تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833414537
بازیگران ماهِ سینمای ایران
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
بازیگران ماهِ سینمای ایران
"همشهری 24" در هر شماره به بررسی بازی شش بازیگر در فیلم های در حال اکران سینمای ایران و نقاط ضعف و قوت آنان می پردازد. این سری مطالب را به صورت ماهانه به شما مخاطبان سینمادوست "" تقدیم می نماییم.
ماهنامه سینمایی "همشهری 24" در هر شماره به بررسی بازی شش بازیگر در فیلم های در حال اکران سینمای ایران و نقاط ضعف و قوت آنان می پردازد. این سری مطالب را به صورت ماهانه به شما مخاطبان سینمادوست "" تقدیم می نماییم.
پژمان بازغی در «ناهید»
مسعود، همسر دوم ناهید است که نمی فهمد چرا او نمی خواهد با شرایط تازه اش کنار بیاید.
نقش پیچیده ای نیست؛ یک جور تیپ سازی است و براساس قرینه سازی با شخصیت احمد (نوید محمدزاده) ساخته شده است. بنابراین تحرک او را ندارد، قابل اعتماد است و به جای لاابالیگری مردی است منطقی. بازغی ازن مرد را آرام و ساده و بالغ تصویر می کند. مردی که حواسش به خانواده و عشقش هست و می داند که نباید با زنی مثل ناهید بجنگد. بنابراین بازی او در سکوت و آرامش رقم می خورد، در لحظاتی که معمولا شخصیت هایی مثل احمد و ناهید خودشان را بروز دهند و او نظاره گرشان باشد. اما نقطه ضعف او لهجه است، اجرای لهجه بیش از حد با آگاهی قبلی و تاکید است. انگار به ادای هر کلمه و جمله فکر شده و همین تماشاگر را متوجه «بازی» لهجه می کند.
بابک حمیدیان در «شکاف»
نجات غریق و معلم شناست که با یک لحظه غفلت زندگی خودش و رفیقش را بر باد می دهد.
راستش از آن نقش های درجه یکی نیست که بابک حمیدیان را با آن به یاد بیاوریم؛ نه شخصیت پردازی فوق العاده ای دارد و نه بازیگر می تواند کار عجیب و غریبی بکند. آنچه که در این نوع بازی ها بیشتر به چشم می خورد رگه هایی از تلاش برای یک اجرای متفاوت از طرف بازیگر است؛ این نقشی است که تحرک زیادی لازم دارد، نیاز دارد که جلوه های مختلفی از احساس و کنش نشان داده شود. اما به دلیل رئالیسیم فیلم، نمی شود اغراق را در آن وارد کرد، بنابراین ریتم بازی تند است و مکث در آن چندان جایی ندارد. اجرای حمیدیان در این قالب، یک جور ساختارشکنی است، ورود به نقشی است شهری و قرار گرفتن در قالب آدمی معمولی است. بنابراین همه جلوه ها را کنار می گذارد، سعی می کند بدون تغییر در حالات بدن، بدون استفاده از زبان و با بیان ساده نقش را بسازد. حمیدیان بیشتر از هر چیز از اجرای بی اغراق و ساده اش بهره برده و برای یک فیلم رئال، این یک ویژگی مهم است.
نوید محمدزاده در «ناهید»
احمد است، شوهر سابق ناهید که کارش بیشتر شرط بندی در مسابقات فوتبال است.
در نگاه اول کلیشه یک مرد خشن شهرستانی را در ذهن زنده می کند که به هیچ صراطی مستقیم نیست. اما اولین دیدار محمدزاده و ساره بیات در فیلم، کلید درک بازی اوست. محمدزاده سعی می کند مهربان، آرام، عاشق و حتی کمک حال به نظر برسد اما ناهیید او را پس می زند، با او خشک و جدی برخورد می کند و خود به خود در ذهن تماشاگر سوال می سازد.
تصاویر بعدی، خوی وحشی، نامتعادل و گه گاه ذلیل شخصیت را نشان می دهد؛ مثل جایی که او در دست شویی ورزشگاه کتک می خورد و التماس می کند. اما نکته اصلی در پررنگ کردن تضادهاست، در نمایش خشونت و تصویرکردن مهر. کسی که می خواهد آخرین رشته محبت را پاره نکند، اما کاری جز خشونت بلد نیست و همه چیز را خراب می کند. محبت او درونی است و غیرقابل انتقال اما خشونتش قابل لمس است. این را از گریم موثر و درستش هم می شود فهمید: با آن موهای کمی روشن و بلند و فرفری، چهره اش درنده و مناسب با نوع راه رفتن حرکاتش شده است. از یک طرف دیو است، مردی نابهنجار و از یک طرف، مردی است که درون او هنوز قلبی تندتند می زند؛ آن هم بعد از دیدن زنی که دوستش دارد.
