تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):راستى عزّت است و نادانى ذلّت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818988337




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نویسنده جوان بوکانی : رنج زن بودن باعث شد دست از نوشتن بر ندارم


واضح آرشیو وب فارسی:زریان: پایگاه خبری- تحلیلی زریان؛«شه پول مجید پور» متولد سال 1364، فرزند چهارم از یک خانواده شش فرزندی که در قالب داستانهای کوتاه و بلند هنر خود را به منصه ظهور رسانده است، وی دارای مدرک فوق دیپلم روانشناسی کودک است.خانم مجید پور که داستانهای کوتاه فراوانی نوشته است در سال 92 اولین داستان خود را به نام «ئه و نامانه ی که هه رگیز نه خویندرانه وه» با در موضوع مشکلات یک خانم بیوه در جامع مردسلا به زبان کردی چاپ کرد . به هدف آشنا شدن بیشتر با این نویسنده جوان بوکانی خبرنگار زریان گفت وگویی با وی داشته که متن این گفت و گو به شرح زیر است: زریان؛ چگونه به داستان نویسی روی آوردید؟ مجیدپور- چگونگی روی آوردن من به داستان نویسی مفصل است.پدرم علاقه ای شدیدی به مطالعه و کتاب خواندن داشت و کتابخانه ای کوچکی برای این منظور داشت.دوران کودکی ام که هنوز به مدرسه نمی رفتم در کنار پدرم می نشستم و کتاب خواندنش را تماشا میکردم،برایم جالب بود و حس خوبی داشتم . تااینکه به مدرسه رفتم و توانایی خواندن و نوشتم پیداکردم ،برای خودم یک دفتر تهیه کردم و به نوشتن روی آوردم،از آنچه که در مدرسه دربین دوستانم اتفاق می افتاد و مرا آزار می داد ویا زمانی که در خانواده از دست خواهر وبرادرانم ناراحت می شدم روی می آوردم به نوشتن و احساساتم را بر روی کاغذ روانه می کردم. شخصی توداری بودم و دوستی برای خود نداشتم چون نمیخواستم دوستی داشته باشم تنها نوشتن مرا آرام می کرد . زمانی که تنها 9سال داشتم و معنی رنجش و شادبودن را عمیقا حس کرده بودم دست به قلم شده و آن را باکاغذ قسمت می کردم . اوایل جدا ازنوشتن خاطرات روزانه و اتفاقات زندگیم،به شعر و قطعه ادبی هم روی آوردم،کم کم نوشته هایم را در کلاس برای معلم هایم می خواندم وآنان مرا تشویق می کردند و مرا امیدوار به نوشتن می کردند . درخانه نیز همیشه نوشته هایم را برای پدرم می خواندم،انتقادهای شدیدی که از جانب پدرم و راهنمایی های ایشان به مطالعه بیشتر وبیشتر مرا به جای اینکه بیازارد،انگیزه ام را بیشتر می کرد،به امید اینکه نوشته هایم مورد پسند پدرم واقع شود وتا روزی که قلم در دست دارم از پدرم سپاسگذارم و مدیون ایشانم . به مرور با هفته نامه«بچه ها...گل آقا» آشنا شدم و به صورت مکاتبه ای با آنان همکاری داشتم.نوشته های خود را در قالب طنز به صورت شعر و قطعه ادبی ارسال می کردم و چاپ می شدند.این همکاری از سال 1370تا 1378 ادامه پیدا کرد . سال 1372 بود که در بین کتابهای پدرم،کتابی به نام سفید دندان(اثر جک لندن)پیدا کردم،این کتاب تحول عظیمی در من ایجاد کرد.تا قبل از آن نمی توانستم خودم را در شعر و قطعه ادبی پیدا کنم،همیشه حس سر درگم بودن در من وجود داشت . با خواندن این کتاب حس کردم خودم و مسیرم را یافته ام،از آن روز به بعد شروع به داستان نوشتن کردم . آن روزها ارتباطم را با هفته نامه«بچه ها...