واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: دو کلمه مدیر و کارگردان در مقام معنا چنانچه به هم نزدیک باشند، اما در زمینهای چون سینما با وسعت کاری بسیار صاحب دو معنی از دو عنوان شغلی مختلف میباشند که به لحاظ اجرایی کمتر شباهتی به هم دارند.
گذشته هر چند به خود مدیر ـ کارگردان کم ندیده، اما این روزها ذهنیتها به واسطه افزون گشتن این دست افراد، آمادگی بیشتری برای پذیرش و گنجاندن این دو عنوان در یک شخص دارد. نمونه مثالزدنیاش محمدمهدی عسگرپور که در گذر سالها به نوعی هر دو را در کنار هم مدیریت کرده است و پس از تجربههای سینمایی و تلویزیونی بسیار، این روزها حاصل کارگردانیاش در قالب «نفسگرم» و «جراحت» روی آنتن است. او حالا یک ستون بلند بالا از عناوین مدیریتی دارد، همچنان که ستون کارگردانیاش نیز رفته رفته قد میکشد و قابلاعتناتر میشود. عسگرپور در راه رسیدن به نقطه حال در نفس گرم از پرواز در بینهایت شروع کرد. اثری در حال و هوای سالهای جنگ که گویا از راه دلبستگی خود عسگرپور مسیرش را در روایت پی میگیرد. اولین ساخته دانشآموخته دانشکده صداوسیما در قالب سریال نقطه اوج نیز از جنس دفاع مقدس و جنگ و البته با میانبر از میدان ورزش تا صحنه نبردی واقعی و تحمیلی بود. روحالله دیگر سریال تلویزیونیاش در مقام کارگردان به مجری طرحی رضا میرکریمی بود. مقصد بعدی عسگرپور که در گذر سالها همچون عرصه مدیریتی، سینما و تلویزیون را کنار هم تجربه کرده است، اثری سینمایی به نام قدمگاه بود. قدمگاه را به نوعی میتوان همچون رستگاری و ظهور در 40 سالگی برای او نامید. اثری که کلی تحویل گرفته شد و جایزه برد و نقدهای مثبت شنید. قدمگاه از کم نام و نشانی تا شهرت را در جشنواره فجر 22 طی کرد و تبدیل شد به فیلمی قابل توجه که نام کارگردانش را همچون خود اثر بر سر زبانها انداخت. داستان قدمگاه به قلم محمد رضاییراد به عبارتی از درون مسیر علاقه عسگرپور در روایتی رازآلود گذشت. رضاییراد که پیشتر نیز میرکریمی فیلمنامه او را تبدیل به سریال بچههای مدرسه همت کرد، در قدمگاه نیز از دل فضایی روستایی به کارگردانی عسگرپور راوی داستان انگ ناروا و غفلت مردم روستایی میشود که خواب و زندگی جوانی یتیم را آشفته میکند. در بچههای مدرسه همت نیز فراوان بود پیگیری زندگی تکتک بچههای مدرسه شبانهروزی و شایعات نابهجایی که یک نفر را مقابل دیگران قرار میداد. ترجیح عسگرپور در ادامه باز هم ساخت اثری سینمایی بود و اقلیما را اینبار با فیلمنامه خودش در فضای شهری و با موضوع سوءظن و خیانت زندگی یک زوج و البته با گوشه چشمی به سینمای ترس ساخت. اثر خوش ساخت اقلیما شاید از باب موقعیتهای اجتماعی طبقه مورد اشاره برای عسگرپور تجربهای تازه محسوب میشد، اما خیلی بیراه با سلیقهاش در آثار گذشته نبود. بنیان قصهاش همان الگوی رازآلود و معمایی آثار پیشین است که اینجا سرچشمه از خیانت میگیرد و البته چنان پیش میرود که خاصیت همراهکنندگی نیز دارد. عسگرپور قصه خیانت و بدگمانی را تقریبا بهجز مهمان داریم در تمام آثار پس از اقلیما در متن قصهاش دنبال کرد و براساس مختصات داستانیاش آن را پر و بال داد. سینمایی کمتر سراغ گرفته و اکران نشده هفت و پنج دقیقه اثر بعدی بود. فیلمی با عوامل بیشتر غیرایرانی درباره استیصال رخنه کرده در زندگی و تفکرات چند نفر که میان امید و ناامیدی و چرایی زیستن گرفتارند. با پشتسر گذاشتن چند تجربه سینمایی این بار راهی تلویزیون شد تا گلهای گرمسیری را بسازد که یک زمانی ایده ساخت سینماییاش را در سر میپروراند. محوریت داستان گلهای گرمسیری سالهای دفاع مقدس است که به عبارتی از دل ذهنیتهای روزهای شروع فعالیتش رویید. سریال روایت داستانی حسی و عاطفی از رشادتهای خالصانه و تقابل زندگی و وظیفه است که البته در کنار قصه سلحشوریهای مردم در سالهای دفاع، مقادیر مناسبی داستان دیگر دارد. داستانهایی که با گذشتن از درون طبع و نظر قابل ردیابی عسگرپور ریشه در سوءظنی دارد که زنی را مصمم به کشتن همسر و دفنش در حیاط خانه و شکلگیری راز میکند و زنی دیگر را مجبور به خودسوزی برای مهار تالمات روحی و روزافزون از بدگمانیهای همسرش. این قصهها که اندک مایههایش در هفت و پنج دقیقه هم قابل رویت بود، بسته به پیشروی داستان در قصه جا داده شدند و کمک فراوانی به جذابیتهای روایی گلهای گرمسیری کردند.
