که هما روستا در میان ما نیست چون اطمینان دارم اگر حضور داشت از دیدن کار بسیار خوشحال میشد. او افزود: در سالن جدیدی اجرا میکنیم که تا بهحال تجربه کار در آن را نداشتیم و همچنین با طراح صحنه تازهای کار میکنیم. این هنرمند درباره کیفیت کار بازیگران در اپیزود ابتدایی توضیح داد: آنها در اپیزود نخست بسیار کار سختی برعهده دارند، چون بازیگر هر لحظه باید خودش را دچار شکستهای حسی کند. کار برای پرستو و سها نشد ندارد و این چیزی است که در میان بازیگران ایرانی کم داریم. مهتاب نصیرپور نیز خاطرنشان کرد: من چیزی حدود 22 سال است که تدریس میکنم و در این مدت با هنرجویان بسیاری کار کردهام اما این دو نفر در تمام مدت از جمله کسانی بودند که بیشترین میزان نظم وظیفهشناسی و دقت نظر را داشتند. اینکه بهرغم تمام مشغلهها در کانادا و تحصیل در این کشور زمان میگذارند و برای اجرا به ایران میآیند قابل ستایش است.
نگارش نمایشنامههای اقتباسی و شکست فیلم «ملکوت» محمد رحمانیان در ادامه این نشست درباره نگارش نمایشنامههای اقتباسی از داستانها و رمانهای مهم ادبیات معاصر توضیح داد: نه فقط ادبیات دهه چهل بلکه پیشتر و بعد از آن هم به بازنویسی مجدد برای تئاتر و سینما نیاز دارد. متاسفانه تجربه «ملکوت» خسرو هریتاش تجربه خوبی نبود و نامی از کار نماند. همچنین سه ورژن «بوف کور» ناامید کننده بود. این هنرمند با تاکید براینکه «نمیتوان با این آثار شوخی کرد» افزود: «دنیا خانه من است» درباره ملکالشعرا و آنچه درباره جلال آل احمد کار شد نیز آثار خوبی نبودند و فکرمیکنم بهترین آنها «هدایت» ساخته بهرام بیضایی است. البته «شازده احتجاب»، «تپلی» و شورش ساخته شده که درخشان از کار درآمدند. کارگردان نمایش «پل» بیان کرد: آثار غلامحسین ساعدی، خجسته کیا، بیژن مفید و بهرام بیضایی این قابلیت را دارد که بارها نوشته و اجرا شوند. محمد چرمشیر نیز سالها عمر خود را برای اقتباس گذاشته است. او تصریح کرد: اقتباس انرژی متفاوتی طلب میکند چون درک و انرژی بیشتری برای دریافت همه جانبه از جهان پیرامون طلب میکند.آخرین نمایش من درباره آخرین روز زندکی سهراب شهید ثالث که طبیعتا با ریزش مخاطب مواجه خواهیم شد. چون این هنرمند در زمان حیاتش هم درک نشد چه برسد به امروز. رحمانیان در پایان این نشست گفت: سهراب شهید ثالث وجهی از سینما را به ما آموخت که قبل و بعد از او هرگز تجربه نشده بود. نمونه «اوتوپیا» که امکان ساخت آن حتی پیش از انقلاب هم در ایران وجود نداشت کاری بسیار بزرگ و حاصل رنج یک هنرمند در فضایی خارج از سرزمین مادری است. کارگردان تئاتر ایران در پایان این نشست گفت: نمایشنامههای زیادی در دست دارم که امکانی برای اجرای آنها نیست. مثل «شب سال نو» یا «سیگار سیگار است»، «صدام» و... ولی دو نمایش «طبیعت سهراب بیجان» با محوریت آخرین روز زندگی سهراب شهید ثالث و همچنین «شوایک در جنگ جهانی دوم» سال آینده روی صحنه خواهد رفت.
۱۳۹۴/۱۱/۲۴ ۱۴:۳۲:۱۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]