گل آقا»قطع نکردم اما به نسبت گدشته کمتر مطالب می فرستادم چون تمرکزم را بیشتر روی داستان نویسی معطوف کرده بودم .. همان سالها بود که از طریق یکی از آشناهایمان به مرکز آفرینش های ادبی معرفی شدم و تئوری نوشتن داستان را یادگرفتم که بسیار تاثیر گذار بود . همزمان با آن با مجله رشد نوجوان که در مدارس منتشر می شد،آشنا شدم و ارتباط خود را به صورت مکاتبه ای با آن مجله شروع به کار کردم . جدیدترین داستان هایم را برای آن مجله پست می کردم اگر داستان توسط کمیسیون مجله تایید می شد آن را چاپ می کرد واگر مورد تایید قرا نمی گرفت،نقطه ضعف های داستان را به وسیله نامه باریم ارسال می کردند . اواخر سال 1376 من با انجمن ادبی بوکان آشنا گشته و به صورت مرتب در رفت وآمد بودم با اینکه زبان نوشتنم فارسی بود اما بازهم از حضور در جلسات انجمن صرف نظر نکردم چون جوی را ایجاد کرده بودند که آدم را تحریک و تشویش به نوشتن می کردند . آن زمان انجمن در اختیار افراد باسواد و اهل قلمی چون استاد سعید نجاری،فتاح امیری،محمد رمضانی ،محمدامین شاه محمدی و حسین شیربیگی بود که مسلما می توانست برای همه آنهایی که به طور جدی روی به ادبیات آورده بودند تاثیرگذار باشد . سال 1377 آقای محمدامین شاه محمدی ازطرف سازمان ارشاد اسلامی کلاس آموزش نوشتن و خواندن زبان کردی را بطور رسمی برگزار نمودند و در صورت فارغ التحصیل شدن مدرک نیز به دانش آموختگان می دادند . دراین کلاس ها بود که خواندن و نوشتن زبان کردی را یادگرفتم وانگیزه را در من برای نوشتن داستانهایم به زبان کردی ایجاد کرد . ودمین عاملی که باعث شد به نوشتن به زبان کردی روی آورم کتاب«قه لا» آقای شاه محمدی بود که می توانم از آن بزرگوار به عنوان پدر دومم یاد کنم که جا دارد نهایت تشکرم را از ایشان ابراز دارم . زریان؛ تا به امروز چند داستان نوشته اید؟ مجیدپور؛اگر حدودی محاسبه کنم شاید به هزاران داستان کوتاه برسد . زریان؛ آیا در جشنواره های ادبی شرکت نموده اید که داستان شما درآن انتخاب شده باشد؟ مجیدپور؛ سال 1373 از طرف مرکز آفرینش های ادبی در مسابقه داستان نویسی شرکت داده شدم که شامل سه سطح بود ودر سطح اول در بین نویسندگان بوکانی انتخاب شدم و سپس به مرحله استانی و کشوری راه پیداکردم که درآن جا مقام سوم را کسب کردم زریان؛اسم داستان انتخابیتان دراین جشنواره چه بود؟ مجیدپور؛اسم داستانم«کبوتر و دختر» بود.البته لازم به ذکر است که سال 1381 هم از طرف مجله رشد به مسابقات داستان نویسی دعوت شدم که درآنجاهم رتبه سوم را کسب کردم که اسم داستان منتخبم«شاید همین پدر»بود . در همان سال نیز در جشنواره داستان نویسی غرب کشور که در بانه برگزارشد، مقام اول را کسب کردم با داستان«خه ت». درسال 1382نیز در همین جشنواره مقام سوم را کسب نمودم با داستان«ئیمه هیچ کات ناتوانین بروین بو سه فه ر» . زریان؛موضوع داستان های شما بیشتر حول چه محوری ست؟ مجیدپور؛ به مشکلات کنونی جامعه خود متمرکز می شوم که بیشتر حول محور مشکلات زنان در جامعه است . زریان؛ زنان بودن شما چقدر در آثارتان دخیل بوده است؟ مجید پور؛ تاثیربه سزایی داشته است همین درد و رنجی که از زن بودنم می کشم باعث شد دست از نوشتن بر ندارم . دیدگاه من به زن این گونه است که زن از لحظه تولد تا مرگ با درد و رنج دست و پنجه نرم می کند و جامعه باید تسلای این درد ورنج باشد . زریان ؛ اولین کتابی که به چاپ رسانده اید در چه زمانی بود؟ مجیدپور؛ سال 1392اولین مجموعه داستان خود را به چاپ رساندم . زریان؛اسم داستانتان چه بود؟ مجیدپور؛ نامه هایی که هرگز خوانده نشدند.«ئه و نامانه ی که هه رگیز نه خویندرانه وه».که به زبان کردی چاپ شد . شامل ۹ داستان کوتاه و یک داستان بلند است. زریان؛ موضوع داستان چاپ شده تان چیسست؟ مجیدپور؛ در مورد مشکلات یک زن بیوه است و دیدگاه مردم به بیوه بودنش،مرد سالاری و تاثیر آن . زریان؛ آیا بازهم کتابی آماده چاپ دارید؟ مجیدپور؛بله البته، تا اردیبهشت سال آینده ان شاءالله به چاپ می رسد و شامل پنج داستان بلند است که ادبیات را با روانشناسی تلفیق کرده ام،تمامی شخصیت های داستانم به نوعی دچار بحران روحی هستند . در شخصیت پردازی از آدمهای دوروبرم الهام گرفتم . زریان؛قالب داستان های شما اغلب داستان کوتاه و بلند است،آیا تصمیم ندارید رمان بنویسید؟ مجیدپور؛ نه،به رمان علاقه چندانی ندارم . زریان؛ ادبیات کودکان چطور؟ مجیدپور؛ حتما این کار را خواهم کرد، چون به دنیای کودکان بسیار علاقه دارم و همچنین به ادبیات کودکان.شاید روزی فقط برای کودکان بنویسم و خود را از دنیای بزرگ سالان برهانم . زریان؛ آیا درحین چاپ وانتشار کتابتان مشکلاتی برایتان پیش آمد؟ مجیدپور؛خیلی...تاحدی که از چاپ کتابم منصرف شدم.حتی بعداز چاپ کتابم هم با مشکلات زیادی درگیر بودم . برای پخش کردن کتابم آن را به تمام کتاب فروشی ها می بردم یا به شهرهای اطراف از طریق دوستانم پخش می شد،همین جا از آقای حسین شیربیگی و مصطفی ایلخانی زاده نهایت تشکر را دارم که دراین راه مرا یاری دادندو همینطور از آقای رحیم عبالرحیم زاده . البته این مشکلات تنها شامل من نبود و تمام نویسندگان با آن درگیرند و راه حل آن تنها در دست نهادهای دولتی است که می توانند این مشکلات را رفع کنند ومن همین جا از نهادهای دولتی تقاضا می کنم که گوشه چشمی به مشکلات نویسندگان و هنرمندن داشته باشند وحداقل باری کمی از دوش آنان بردارند چه بسا نویسندگان و شاعرانی هستند که به خاطر مشکلات مالی قادر به چاپ آثارشان نیستند . زریان؛استقبال از داستانتان چگونه بوده است؟ مجیدپور؛براساس دو جلسه نقد وبررسی که یکی درآمفی تئاتر و دیگری در انجمن ادبی بوکان برگزار شد درکل به عنوان کتابی قوی و تاثیرگذار از آن یاد شد . زریان؛بیشتر چه کتاب هایی می خوانید وبه کدام نویسنده علاقه دارید؟ مجیدپور؛به کتابهای روانشناسی خیلی علاقمندم واز کارهای گابریل گارسیا مارکز،جی دی سیلنجر و کافکا لذت میبرم . زریان؛ در آخر چه حرفی برای مخاطبین زریان دارید؟ مجیدپور؛شاید نتوانم گره گشای مشکلات باشم اما با داستانهایم که بازتابی از دنیای شماست،وارد دنیایتان می شووم ومی خواهم همزاد و همدردتان باشم چراکه همدردی گوشه ای از غم ها را می زداید . /


دوشنبه ، ۱۹بهمن۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: زریان]
[مشاهده در: www.ziryan.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن