واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مدل «كاربر نهايي» و پيروزي ليبراليستها بر سوسياليستهاي دولت تدبير و اميد!
نویسنده : اولاد آدم
هموطنان عزيز بر شما بشارت باد كه بالاخره طلسم شكست و نقش مردم در توسعه و آباداني كشور مشخص شد. يعني بر اساس اصول تقسيم كار، هر كسي بايد يك كاري بكند. بيكاري كه نميشود. اينجا شهر هرت هم كه نيست! مثلاً كار نماينده اين است كه در مجلس بخوابد و عكاسها از او عكس بگيرند و ما مردم در تلگرام دست به دست كنيم. مثلاً وزير برود خارج و با خارجيها سلفي بگيرد و ما مردم در اينستاگرام لايك حواله كنيم تا به دستشان برسد. مثلاً. . . تا دست آخر نوبت به خود مردم برسد و آنها هم كاري بكنند كه ديده بشود! يعني تا همين ديروز هم تكليف مردم بلاتكليف بود. مردم مانده بودند كه بالاخره اين كليد براي آنان در چه زماني و چگونه خواهد چرخيد؟ اصلاً چرخه را بايد چطور بچرخانند كه سيماني نشوند؟ تا اينكه قرعه فال به نام يك وزير مردمي زدند و او آمد و از طرف دولت، آب پاكي را هم با خودش آورد تا بريزد روي دست مردم. (پيش خودمان بماند؛ بالاخره اولاد آدم ماند كه اين وزير با افاضاتش سوسياليست است يا ليبراليست؟) نگوييد كدام وزير؟ نگوييد كدام كلام؟ نگوييد كدام وظيفه؟
اولاد آدم ميداند كه براي شنيدن كلام وزير بايد آمادگي داشته باشيد. آب و برق و گاز و بنزينتان كه گران شد و به سلامتي گرانتر هم ميشود. سكه و دلارتان را هم كه در حد بالاي خودش نگه داشتيم. يارانهتان را هم كه كم كم قطع ميكنيم. ماليات را هم كه با ارزش افزوده و سوپر افزوده و اولترا افزوده از شما ميگيريم. از افزايش حقوق و دستمزد هم كه خبري نيست.... حالا چه كنيم كه نقشآفريني جدي در اقتصاد مملكت داشته باشيد؟
اگر با اين مقدمات آماده شدهايد و با شنيدن رسالت جديد خود، پس نميافتيد و سكته قلبي و مغزي نميكنيد، كليد را بچرخانم و شما را از اين دلشوره چه كنم چه كنم نجات بدهم؟ بگم؟ بگم؟... اصلاً چرا من بگويم؟ وزير داريم عين هلو! بگذاريم او بگويد تا دعاي خير شما به جاي اينكه پشت سر اولاد آدم باشد، پشت سر اين وزير باشد كه تكليف مردم را در دولت تدبير و اميد معين كرد و روح همگي را شاد كرد با اين بشارتش!
نقشآفرين امروز ما كسي نيست جز وزير راه!
وزير راه و شهرسازي مشاور ديروز و تئوريسين امروز با بيان اينكه كاربر نهايي بايد هزينه نگهداري راهها را پرداخت كند، گفت: «براي ايران آباد و توسعهيافته بايد مُدلي داشته باشيم تا هزينهها را به بهرهبردار نهايي منتقل كنيم.» فهميديد نقش شما چه شد؟ از اين به بعد به مردم خواهيم گفت كاربر نهايي!يعني يك نفر بايد جور همه را بكشد و آن يك نفر كسي جز ملت نيست! كاربر نهايي بودن اين مشكلات را هم دارد. اين آخوندي از عهد بوق دنبال اين بود كه همه چيز را يكپارچه كند! الان هم اينطور همه چيز يكپارچه ميشود! نگوييد كه منظورت چيست اي اولاد آدم؟ شوك در شوك ميدهي امروز!
پس به سخنان آخوندي گوش كنيد تا منافذ بويايي و چشاييتان باز شده و شميم توسعه اقتصادي پسابرجامي را سر بكشيد:«من همواره دنبال يكپارچگي بودهام و هنوز هم خيلي كار در اين زمينه داريم. بايد انديشه يكپارچگي را پيگيري كنيم؛ هرچه يكپارچهتر باشيم سياست افزايش بهرهوري هم ارتقا مييابد. البته بايد يكپارچگي را به سمت سيستمهاي فراملي ببريم؛ بايد...» ميدانم كه از مقدمهچيني وزير خوشتان نميآيد و خواهيد گفت اي اولاد آدم بالاخره چقدر بايد بدهيم تا تنديس كاربر نهايي نمونه را به جاي سبد اقتصادي خانواده بگيريم و ببريم و بگذاريم در طاقچه؟
مخلص كلام وزير اين است: چون جاده براي مردم است پس مردم بايد هزينه ۱۰ هزار ميليارد توماني نگهداري جادهها را سالانه پرداخت كنند! تأمين چنين بودجهاي در توان دولت نيست! هر كه ماشين سوار ميشود بايد جور هندوستان كشد! حتي اگر پياده هم از جادهاي عبور كنيد مشغول الذمه ميشويد كه پولش را ندهيد! چطور به دستشويي كه ميرويد وقتي از شما پول ميگيرند با لبخند پول ميدهيد اما در جاده....
البته اين تازه اول راه است و آن هم در حوزه راه! شما ببينيد ما چند تا وزارتخانه داريم و بعضي از وزارتخانههايمان هم خودشان باز چند تا وزارتخانهاند! در همه آنها هم كاربر نهايي مردم هستند. الان پول جاده را ميدهيم به آخوندي. بعد پول صنعت را ميدهيم به نعمتزاده! بعد پول رفاه را ميدهيم به ربيعي. بعد....
تازه اين اولش است چراكه آخوندي گفته: «ما به سمت افزايش سرمايهگذاري در زيرساختهاي ايران ميرويم؛ الان 217 هزار كيلومتر راه آسفالته داريم و با وجود شرايط سخت مالي ميزان راههاي كشور گسترش مييابد. بايد خود را براي مديريت 250 هزار كيلومتر انواع راه آماده كنيم.» البته منظور وزير محترم از «ما» همان «كاربر نهايي» است! اولاد آدم كه فكر ميكرد اين آخوندي از آن سوسياليستهاي سه آتشه است، ديد كه اي دل غافل، از آن ليبراليستهاي سه آتشه هم دو آتشهتر است! اولاد آدم فكر ميكرد كه كار در دولت براي ملت است! اما حالا فهميد كه كاربر نهايي چون ملت است، ملت براي دولت است و دولت بايد ببيند كه ملت را چطوري بايد بچلاند كه روغنش هم در بيايد و از آن روغن هم براي روان كردن آن قفلي كه كليدش معيوب است، استفاده و آن را به زور كاربران نهايي باز كند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۳۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]