فرهاد اصلانی در «کوچه بی نام»
پدر خانواده است که راز مهمی را سال ها پنهان نگه داشته.
شخصیت فرهاد اصلانی در «کوچه بی نام»، مثل شبح است، مردی است که به نظر می رسد فشار زندگی امانش را بریده اما از معصومیتش کم نکرده، به نظر می رسد آدم بی آزاری است که خودش را فدا می کند و کسی به ذهنش خطور نمی کند هوا و هوس یا حتی تلاش برای حفظ خانواده او را وادار به انجام عمل نامتعارفی کند و فرهاد اصلانی مثل همیشه سعی می کند دیده نشود. او هست اما حضورش تا نیمه های فیلم درک نمی شود. هست و نیست. کارهای روتین می کند، اعتماد ما را جلب می کند، ما را قانع می کند که پدری مهربان و دوست داشتنی است.
برای نجات فرزندش به آب و آتش می زند و همه اینها را بدون کارهای اضافی انجام می دهد. تا اینجا برد با اوست و برای همین هم وقتی در آخر فیلم متوجه راز خانواده می شویم و گریه اش را می بینیم دلمان می لرزد. او قبل تر برای رساندن ما به این موقعیت کلی کار کرده، آماده مان کرده که او را مقصر ندانیم، با همان نگاه ساده، حرکات آرام، حضور کم تاثیر و البته چهره قابل اعتمادش.
اصلانی توانسته جزئیاتی را بسازد تا شخصیت یکباره به شیطان تبدیل نشود. او تنا کمی شخصیت را از آن وجه مثبتش پایین می کشد و این، درست همان چیزی است که فیلم می خواهد. (پایان فیلم در آن دشت سرسبز چیزی جز بخشش الهی است؟)
فرشته صدر عرفایی در «کوچه بی نام»
زنی است سنتی و مذهبی؛ خانمی روضه خوان که وقتش را صرف امور دینی می کند.
جزئیات بازی او را می سازد؛ مهم نیست که صدر عرفایی دارد تیپ بازی می کند، مهم این است که او حواسش به جزئیات است، به راه رفتنش، به روسری و چادرش، به نگاه و شکل ادای کلماتش. صدر عرفایی همانی را می سازد که از یک شخصیت مذهبی سراغ داریم، بدون این که روی واژه ها تاکید کند و غلظت آن را بیشتر کند. جتی مکث هم نمی کند. روانی بازی او در اجرای ناخوادآگاه همه حرکات است، وقتی دعا می خواند چشم های بسته و حرکت سرش، درست شبیه به زنی است که از ته دل دعا می خواند. در برابر هر کدام از دخترانش یک جور ظاهر می شود و نقش را با همین جزئیات می سازد. نمونه یک بازی هماهنگ و دقیق و در خدمت فیلم است بازی خانم عرفایی.
عباس اسفندیاری در «خواب تلخ»
مرده شوری است که سر به سر عزرائیل می گذارد.
برای قضاوت در مورد نحوه بازی یک نابازیگر دو نکته بیشتر از هر چیز اهمیت دارد: یکی انتخاب درست آن نابازیگر برای نقش مورد نظر و دیگری هوش خود فرد برای استفاده خلاقانه از قابلیت های موقعیتی که در آن قرار گرفته. در مودر نقش آقااسفندیار در خواب تلخ هر دو نکته به خوبی رعایت شده. محسن امیریوسفی با انتخاب این بازیگر با آن ظاهر عجیب، گوش های بزرگ، پوست چروکیده و لهجه غلیظ برای مرده شوری که با موقعیتی غیرمنتظره و طنزآمیز مواجه می شود، سهم خودش را در مقام کارگردان تا حد زیادی ادا کرده.
خود آقااسفندیار هم اما به جای این که مثل بعضی از نابازیگرها در مواجهه با دوربین فیلمبرداری دست و پایش را گم کند و دستپاچگی اش را صداقت با مخاطب جا بزند، با تکیه بر طنز ذاتی و شیطنتی که در شخصیتش ته نشین شده چهره مرده شوری را به تصویر می کشد که نه تنها شمایلی ترسناک ندارد، بلکه به یکی از عجیب ترین شخصیت های فیلم های مستقل ایران تبدیل می شود. بازیگری که بازی نمی کند، زندگی می کند.
ساره بیات در «ناهید»
ذرات پراکنده
ناهید مثل بیشتر آدم ها معجون نامتعارفی است از خواست ها و انگیزه ها و رفتارها؛ گرفتار عشق و نفرت، علقه های سنتی و عواطفی که دارد درونش جوانه می زند. او بین دوست داشتن فرزندش (که عاشق پدر لات و ترسناکش است) و محبوبش (که جوانی آرام و متعادل و ساده است) مانده. پیچیدگی بازی در چنین نقش هایی همین جاست؛ در این شخصیت ها احساسات مختلف، متوازن و متناسب با هم حرکت می کنند و همه در پی خنثی کردن یکدیگرند. همه چیز آن قدر درونی و ذهنی است که تنها راه باور کردن آنها قرار گرفتن در موقعیت های متفاوت و آفریدن ذره ذره شخصیت است.
