واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: چرا مطالعه مجله اکونومیست برای هر فعال اقتصادی واجب است/ داستان دوم خود را بدانید اقتصاد > جهان - سایت صدای اقتصادنوشت: اکونومیست و تحلیلهای آن نه تنها چراغی در مقابل گذشته نامفهوم و آینده نامعلوم که روشی برای زیست درست در دنیای روبه توسعه برای هر کارآفرینی ست.
بهراد مهرجو : محققی از میان سرشناسان فرهنگ ایران چندی قبل در جلسهای عمومی و در حضور گروهی از روشنفکران، یکی از شاگردان خود را نقد میکرد که چگونه فریب بدیهیات را در کشف واقعیت خوردهاست. او به شاگرد جواناش با عصبانیت و افسوس خطاب میکرد که « در پس هر زندگی و روایتی یک داستان دوم پنهان شدهاست. داستان دوم است که واقعیت را افشا میکند و نه آنچه فرد در واکنش اولیه خود بیان میکند.» داستان دوم روایتی پنهان در لایحههای محافظهکاری و گاهی ناآگاهی افراد است و کشف آن به صبوری و تیزبینی محققانی علاقهمند و نه «کارمندانی روزمزد» و خمیده پشت میزهای اداری نیاز دارد. افشای همین داستانهای دوم، مخاطبان عمومی را به وجود میآورد و روشنفکران و حتی اقتصاددانان را به فکر میاندازد. روایتهای رسمی، آمیخته به نقل قولهای «کلیشهای» و برآمده از تملق مدیران و کارمندان برای روسای بالادست نه گرهای از وضعیت پیچیده اقتصاد ایران باز میکند و نه قفلی از تاریخ می کشاید. اما در فضای تحلیلی اقتصاد و حتی جامعه ایران کشف داستان دوم هر اتفاقا و رخ دادی نه امری فراموش شده که گزارهای کشف نشدهاست. در میان محققان ایرانی معدودی رابطهها را کشف کردهاند و برای تحلیل آینده از آن بهرهمی برند. دیگران هم یا «رهنمودهای» کلی میدهند و یا در موضع دانای کل به تحلیل جهان مینشینند اما نه در دنیای توسعه نیافته اقتصاد ایران که در جهان توسعه یافته محل زیست محققان اکونومیست، کشف رابطهها و تحلیل داستانهای دوم، امری واجب برای هر تحلیلی است. برهمین مبنا اکونومیست و تحلیلهای آن نه تنها چراغی در مقابل گذشته نامفهوم و آینده نامعلوم که روشی برای زیست درست در دنیای روبه توسعه برای هر کارآفرینی ست. اینگونه اکونومیست نه تنها یک موسسه مطالعاتی که در واقع مکتبی برای ارائه تحلیل برمبنای آمارهای واقعی را شکل داده و پس از 173 سال و با وجود تولد انواع رسانهها همچنان به حیات پرافتخارش ادامه میدهد. نویسندگان اکونومیست دنیا را از زاویهای دیگر نگاه میکنند. آنها حتی برای تحلیل جامعه ایرانی نیز مستقیم سراغ آمارها و اعداد میروند. آنها را بهم ربط میدهند و از پس هر عددی، دنیای از اتفاقات را بیرون میکشند. «اعداد» برای نویسندگان نشریه لیبرالی همچون اکونومیست، نه تنها چراغ برای روشنایی جاده تاریک که اساسا نقشه راه برای عبور از هر بحرانی است. در ایران یگانه اقتصاددانی که به معنای رفتار ژورنالیستهای ساکن لندن به جهان مینگرد، سعید لیلاز است. او میگوید:« گاهی عددی از وضعیت اقتصادی کشور را به کسی میگویم و او واکنشی نشان نمیدهد. به او میگویم اگر معنای این عدد را میفهمیدی، باید سرت را به دیوار میکوبیدی.» اما در ایران کسی سر به دیوار نمیکوبد و اعداد هم در میان تردیدها، ابهامات در فضای پرغبار اقتصاد ایران گم میشوند. اما در آنسوی جهان حتی برای تحلیل اقتصاد کارمندی ایران هم روزنامهنویسان اعداد را چنان کنار هم قرار میدهند تا معنای جادویی پیدا کنند. همانطور که اکونومیست چندی قبل در تحلیل اقتصاد ایران نوشته بود:« آمارها نشان میدهند از سال 1385 تا سال 1394 هرسال به تعداد 70 نفر به جمعیت معتدان ایران افزوده شدهاست. مدتی قبل و در سال های 1390 تا 1392 بیش از 32 درصد جمعیت ایران به زیرخط فقر سقوط کردند. همین جمعیت ( تعداد افراد ساکن در دهک اول یعنی فقیرترینهای ایران بیش از 2.5 میلیون نفر برآورد میشوند) تنها برای رفع مشکل مسکن شان به بیش از یک هزار میلیارد تومان پول و سرمایه نیاز دارند که نه در اختیار دولت ایران است و نه در اختیار خودشان موفق به پس انداز این میزان سرمایه شدهاند. مرکز آمار ایران هم تایید کرده که میزان فعالیت های اجتماعی گروه طبقه متوسط و افراد همسایه خط فقر به روزانه دو دقیقه در فضای واقعی و بیش از دو ساعت در فضای اجتماعی تغییر شکل دادهاست. برهمین اساس 80 درصد دوستیابیها در ایران به فضای مجازی منتقل شده چراکه هزینه مادی و روانی کمتری دارد و البته بازهم برمبنای آماری که نهادهای مسول مانند سازمان بهزیستی در ایران ارائه دادهاند، تنها 10 درصد از این دوستیها به ازدواج ختم میشود که 50 درصد آنها زیر 5 سال عمر دارند. چنین اطلاعاتی تایید میکند که جامعه ایرانی به دلیل بحرانهای اقتصادی و فرهنگی به سمتی متفاوت از گذشته پیش میرود.»اکونومیست روشی آگاهانه، خونسرد و البته با چاشنی جذابیتهای ژورنالیستی برای تحلیل ابداع کردهاست با اتکا به همین روش در میان روشنفکران، فعالان اقتصادی،جامعهشناسان و سیاستمداران محبوب شدهاست. روشی که در آن ادعا وجود ندارد و اگر هم باشد، قطعا اعدادی قانع کننده برای اثباتش در کنار هم ردیف میشوند. اکونومیست اینگونه امروز به نهادی فراتر از موسسه مطبوعاتی و مطالعاتی تبدیل شده است. نهادی که «داستان دوم» را کشف میکند و اجازه نمیدهد، مخاطبان فریب روایت اول از هر پدیدهای را بخورند. ایران امروز در میان آرزوهای بزرگی که برای دستیابی به رشد اقتصادی بالا دارد، نیاز به نویسندگانی از جنس اکونومیست هم احساس میکند. تحلیلگران اقتصاد ایران و شاید هم جامعه شبه کلنگی ایران نه توان، نه دانش و حتی نه انگیزه کافی برای ساختن روایتی « دراماتیکی» با کمک اعداد ندارند. اکونومیست نه تنها یک موسسه برای انتشار تحلیل و آمار که مکتبی برای آموزش روش زیست به هرتحلیلگری است. زندگی بدون اکونومیست برای کارآفرینان کشورهای توسعه یافته دشوار است. هرچند که کارآفرینان ایرانی شاید پس از خروج از دانشگاهها هنوز فرصتی برای مطالعه پیدا نکردهباشند. برهمین سیاق همان اندازه که بین بیل گیتس و یک کارآفرین ایرانی تفاوت وجود دارد، میان تحلیلگران اقتصادی ایران و نویسندگان و شاید دانشمندان اکونومیست هم فاصلهها بسیار است. اکونومیست خوانی، همچون زندگی در سایه مکتبی فکری یا انقلابی یا ایدئولوژیک به مخاطبانش روش زندگی میآموزد. 3939
کلید واژه ها: کارآفرین -
دوشنبه 28 دی 1394 - 08:50:17
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]