واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت مهمان/
یک میلیارد برای «آشغالهایی...» که اکران نشد/ لطفا زیاده خواهی نکنید
آشغالهای دوست داشتنی از آن دسته فیلمهایی است که از همان بدو ورود حاشیه درست کرد. حاشیههایی که کارگردان هم بدش نمیآمده تجربه شان کند...
خبرگزاری فارس، آشغالهای دوست داشتنی از آن دسته فیلمهایی است که از همان بدو ورود حاشیه درست کرد. حاشیههایی که کارگردان هم بدش نمیآمده تجربه کند... حدود چهار سال پیش محسن امیر یوسفی فیلمی درباره ایام فتنه و روزهای پرحادثه سال 88 ساخت. کارگردانی که عاشق حاشیه است امیر یوسفی کارگردان 44 ساله که تا امروز 3 فیلم بلند ساخته است که هر سه با حاشیه همراه بودهاند. سه فیلم با نامهای آشغالهای دوستداشتنی (۱۳۹۱)، آتشکار (۱۳۸۶) و خواب تلخ (۱۳۸۲). آشغالها... که بهقول یکی از مدیران، حالا دیگر معظل شدهاست. «خواب تلخ» هم 12 سال توقیف بود و «آتشکار» هم با کلی اعتراض اکران شد و اکرانش در بعضی شهرها ازجمله اصفهان ممنوع شد و زمانی که وارد شبکه نمایش خانگی شد یکی از رسانهها دربارهاش نوشت : «محتوای مسئله دار و سرشار از ابتذال آن که تنها می تواند از یک ذهن بیمار تراوش کند، شرافت فرهنگ ایرانی- اسلامی را نشانه رفته و در عین حال اکنون در دسترس مخاطبان عام قرار گرفته استــ». تا اینجا یعنی امیریوسفی خودش حاشیه را دوست دارد و دنبال موضوعات ملتهبی میگردد که گروهی از مردم را ناراحت کند و به مذاق گروهی دیگر خوش بیاید .حق هم دارد،مردم فیلم خنثی را دوست ندارد. اگر او حرفهای باشد و طوری موضوع را انتخاب کند که توهین آمیز و خلاف اعتقادات و ارزشهای مردم نباشد و اگر حرفه ای باشد و حاشیه را طوری تجربه کند که فیلمش توقیف نشود. هر فیلمی که توقیف شود چند حق چند نفر ضایع میشود اینکه با توقیف یک فیلم حق چند نفر، از بازیگر و فیلمبردار گرفته تا تدارکات و جلوههای ویژه و صدابردار و .... ضایع میشود و حاصل زحماتشان دیده نمیشود کاملا درست است و یک موضوع طبیعی است. ازقضا همین موضوع هم دستاویز خیلیها برای توجیه بد بودن توقیف یک فیلم است اما این وسط موردی وجود دارد که اغلب کارگردانها با پوشاندن آن سعی دارند خود را مظلومترین فرد گروه نشان دهند. در مورد «آشغالهای دوست داشتنی» فیلمنامهای داشته که به هرجهت مجوز ساخت گرفته است. اگرچه این مجوز هیچ چیزی را اثبات نمیکند. اصلا این مورد حالا دیگر به یک معضل اساسی تبدیل شده که کارگردانها یک فیلمنامه درست و بیعیب به ارشاد میدهند و بعد، وقتی مجوز ساخت گرفتند همه چیز را عوض میکنند و یک فیلم دیگر میسازند که کلی با فیلمنامه ارائه شده تفاوت دارد و آن وقت در مجوز نمایش به مشکل میخورند و بعد فریاد وامظلوما سر میدهند که به فیلم من مجوز ساخت دارد اما به آن اجازه اکران نمیدهند. اصلا گیرم که شورای مجوز ساخت و مجوز نمایش ممکن است بدعمل کند و حاصل کار عدم امکان اکران فیلم شدهاست. آیا میشود گفت عوامل فیلم نادانسته و کاملا مظلومانه حقشان توسط دولت تضییع شدهاست؟ خیر. مقصرتضییع حقوق معنوی گروه کیست؟ تمام عوامل فیلم درهنگام توافق و بستن قرارداد مکتوب یا توافق شفاهی فیلمنامه اصلی که باید به فیلم بدل شود را داشتهاند. ازطرفی سابقه امیریوسفی را هم میدانستند و خبر داشتند که او سابقه ساخت یک فیلم پرحاشیه و ملتهب در آستانه توقیف و یک فیلم توقیف شده را دارد. همه میدانستهاند و یا درجریان کار میدیدند که این کارگردان با سابقه دارد فیلمی میسازد که در آن خط قرمزها درباره فتنه پشت سر گذاشته و حتی غیرمستقیم تلاش دارد تا قبح جریان فتنه و فتنهگران را بشکند. آنها با دانستن این سابقه و این موضوعات حاضر به همکاری با امیریوسفی شدهاند. این یعنی از همان اول پیه توقیف و یا در خوشبینانهترین حالت" توقف" را به تنشان مالیدهاند. یک میلیارد برای فیلمی که اکران نشده حق و حقوق مالی اعضای گروه هم انشالله که پرداخت شدهاست یا اگر پرداخت نشده باید یکراست بروند سراغ امیریوسفی، چرا که او تا امروز حدود یک میلیون تومان بابت فیلمش پول گرفتهاست. بابت فیلمی که درباره فتنه است. اکران هم نشده و هر سال هم دارد موجب ایجاد حاشیه جدیدی میشود. اگرچه امیر یوسفی از اساس منکر دریافت هیچ پولی بابت این فیلم شده و گفتهاست: خیال پردازی بخشش سهم فارابی، دیگر چه صیغه ای است که همگان (بالاخص این جانب) از آن بی اطلاعیم!! هیچ بخششی در کار نبوده و من هم خواهان چنین بخششی نیستم. به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی در این سه سال حتی به فکرم نرسیده نمایش و اکران «آشغال های دوست داشتنی» را وجه المصالحه چنین کاری قرار دهم و آخر این چه بخششی بوده که من به عنوان تهیه کننده و مالک فیلم، از آن بی خبرم؟ اما این رقم حدود یکمیلیارد نه حدس است و نه گمان. اگر باز هم ایشان ابهامی داشتند صریحتر و دقیقتر برایشان خواهیم گفت. فیلم درباره وحدت ملی؟؟؟ آشغالهای دوست داشتنی ماجرای زنی است که همسرش ملیگرا بوده و 50-60 سال پیش بعد از دستگیری و ...توسط اوباش و چماقداران حکومت ازدنیا رفتهاست. یک پسرش (شهاب حسینی) عضو منافقین بوده و در جریان درگیریها زنده نمانده است. دیگر پسرش (صابر ابر) هم در جبهه شهید شده است. حالا او از این سه نفر فقط یک قاب دارد و هر روز با این قابها حرف میزند. پسر دیگرش هم خارج از کشور است و طرفدار فتنه است اما وقتی احساس خطر میکند از ترس رنگ عوض میکند. خواهرش هم به شدت طرفدار جنبش سبز است و هر روز با دخترش برای تظاهرات به خیابان می رود، یک روز او وقتی مردم دارند از دست مامورها فرار میکند در خانه را باز میکند و جمعیت زیادی داخل می آیند. بسیجی هایی که در این فیلم همه از آنها فرار میکنند روی در خانه او علامتی می زنند، زن از ترس اینکه نکند او را بگیرند همه قابها و تمام خاطراتش را در کیسه زباله میریزد و میخواهد همه را دور بریزد. مقابله با فتنه گران و عملیات اطلاعاتی به شوخی گرفته میشود و . . بامزه و عجیبتر آنکه که امیر یوسفی با اعتماد به نفسی مثالزدنی این فیلم را در راستای وحدت ملی میداند. به هر روی حالا دوباره چند روزی است که امیریوسفی تلاش دارد به روشهای مختلف فیلمش را وارد جشنواره کند، فیلمی که شاید اگر قرار باشد عدالت برقرار شود باید هم او و هم مجوز دهندگان به این فیلم که با حمایت از فتنهگران علنا ارزشها و حماسه مردم در دفاع از انقلاب را زیر سوال میبرد، در دادگاه مورد بازخواست قرار گیرند. محمد رضا نوریانی
94/10/23 - 17:19
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]