واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: «نقطه کور» بيکاري و پنهانکاري
دومين فيلم بخش مسابقه روز اول سي و چهارمين دوره از جشنواره فيلم فجر، «نقطه کور» مهدي گلستانه بود.
نویسنده : سپيده آماده
گلستانه که پيش از اين ساخت فيلم نازنين را هم در کارنامه سينمايي خود به ثبت رسانده بود، در جديدترين فيلمش دغدغههاي خانواده جامعه امروزي را مورد توجه قرار داده است. نقطه کور داستان خسرو را روايت ميکند، مردي که در نقطه کور مرزي در جنوب کشور به حرفه دشوار جوشکاري زيرآب اشتغال دارد و سکانس ابتدايي فيلم هم غواصي او در اعماق دريا را به نمايش در ميآورد. خسرو پس از 23 روز کار در جنوب، هفت روز را به تهران ميآيد تا در کنار همسر و فرزندانش باشد و جمله پسر کوچک خسرو در خصوص حضور مردي در خانه آنها گره داستاني فيلم ميشود.
خسرو به دليل دشواريهاي شغلش ديگر از سلامتي کامل رواني بهرهمند نيست و صاحبکارش هم براي ادامه کار از او گواهي سلامت خواسته است. اين درحالي است که خسرو با از دست دادن شغلش قسمت اعظمي از حقوقش را بايد اجاره به شرط تمليک خانه بدهد از دست خواهد داد. بازگشت خسرو و شک او به حضور مردي غريبه در خانهاش در روز تولد دخترش اتفاق افتاده و اين ماجرا پاي شخصيتهاي ديگر داستان را که خواهر و برادر خسرو و خواهر همسر او هستند، به داستان باز ميکند. در جريان حضور برادر خسرو به داستان، مردي که زندگي بيقيد و بندي در پيش گرفته، در کنار پرداخت کارتون گونه کاراکتر او يکي از نقاط قابل توجه فيلمنامه است که با بازي خوب محسن کيايي به اوج ميرسد. کاراکتر محسن کيايي در اين فيلم نماد آدمهايي است که تعلق خاطر چنداني به زندگي خانوادگي ندارند و ترجيح ميدهند دور از خانه و خانواده در شهري دور اشتغال داشته باشند و به اين بهانه کمتر به خانه بيايند. برادر خسرو از کار بيکار شده است در حالي که اين مسئله را از همسرش پنهان کرده و قصد دارد با باقي مانده دارايياش سفري به شهرهاي عربي اطراف خليج فارس رقم بزند. بيکاري خسرو، برادرش و همچنين برادر همسرش در داستان نقبي دارد به ماجراي بيکاري و عدم ثبات شغلي که از مشکلات سالهاي اخير جامعه ماست و در جريانش بسياري از آدمها زندگيهاي خانوادگي و سلامتي رواني خود را از دست دادهاند. داستان نقطه کور مخاطب را به ياد نمايشنامه معروف مرگ فروشنده آرتور ميلر مياندازد، نمايشنامهاي که روايت آدمهايي است که در جامعه سرمايهداري تمام عمر بايد کار کنند و اقساط گران مسکني را که در آن زندگي ميکنند، بپردازند و زماني اين اقساط به پايان ميرسد که يا ديگر دراين دنيا نيستند يا ديگر توان و دل و دماغي براي خوش گذراندن ندارند. نقطه کور داستان زندگي اين روزهاي جامعه است، آدمهايي که با حداقل حقوق مجبور به انجام کارهاي دشوار هستند و در نهايت اين همه تلاش و کار در مناطقي دور از خانواده حاصلي جز حقوقي بخور و نمير و روان و جسمي ناسالم برايشان به ارمغان نميآورد. هرچند داستان شک خسرو به همسرش در نهايت با روشن شدن حقيقت از ميان ميرود اما مشکل بيکاري و حقوقهايي که کفاف زندگي آدمهاي اين شهر را نميدهد، حل نشده باقي ميماند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۰:۵۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]