پس از این سریال عسگرپور در تلویزیون ماند و این بار طعم اثری مناسبتی و رمضانی که قرار بود با گلهای گرمسیری تجربه کند را با جراحت چشید. جراحت به نویسندگی سعید نعمتالله روی یک ایده مرکزی بنا شد که با طرح موقعیتهای مختلف از آسیبهای اجتماعی خرد و کلان کامل شده و بسط مییابد. چنان که قاعده محدود نکردن قصه در یک جنبه اجتماعی را عسگرپور در آثار پسین یعنی شیدایی و اخیرا نفس گرم نیز تکرار کرد. در جراحت روایت از یک غفلت کوچک آغاز میگردد و آسیبهای دیگر را بنیان مینهد و از این مجال به نحوی ناخالصیهای غیرقابل انتظار را آشکار میکند. به عبارتی مدد گرفتن از یک موقعیت مرکزی برای شکل دادن اتفاقات کوچک و بزرگ با ثمره تلنگرهای اخلاقی مرتبط با واقعیتهای اجتماعی. در جراحت همچنین تمرکز روی تشریح درست زخمهایی است که غفلت، تفرقه و خیانت پایهگذارش است و اتفاقا کم و بیش چاشنی بسیاری از آثار عسگرپور نیز بودهاند. توفیق جراحت را نیز همین خرده داستانهای پازلگونه رقم میزند. همچنان که در سریال شیدایی که با فیلمنامهای از نعمتالله تصویری شده نیز این شیوه در دستور کار قرار میگیرد. در شیدایی دوباره طرح بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی و فردی برای روایت از دل خودخواهی و غفلت آدمها جان میگیرند. همچون جراحت اینجا نیز هدف، بیان علت سستی بنیانهای زندگی است که ناصوابهایی چون دروغ، طمع و پنهانکاری که از آدمها سر میزند، مسبب آن است. همان طور که در شیدایی نیز تاکیدی عبرتآموز انجام میگیرد بر حاصل غفلتهای انسان در اثر بیتوجهی به خطاهای کوچکی که دامنهدار شدن آنها در آینده گریبانشان را میگیرد. پس از چند اثر تلویزیونی عسگرپور بازگشت دوبارهاش به سینما را با مهمان داریم تجربه کرد. اثری در نگاه ابتدایی به ظاهر شرح حال گونه از مشکلات زندگی خانوادهای متشکل از پدر و مادری پیر، یک جانباز و چند شهید و در باطن، اما ایهام گونه و چندوجهی به وسعت تمام غم و شادیهای زندگی. مهمان داریم در عین نمایش وهم و ترس تنهایی به نوعی در ستایش زندگی است و نوع دوستی و البته ایجاد حس سرخوشی از جریان زندگی زیرپوست مردم یک شهر. جدیدترین اثر نمایشی عسگرپور در قالب سریال نفس گرم تقریبا با اندکی تفاوت راه دو سریال گذشته را در روایت پیمود. با بهرهگیری از همان شیوه جواب داده و وام گرفتن از یک رخداد برای پرداختن و دخیل کردن اقشار مختلف و اشکال گوناگونی از پدیدههای درست و غلط اجتماعی. قصه داستان با فوت حاج مرتضی شروع میشود و پیامدهای این مرگ را همراه با عیان کردن بسیاری از اسرار مکشوف مانده کنار هم میچیند. برای پیشبرد قصهای متشکل از درستیهایی چون صبر و ایمان و نادرستهایی چون نیرنگ و دروغ و طمعورزی. نفس گرم از طرفی مانور خوبی روی تعارضات فکری آدمها و کشمکشهای آنها با خود و پیرامونشان میدهد و همچون آثار گذشته کارگردانش از سوءظن و خیانت بهعنوان عوامل محرک در نمایش واکنشها و رفتارهای انسانی سود میبرد. عسگرپور در تمام سالهایی که متوجه امور مدیریتی از دبیری جشنوارهها و نهادها گرفته تا معاونتهای شبکههای تلویزیونی، هیچ گاه از امور فیلمسازی آن هم در سطحی قابل توجه دور نبوده که جای بسی تحسین نیز دارد. چنان که آثارش میتواند گواه خوبی باشد بر این مدعا و نگاهی اجمالی به آثارش در تمامی این سالها حکایت از مورد اعتنا بودن آنها دارد و همین نبود آثار قابل چشمپوشی و ضعیف از شاخصههای کارنامه اوست. از طرفی در این مرور پررنگ بودن سویه تلخ در جمیع آثار هم از دیگر مختصاتی است که حتی در امیدوارانهترین آثارش هم جا خوش کرده است و البته مجموع آثار به لحاظ کیفی اینقدر خوب بوده که تلخیاش خیلی نقطه ضعف قابل استناد برای آن تلقی نگردد. حسن حق حقیقی ضمیمه قاب کوچک
شنبه 28 آذر 1394 ساعت 15:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]