واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: رسانهها در طول تاریخ پیدایش و حیات خود، نقشی بزرگ و عمیق در خدمترسانی به نظامهای سیاسی داشتهاند.
بررسی جنگهای چند دهه اخیر این نقش را به خوبی نشان میدهد. عملیات فریب آلمانها در جنگ جهانی دوم، کنترل آمریکا در جنگ ویتنام بر تحرکات خبرنگاران، جلوگیری از حضور خبرنگاران توسط آمریکا در زمان اشغال گرانادا به سال1983، جنگ اول خلیجفارس در سال1991، مهندسی خبر در وقایع کوزوو، افغانستان و جنگ دوم خلیجفارس در سال 2003 نمونهای از تاکتیکهای کنترل و هدایت افکار عمومی با جهتدهی در اخبار است. برهمین اساس، ادبیات جنگ رسانهای شکل گرفت و نقش رسانهها در فراهمکردن شرایط مناسب برای تاثیرگذاری در جامعه هدف به منظور ایجاد تغییرات به تمهیدات قبل، حین و پس از جنگ تقسیمبندی شد. با انتشار مقاله مشهور جوزفنای تحت عنوان قدرت نرم و سپس کاربرد آن، نظرات وی بهعنوان راهکارهای رسانهای آمریکا متناسب با تغییرات جهانی در سالهای پس از فروپاشی شوروی و به ویژه تحولات ناشی از 11 سپتامبر مورد توجه قرار گرفت. در نوشتههای جوزفنای ایجاد تغییر در جامعه هدف از طریق به کارگیری دیپلماسی عمومی در کنار استفاده از قدرت نرم در میان نخبگان جامعه هدف مطرح شد. بعدها نظرات تکمیل شده وی با عنوان قدرت هوشمند، دستورالعمل سیاست خارجی آمریکا شد. این دیدگاه را افرادی مانند جینشارپ تبدیل به دستورالعملهایی کردند که در سطح رسانههای گروهی با عنوان انقلاب نرم معروف شد. یکی از صحنههایی که این فرآیند در آن به وضوح استفاده شد، جریان فتنه سال 88 بود که نقش بیبیسی فارسی و صدای آمریکا به عنوان جبهه رسانهای دشمنان و عوامل فتنهگر داخلی آنها کاملا مشهود بود. بیتردید شیوههای کنترل افکار عمومی و هدایت آن توسط تاکتیکهای خبری، بخش غیرقابل تفکیک جنگ نرم است. آشنایی با اهداف جنگ نرم میتواند از تاکتیکهای رسانهای آن نیز رمزگشایی کند. اهداف اصلی جنگ نرم شامل این موارد است: استحاله فرهنگی و سیاسی جامعه هدف، ایجاد رعب و وحشت و ناامیدی در مردم، پخش شایعات با هدف بیاعتمادی و ناامنی روانی، ترویج روحیه یاس و ناامیدی به جای نشاط و خودباوری و بالندگی ملی، ایجاد اختلاف در صفوف مردم و مسئولان و در درون ساختار حکومتی با القای ایجاد دوگانگی در حاکمیت با هدف تجزیه سیاسی کشور، ایجاد بدبینی و بیتفاوتی نسل جوان نسبت به مسائل مهم کشور و آینده، تقویت نارضایتیها، تشدید مسائل قومی و ایجاد اختلافات فرهنگی درون سرزمینی و جنسیتی با هدف ایجاد و تشدید بیاعتمادی نسبت به دولت و نظام سیاسی به نحوی که در زمان مناسب وحدت سرزمینی و جغرافیایی را هدف قرار دهد. اجرای این سلسله اقدامات، بستری مناسب با برنامهریزی دقیق کارشناسان آشنا به رسانه را میطلبد. رسانه ویژگیهایی دارد که به عنوان یک تیغ دو دم اما با ظرفیتی عظیم میتواند به شکل سلبی و ایجابی، مثبت و منفی مورد استفاده قرار گیرد. تاثیر شگرف رسانهها در خدمت اقتدار دولتها باعث شد تا نقش مستقلی برای رسانه جهت نفوذ در مدلهای جنگ نرم قائل شوند. بستری که ارتباطات و خدمات مربوط به آن در حوزه ماهواره و شبکههای اینترنتی برای رسانه به وجود آورد، قدرتهای استکباری را در بسیاری از مناقشات قدرت، بینیاز از استفاده ازجنگ سخت کرد. با استفاده از نخبگان وابسته و مرعوب و هدایت رسانهها، جوامع هدف و افکار عمومی مورد هجوم گسترده قرار گرفت. در این مدل، هدف تغییر کارکرد و عملکرد دولتها و ملتهاست، به نحوی که با کنترل افکار و اذهان عمومی، بتوان آنها را نسبت به موضوع یا جریانی خاص اقناع کرده و به این ترتیب حکومتها تحت فشار افکار عمومی در پازل دشمن عمل کند. تاکتیکهایی که برای نفوذ مورد استفاده رسانههای دشمن قرار میگیرند، عمدتا براساس انتقال مفاهیم از معنای اصلی آن به معنایی برساخته است. ایجاد ارزشهایی جعلی برای شخصیتها و نخبگان وابسته به نحوی که ادبیات و گفتههای آنها به طور کامل مورد قبول بخش وسیعی از مردم قرار گیرد. همچنین با جعل مفاهیم، ارزشهایی مبتنی بر فرهنگ اسلامی به فرهنگ مادیگرایانه و لیبرالیستی منتقل شده و راه برای نارضایتی، عصیان و نافرمانی مدنی هموار میشود. به این ترتیب شخصیتها و مقاماتی که در خدمت تعالی و اقتدار ملت هستند، ترور شخصیتی شده و نظرات آنها مورد قبول افکار عمومی قرار نمیگیرد. در واقع این نوع تاکتیکها ناظر به کنترل مبانی و اصول اعتقادی و ایجاد انحراف در آنهاست. اما بخش دیگری از تاکتیکها برای نفوذ، شیوههای ساختاری کنترل، تحریف خبر است؛ مانند شایعهپراکنی، کلیگویی و بزرگ بودن دروغ به نحوی که باعث رعب و وحشت مخاطب شود. آنچنان که حتی تکذیبهای بعدی باعث جبران تخریبها نشود. تقسیم واقعیت و ارائه بخشی از آن که در جهت منافع دشمنان بوده، تکرار خبر، مبالغه در سوژه مورد نظر یا استفاده از مغالطه، از شیوههای دیگر مورد استفاده نظام سلطه خبری است. شیوهها ممکن است به تناسب شرایط تغییر یابد یا بهروزرسانی شود، آنچه مهم است اهدافی است که در پس این شیوهها وجود دارد. وظیفه دستاندرکاران و متولیان امر رسانه و اصحاب فرهنگ برای مبارزه با این نوع از جنگ، موضوعی است که به فرصت و نوشتهای مستقل نیازدارد. علی خندقآبادی دکترای مطالعات امنیت ملی
شنبه 5 دی 1394 ساعت 08:15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]