واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت میهمان/
جشنواره عمار و یک پیروزی زودهنگام
آیا فیلمهای عمار اکنون واقعا به حیات مردم راه یافتهاند؟ آیا این جشنواره مردم ایران را اهل سینما، آن هم در نوع انقلابیاش کرده است؟
خبرگزاری فارس، گروه سینما و تئاتر: در ایران سالانه دهها جشنواره کوچک و بزرگ برگزار می شود که بسیاری از آنها هیچ نام و نشانی از خود به جا نمی گذارند. میروند و در پستوی گزارش کارهای سالانه ادارات و نهادها گم میشوند. پس چرا باید نسبت به جشنوارهای که ادعایی دارد، و صدایی آشکار از خود بروز میدهد انتقادی روا داشت! بهخصوص که این دیدگاهِ انتقادی از سوی کسی باشد که با این رویداد همدل است و اکنون نوشتنی اینچنین، میتواند او را در معرض اتهامی شبیه تعارض با کلیت یک رویداد قرار دهد. حال آنکه عمار در نظر من تنها جشنواره هدفدار و جهت مندی است که در ایران داریم. جشنوارهای که خیلی مشخص راهی در پیش گرفته و در آن امکان تبدیل شدن به یک آیین سینمایی ایرانیِ انقلابی هست. یک تم معین دارد و به همین دلیل معلق در هوا به حیات خود ادامه نمی دهد. هیچ جشنواره دیگری در ایران سراغ ندارم که چنین باشد.اما آنچه انتشار نوشته ای اینچنین درباره عمار را ضروری میسازد، احساسی است که در اطراف این جشنواره شکل میگیرد. رفتار جشنواره عمار با فیلمها نشانهای از سختگیری ندارد عمار چنان میآید و چنان از خود حرف میزند که انگار از حالا پیروز شده. گویا کاری را که میخواسته به نتیجه رسانده و اکنون نوبت جشن پیروزی است. رفتار این جشنواره سینمایی با فیلمها ابدا نشانه ای از سختگیری ندارد. این سختگیری میتوانست تضمینی در جهت برآمدن سینمای انقلابی باشد که همه در طلب آن هستیم. جوایز عمار میتوانستند، جوایزی ارزشمند از حیث سینمایی باشند و به این طریق راهی نو برای سینمای انقلاب اسلامی باز کنند. اما چنین نشد. عمار در رسیدن به هدفش دومعضل اساسی دارد. یکی اینکه طرحی از سینما، به معنای تخصصی و جدی از آنچه می خواهد پیش گیرد، ندارد. آنچه از آن به نظر میآید، این است که عمار کمتر به سینما نظر دارد. در پی گیری خود از سینما، یا نوع خاصی از فیلمها، اغلب جانب مضمون را گرفته است. به همین دلیل نه برای خودمان و نه برای دیگران نوید دهنده سینمایی دیگر نیست. اگر بخواهیم برای انقلاب اسلامی و در جهت آرمانهایش «سینمایی دیگر» بسازیم ناگزیر از توجه به خود سینماییم. نقد آثار و تلاش سختگیرانه برای ارتقاء سینما به عنوان واقعیتی محقق شده در طول تاریخ خود برای این منظور است که نیازمند طرحی نظری درباره کار خود می شویم. چیزی که در اطراف جشنواره عمار چندان به چشم نمی آید. آنچه جشنواره به شدت به آن نیازمند است نقد آثار و تلاش مصرانه و سخت گیرانه برای ارتقاء آنهاست. حال آنکه، عمار بیش از آنکه یک جشنواره سینمایی جدی باشد، شبیه یک جشن و گردهمایی است. سیدمرتضیآوینی و مقاله «سینما- مخاطب» آیا فیلمهای عمار اکنون واقعا به حیات مردم راه یافته اند؟ آیا این جشنواره مردم ایران را اهل سینما، آن هم نوع انقلابی اش کرده است؟ در سمیناری که در اسفندماه سال 70 با عنوان «بررسی سینمای پس از انقلاب» برگزار شد، سید مرتضی آوینی در سومین روز سمینار، مقاله ای با عنوان «سینما- مخاطب» قرائت می کند. در پایان جلسه یکی از حضار در اعتراض به ذائقه سینمایی که آوینی از آن دفاع می کند می گوید (نقل به مضمون): «فیلم هایی که تو نیز طرفدار آنهایی نتوانسته اند، در میان مردم جایی باز کنند و تماشاگری داشته باشند. فیلم هایی چون دیدهبان و مهاجر» آوینی در پاسخ میگوید: «دلیلش این است که سینما هنوز جزء فرهنگ مردم ما نشده است.» این جمله به ظاهر ساده است و ما تمام این سالها از کنار آن به راحتی گذشته ایم. اکنون سوال آن است که؛ آیا عمار سینما را جزء فرهنگ مردم کرده است؟ واضح است که چنین ادعایی که به آسانی در گفتار دست اندرکاران جشنواره می آید،تا چه حد دشوار و شگفت است! فقدان مشارکت در جریان اصلی سینمای ایران نکته دوم که در نتیجه اولی رخ داده،خطری است که فیلمسازان عماری را تهدید می کند. آن، فقدان مشارکت در جریان اصلی سینمای ایران است. همان جریانی که عمار در واکنش به سانسورها، و غفلت آن از واقعیتِ زندگیِ مردم ایران برآمده است. این جریان گویا، عرصه اصلی سینمای ایران را در اختیار دارد. عرصه ای که در آن آدم های کهنه کار حرفهایِ سینما جمعاند. سالیان سال هرکس می خواسته فیلمساز شود و با همین سینما دست و پنجه نرم کرده، با همین عوامل، همین فضا و همین منتقدان. می دانیم که بسیاری از سینماگران پس از انقلاب، خود چهره های ارزش مدار، و دلبسته نظام جمهوری اسلامی بوده اند. آنها وارد این فضای متفاوت شدند و فیلم هایی ساختهاند. وارد شدن آدمی متفاوت در چنین فضایی، آزمون کار اوست. فیلمساز مسلمان مذهبی برای آنکه جریانی بسازد و کارش دیده شود، ناگزیر است در این فضا وارد شود. در همان جشنواره ها فیلمش نمایش داده شود و توسط همان منتقدان ارزیابی شود.چنانکه در تمام این سالها چنین بوده. اما عمار این امکان را در خود دارد که فیلمسازان مستعد مسلمان و آینده دار را که امید سینمای انقلاب اسلامی اند، در فضایی «ایزوله» نگه دارد و آنها را تبدیل به فیلمساز دسته دو کند. این اتفاق زمانی رخ می دهد که عمار محملی شود که اجازه کارزار و آزمون واقعی را از آنها میگیرد. عمار در هر صورت رقابتی محدود به حساب می آید و به آسانی ممکن است حس امنیتی به فیلمسازان عماری دهد. این رقابت که دست کم از حیث کیفیت تکنیکی و سینمایی، رقابتی کامل و تمام عیار به حساب نمیآید، ممکن است باعث توفیق زودرسی شود که او را از منظور حقیقی و دشوار خود بازدارد. یادداشت: سید باقر نبوی
94/10/14 - 00:01
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]