نمی شود تماشاگر را مجبور کرد آنچه را که در سکوت می بیند تفسیر کند و به نفع فیلم به کار ببرد. او مدام در معرض حس های متناقضی قرار می گیرد و باید خواست و توقع و حتی سردرگمی شخصیت برای او دیدنی و موجه باشد. بازیگر ناچار است که درونی ترین احساسات را به تماشاگر منتقل کند و حواسش باشد که رد مجموع دارد یک کل را می سازد؛ در واقع مراقب کنش ها و واکنش هایش باشد تا متناقض و متضاد به نظر نرسد.
ساره بیات در ارائه این حس ها به شکل جداگانه و منفک از هم موفق است. هر بار که ناهید در معرض یک رویداد تازه قرار می گیرد، واکنش بیات متناسب با آن است و تماشاگر می فهمد که او چرا به آن شکل عمل می کند. حتی لحظه پیچش او از یک حس به حس دیگر هم کم و بیش قابل درک است. اما کلیت نقش است که قابل فهم نیست. سردرگمی شخصیت، اجرا را هم تحت تاثیر قرار داده: این که بالاخره کدام حس در او قوی است و سرگردانی او کی و کجا تمام می شود. برای همین هم آنچه می بینیم نمایش درخشان سردرگمی زنی است که انگار وسط یک باتلاق گیر افتاده و دست هایی سمتش دراز شده تا او را بیرون بکشند. اما زن می خواهد با دو دستش چند دست را بگیرد، آن هم نه برای نجات خودش، که بیشتر برای این که کمک کنندگان را ناراحت نکند! این ذره های جدا از هم هیچ موجود زنده ای را نمی سازند.
باران کوثری در «کوچه بی نام»
هارمونی
دختری است (به اصطلاح) جنوب شهری که دوست دارد از محل زندگی اش بیرون بزند و با مردی بزرگ تر از خودش رفت و آمد کند. چه جور دختری است؟ این یک سوال کلی است و اگر قرار باشد فکر کنیم که داریم درباره یک شخصیت خاص و منحصر به فرد حرف می زنیم می توانیم انتظار هزاران جواب را داشته باشیم، دخترهایی که هر کدام ویژگی مخصوص خودشان را دارند و بسته به درام و حوادث، شکل و شمایل یکه ای پیدا می کنند.
اما اینجا سوال ما برای شکل گیری یک تصویر کلی است؛ برای ساختن یک قالب، فرمی که بتواند هارمونی را در یک اثر ایجاد کند و تضادها را نشان بدهد. ما می خواهیم یک تصویر کلی از یک دختر جنوب شهری بسازیم، دختری که خیلی دور از کلیشه ها نباشد. قرار نیست که او نقش محوری داشته باشد، او می خواهد کنار باقی اجزا درست عمل کند، ویژگی های بقیه را (هر چند کوتاه و مختصر) نمایش دهد و خودش هم در عرض یک حادثه تاثیرگذار قرار بگیرد و عوض شود. برای همین می توانیم بگوییم که تیپ سازی این آدم یک اصل است و بازیگر باید بتواند نمایشی از حضور این آدم نه چندان کامل ارائه کند.
در «کوچه بی نام» حضور تیپیکال باران کوثری کارکرد موثری در داستان دارد، چون هم جنبه هایی از زندگی در خانواده ای از طبقات پایین را با نمایش خجالت، حیا و شرم نشان می دهد و هم تمایلش به شکستن این پوسته را که خواست شخصی اش است.
اجرای باران کوثری اجرایی است اغراق آمیز، به خصوص در میمیک. چیزی که در تضاد با محیطی که در آن زندگی می کند و خواهر آرام و بی حرف او قرار می گیرد. باران کوثری سعی می کند حالات و رفتارها را پررنگ تر نشان دهد. ابرو نازک کردن، تندتند حرف زدن، چرخش گردن هنگام حرکات دلبرانه در برابر عشق بزرگ سالش و... همه و همه در همین قالب می گنجد. باران کوثری تیپ را خوب می سازد و جنون و حاضرجوابی و سادگی را خوب در هم ترکیب می کند. چهره ای که می سازد کلیشه ای و آشنا به نظر می رسد. اما مگر نقش چیزی بیشتر از حضور گرم و پرجلوه می خواهد؟
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]
صفحات پیشنهادی
قدردانی رئیس شورای مرکزی انجمن عکاسان سینمای ایران از مدیران و اهالی س
قدردانی رئیس شورای مرکزی انجمن عکاسان سینمای ایران از مدیران و اهالی س رئیس شورای مرکزی انجمن عکاسان سینمای ایران از مدیران و اهالی سینما به جهت فعالیت در مباحث امنیت شغلی قدردانی کرد ۱۳۹۴ جمعه ۴ دي ساعت 22 19 به گزارش سرویس فرهنگی پانا علی نیک رفتار ریاست شورای مرکزی انجمن عکاسایسنا نوشت : دو فیلم «مادر قلب اتمی» و «ناهید» به نمایندگی از سینمای ایران در جشنواره معتبر سینمایی «پالم اسپر
خودرو هایی که در مزایده اسکاتسدیل آریزونا به حراج گذاشته شده را ببینید آکورا NSX 2017 منبع سی ان ان مانیشنبه ۵دی۱۳۹۴نقد و بررسی فیلم احتمال باران اسیدی در سینمای ایران
نقد و بررسی فیلم احتمال باران اسیدی در سینمای ایران در برنامه پنجشنبه شب 3 دی ماه فیلم سینمایی احتمال باران اسیدی با حضور بهتاش صناعی ها کارگردان فیلم و شاهین امین منتقد نقد و بررسی شد و در قسمت دوم میزگردی پیرامون سینمای اجتماعی با حضور سیروس الوند کارگردان سینما و مسعود کوثرینسخه فرانسوي براي سينماي ايران
نسخه فرانسوي براي سينماي ايران تأسي و تقليد پنهان و زيرپوستي مسئولان وزارت ارشاد و مديران سازمان سينمايي از سينماي فرانسه و حقنه كردن آن بر پيكره بيصولت سينماي كشورمان كه با راهاندازي گروه هنر و تجربه آغاز شد در دومين حركت به سمت طرحريزي و راهاندازي مدرسه ملي سينماي ايرانتاجیکها از فیلمهای ایرانی استقبال کردند/ سینمایی اخلاقی و عاطفی
تاجیکها از فیلمهای ایرانی استقبال کردند سینمایی اخلاقی و عاطفی شناسهٔ خبر 3008979 - جمعه ۴ دی ۱۳۹۴ - ۱۱ ۰۲ هنر > سینمای جهان هفته فیلمهای ایرانی در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان با نمایش آواز گنجشکها از مجید مجیدی آغاز و با استقبال تماشاچیان روبرو شد به گزارش خبرگزاری م«میرزا کوچک خان» سینمای ایران درگذشت
میرزا کوچک خان سینمای ایران درگذشتولی الله مؤمنی بازیگر و دوبلور توانمند و پیشکسوت کشورمان درگذشت به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس «ولی الله مؤمنی» بازیگر پیشکسوت آخرین بار در سریال معمای شاه در نقش «آژان» و مأمور سفارت شوروی مقابل دوربینمعاون فرهنگی و آموزش انجمن سینمای جوانان ایران منصوب شد
معاون فرهنگی و آموزش انجمن سینمای جوانان ایران منصوب شد شناسهٔ خبر 3011787 - دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۵ ۴۲ هنر > سینمای ایران فرید فرخنده کیش مدیرعامل انجمن سینمای جوانان سعید توکلیان را به عنوان معاون فرهنگی و آموزش انجمن سینمای جوانان ایران انتخاب کرد به گزارش خبرگزاری مهر مررونمایی از سینماییترین بازی ویدئویی ایرانی
رونمایی از سینماییترین بازی ویدئویی ایرانی آیین رونمایی از بازی ویدئویی بالهای تاریک به تهیه کنندگی مجید قناد روز دوشنبه 7 دی ماه به همت بنیاد ملی بازیهای رایانهای برگزار میشود پایگاه اطلاع رسانی بنیاد ملی بازیهای رایانهای آیین رونمایی از بازی ویدئویی بالهای تاریکآرزوی مدیران سالنهای سینمایی برای سینمای ایران
آرزوی مدیران سالنهای سینمایی برای سینمای ایران مدیران پیشکسوت سالنهای سینمایی برای بقا و زنده ماندن سینمای ایران ابراز امیدواری کردند به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان چهارمین جشن بزرگداشت مدیران پیشکسوت سالنهای سینما با حضور ابراالوند: سینمای ایران به شوک نیاز دارد
الوند سینمای ایران به شوک نیاز داردتاریخ انتشار شنبه ۵ دی ۱۳۹۴ ساعت ۱۳ ۱۷ شب گذشته ۴ دی ماه دهمین قسمت از دور تازه برنامه سینمایی هفت با اجرای با حضور بهروز افخمی و با حضور سیروس الوند کارگردان سینما پخش شد به گزارش خبرآنلاین بهروز افخمی در سرمقاله هفت دهم گفت بعضی از مدیر-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها