تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دنيا سراى بلا و گرفتارى و محل گذران زندگى و زحمت است خوشبختان از آن دل كنده‏اند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830071000




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حاج سعید هیچ طلبی از هیچ کس نداشت/ مردی در آرزوی شهادت


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت امیریوسفی برای سردار شهید طاهری
حاج سعید هیچ طلبی از هیچ کس نداشت/ مردی در آرزوی شهادت

محسن امیر یوسفی


شناسهٔ خبر: 3027773 - دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۷
هنر > سینمای ایران

محسن امیریوسفی کارگردان سینما در پی شهادت سردار حاج سعید سیاح طاهری یادداشتی منتشر کرد و از خاطره آشنایی خود با این رزمنده نوشت. به گزارش خبرگزاری مهر، در پی شهادت سردارحاج سعید سیاح طاهری جانباز جنگ، محسن امیریوسفی کارگردان یادداشتی درباره این شهید نوشت. در این یادداشت آمده است:‌ برای حاج سعید؛ خورشید گوشه نشین «آشنایی من با حاج سعید به سال ۸۴ برمی گردد. زمانی که با هنرمندان آبادانی به این شهر زخمی از جنگ رفته بودیم. من از همه کوچکتر بودم و دیگران مدام خاطرات آبادان دهه پنجاه را تعریف می‌کردند؛ سال‌هایی که من هنوز راه رفتن هم بلد نبودم. روز اول بعد از خوردن نهار گروهی، دوباره بساط خاطره گویی باز شد و من در حال خمیازه کشیدن چشمم به مرد سپیدمویی افتاد که مشغول کمک برای جمع کردن سفره غذا بود. من هم که منتظر فرصت برای فرار بودم وقتی دیدم که دست تنهاست به کمکش رفتم و داشتیم سفره ها را بیرون می‌بردیم که دیدم یک نفر به سرعت جلو آمد و گفت: آقا شما چرا!؟ منم سینه ای صاف کردم که بگویم ما اصولا فیلمساز متواضعی هستیم! که دیدم روی صحبت طرف با اون آقای سپید مو بوده و من سنگ روی یخ شدم! خلاصه کار تمام شد و من هم با آقای سپید مو شروع به صحبت کردم و سئوالاتی مثل شغلتون چیه؟ وضع آبادان چرا اینطوریه؟ و... پرسیدم و گرم صحبت بودیم که حبیب احمدزاده آمد و من بهش گفتم حبیب این دوستمون دست تنها تمام کارها را کرد و چرا یک نفر را نیاوردید برای کمکشون!؟ که حبیب هم نه برداشت و نه گذاشت و گفت: ایشون سردار حاج سعید هستند! منم خونسرد برگشتم و مثل مجسمه بلاهت گفتم: جدا شما سردارید!؟ ولی حاج سعید لبخندی زد و متواضعانه هیچ نگفت و رفاقت ما از همان لحظه شروع شد. مردی که در آن تاریخ بعد از هشت سال جنگ و شانزده سال جانبازی و کار مستمر فرهنگی نمونه ای از مردان مخلص دوران جنگ بود که هیچ طلبی از هیچکس نداشت! انگار آفریده شده بود برای خدمت بی توقع به خلق خدا. چیزی که در دوران فعلی ما کمیاب است. خاطراتش از هشت سال جنگ مو به تن راست می‌کرد. خاطراتی که باید کلی اصرار و التماسش می کردم تا لب به سخن بگشاید و حرفی از آن دوران بزند. حرف هایی عجیب و خاطراتی غریب که شاید به دیگرانی هم گفته باشد ولی من بی‌خبرم و البته برای همین آن را برای خودم نگه می دارم! آخرین باری که حاج سعید را دیدم در کشتی دوستی ایران و عراق بود که مثل پروانه به دور بچه های دو کشور می چرخید و از آنها پذیرایی می‌کرد. عوض نشده بود همان شیدای جان خسته بود که حالش فقط با خدمت بی طلب و توقع آرام می‌شد. حاج سعید سرداری بود که ۲۷ سال بعد از پایان جنگ به آرزویش رسید. هربار او را می‌دیدی انگار مسافری بود کم حرف و محجوب  و تنها چیزی که او را به وجد می آورد صدای اسب سپیدی بود که می خواست او را به جایی دور ببرد، به جایی دور از روزگار غریب ما. صدای شیهه اسب باشکوه حاج سعید، هفته پیش به گوشش رسید و مطمئنم با شنیدنش از آن لبخندهای معروف از ته دلش را زد و سوارش شد و رفت و مثل همیشه ما ماندیم، در انتظار اسبی که هیچوقت نمی آید. فردا سه شنبه تشییع پیکر حاج سعید عزیز در آبادان است که ما جاماندگان هم آنجاییم. شما نمی آیید؟ محسن امیریوسفی/ دی ۹۴»









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن