محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829990607
بررسی اوضاع داخلی اسپانیا درآستانة فتح اسلامی - بخش اول ویزیگوت ها و ساختار سیاسی اسپانیا
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بررسی اوضاع داخلی اسپانیا درآستانة فتح اسلامی - بخش اول
ویزیگوت ها و ساختار سیاسی اسپانیا
اسپانیا اولین منطقه از اروپاست که مسلمانان موفق شدند در زمان کوتاهی آن را تسخیر نمایند.
چکیده فتح اسپانیا و پیروزیهای بعدی مسلمانان در این منطقه از جهان، که در تاریخ فتوح از اهمیت ویژهای برخوردار است. اسپانیا اولین منطقه از اروپاست که مسلمانان موفق شدند در زمان کوتاهی آن را تسخیر نمایند. هدف این نوشتار، بررسی و تحلیل این پیروزی به لحاظ اوضاع داخلی اسپانیا در آستانه ورود مسلمانان و تأثیر احتمالی این اوضاع در موفقیت نیروهای فاتح میباشد. از اینرو ضمن بیان مختصری از تاریخچه فتوح در منطقه شمال آفریقا، اوضاع داخلی اسپانیا بهعنوان یکی از فرضیههای احتمالی در فتح این سرزمین توسط مسلمانان مورد بررسی قرارگرفته است. کلیدواژهها: اسپانیا، اندلس، فتوح، ویزیگوتها، امویان و طارقبن زیاد. مقدمه یکی از مهم ترین سرزمین هایی که مسلمانان در اواخر قرن اول هجری موفق به فتح آن شدند، سرزمین اسپانیا (اندلس) است. فتح اسپانیا در زمانی روی داد که مسلمانان موفق شده بودند سراسر منطقه شمال آفریقا را تصرف کنند. هنگامی که مسلمانان به فرماندهی طارق بن زیاد قدم به خاک این سرزمین نهادند بدون اینکه با مقاومت عمده ای روبه رو شوند، در مدت زمان کوتاهی توانستند سراسر این منطقه را تسخیر کنند. فتح سریع قسمت اعظم اسپانیا، پرتقال و بخش هایی از جنوب فرانسه در همان سال های اولیه ورود مسلمانان به اسپانیا اگرچه بیانگر واقعیت های آن روز دنیای اسلام و نمایانگر نفوذ و قدرت فوق العاده اسلام از دو بعد ایدئولوژی و قدرت نظامی آن است، اما به نظر می رسد تحلیل عدم مقاومت جدی ساکنان این مناطق در برابر ورود نیروهای فاتح، نیازمند طرح سؤال هایی در راستای تبیین چرایی این فتح عظیم می باشد. این پژوهش با طرح این سؤال که آیا اوضاع داخلی اسپانیا در آستانه ورد مسلمانان از عوامل مؤثر در فتح این سرزمین بوده یا خیر، در پی آن است که نقش احتمالی اوضاع داخلی اسپانیا در هنگام فتح آن توسط مسلمانان را، تحلیل و بررسی کند. اسپانیا درهنگام فرمانروایی مسلمانان بر سواحل نزدیک و جزایر مجاور آن، سال ها بود که تحت تسلط حکومت گوت ها قرار داشت. این قوم که در ابتدای قرن پنجم میلادی با شکست دادن رومیان موفق شده بودند به سرزمین اسپانیا دست یابند. گوت ها هرچند در ابتدا مردمانی جنگجو و سلحشور بودند اما به نظر می رسد در آستانه حمله مسلمانان دچار ضعف و انحطاط شده و اسپانیا از اوضاع نابسامان داخلی رنج می برد. این نکته فرضیة اصلی مقالة پیش روی را تشکیل می دهد. جغرافیای طبیعی اسپانیا کشور اسپانیا واقع در جنوب غربی قاره اروپا بالغ بر 85 درصد شبه جزیره ایبریا(Iberian Peninsula) را به خود اختصاص داده است. اسپانیا به انضمام پرتغال، شبه جزیره مربع الشکلی است که فقط از طرف شمال شرقی به اروپا، یعنی به کشور فرانسه متصل می باشد. البته این سرزمین را یک رشته جبال عظیم و بلند موسوم به پیرنه(pyrnees) که به منزله دیوار عظیمی است، از اروپا جدا می سازد، و اطراف دیگر این سرزمین را آب احاطه کرده است. حد شمالی اسپانیا به خاک فرانسه یا سلسله جبال پیرنه و اقیانوس اطلس یا خلیج بیسکای (گاسکنی)( Bayof Biscay) می رسد، و از طرف مغرب به اقیانوس اطلس و پرتغال محدود است، و از طرف جنوب به اقیانوس اطلس، تنگه جبل الطارق و دریای مدیترانه امتداد یافته و از سوی مشرق مجدداً به دریای مدیترانه محدود می شود. از حیث مساحت، به غیر از پرتغال کنونی که کمتر از یک پنجم شبه جزیره ایبریا را به خود اختصاص داده است
(The Encyclopaedia of Islam, 1690, p. 486)، سرزمین اسپانیا با احتساب جزایر واقع در سواحل شرقی دریای مدیترانه، موسوم به جزایر بالئار(Balearic Islands) و قناری(Canary Islands) در سواحل غربی آفریقا مجموعاً 504782 کیلومتر مربع را شامل می شود (اسلامی زاد، 1375، ص 2). در واقع، شبه جزیره ایبریا به شکل چهارضلعی نامنظمی است که بخش اعظم آن را فلات مزه تا(Meseta) تشکیل می دهد. ارتفاع متوسط این فلات حدود 610 متر است که از شمال به جنوب به تدریج از ارتفاع آن کم می شود. این فلات تقریباً به طور کامل توسط رشته کوه های کانتابریا(Cantabrian Mountains) در شمال، ایبریا در شرق، سیرانوادا(Sierra Nevada) در جنوب و نیز رشته کوه های کم ارتفاعی در منطقه مرزی میان اسپانیا و پرتغال محصور شده است. فلات مزه تا به وسیله رشته کوه های مرکزی یا آنچه کوردیلراکاربتو و تونیکا(Cordillera Carpetovtonica) نامیده می شود به دو قسمت تقسیم می شود. رشته کوه اخیر از شمال شرق فلات مزه تا شروع شده و پس از گذشتن از شمال مادرید به مرزهای میان اسپانیا و پرتغال می رسد (Aguadobleye, 1950, p. 43). بدین ترتیب، خاک اصلی اسپانیا به پنج منطقه جغرافیایی قابل تفکیک به وسیله رشته کوه ها و رودخانه ها تقسیم میّود. این مناطق عبارت اند از: 1. مناطق درة ابرو(Rio Ebro) در غرب و جنوب غربی؛ 2. منطقه دره رود، گودالکیویر(Guadalquivir) در جنوب؛ 3. منطقه ساحلی والنسیا(Valencia) در شرق؛ 4. منطقه کوهستانی کاتالونیا(Catalonia) در شمال شرقی؛ 5. منطقه کوهستانی شمال در مجاورت اقیانوس اطلس (Dozy, 1881, p.12). ارتفاع اسپانیا و پرتغال بعد از سوئیس مرتفع ترین قطعه اروپا به شمار می رود. جزایر آتشفشانی قناری مرتفع ترین نقاط قلمرو اسپانیا را تشکیل می دهند و بلندترین قله اسپانیا به نام تیده با 3718 متر ارتفاع در جزیره ای به نام تنه ریف از مجموعه جزایر مزبور واقع شده است (Ibid). جغرافیای انسانی اسپانیا سرزمین اسپانیا از زمان های خیلی قدیم مسکونی بوده است. باستان شناسان در پاره ای از قسمت های شبه جزیرة ایبری بقایای ساکنان ماقبل تاریخ را یافته اند. از میان این بقایای تاریخی حجاری های آلتامیرا، متعلق به دورة پالئولیتیک، از همه معروف تر بوده و شهرت خاصی دارد (اسلامی زاد، 1375، ص 2). لکن مطلبی که همواره درباره آن بحث و گفت و گو می شود، نژاد حقیقی ساکنان شبه جزیرة ایبری است. یکی از فرضیه هایی که بیشتر بر روی آن تأکید شده این است که ایبرها نخستین قومی بودند که به سرزمین اسپانیا حمله کردند. ایبرها در آفریقای شمالی ساکن بوده و از جنوب به خاک اسپانیا هجوم آوردند. ایبرها نه تنها در شبه جزیرة ایبری، بلکه به جنوب فرانسه نیز نفوذ کرده و تا شمال ایتالیا پیش رفتند (کالمت، 1368، ص 15-16). تارتس ها(tartes)، سلت ها(selt)، کارتاژها(Carthaginian)و فنیقی ها (phoenician)ازجمله اقوام دیگری هستند که در اسپانیا سکونت داشته و برخی از آنان نظیر کارتاژها دارای مستعمراتی داشته اند (لوبون، بی تا، ص 324). در دویست سال قبل از میلاد مسیح، جنگ دوم پونیک واقع شد که در نتیجه آن، رومیان با شکست دادن کارتاژها بر سرزمین اسپانیا مسلط شدند. رومیان تا قرن پنجم میلادی بر اندلس حکومت کردند (آیتی، 1340، ص 9-10). اما از قرن چهارم میلادی به بعد ظهور ژرمن ها در عرصه سیاسی دنیای آن روز و پیروزی آنان بر نیروهای امپراتوری روم باعث شد که نه تنها تاریخ اسپانیا، بلکه مسیر تاریخ اروپا به طور کلی تغییر یابد (آل علی، 1370، ص 9-10). اسپانیا اگرچه در منتهی الیه متصرفات روم قرار داشت، اما از تهاجم ژرمن ها در امان نماند. ابتدا دستجات واندال(Vandal)، سوئبی(suebi) و آلانی(Alani) در سال 409 م از جبال پیرنه گذشته و از دامنه های جنوبی آن سرازیر شده و به قتل و غارت پرداختند (Dozy, 1932, p. 27). واندال ها به دو دسته تقسیم شدند، یک دسته به طرف شمال و دسته دیگر به طرف جنوب حرکت کردند. سوئبی ها در ایالت گالیسی (Ghalysia)مسکن گزیدند و بالاخره آلانی ها به طرف پرتغال و دسته دیگر به مرکز فلات هجوم بردند (کالمت، 1368، ص 27). چهارمین طایفه ژرمن ها که از همه قبایل دیگر مقتدرتر بوده و درواقع بازوی پرتوان آنها به حساب می آمدند و پس از دستجات اولیه وارد اسپانیا شدند، ویزیگوت ها بودند. این اقوام، تحت فرمان سلطان خود، آلاریک پس از تاخت و تاز در روم شمالی و ایجاد خرابی و حریق فراوان در شهر روم به طرف گل(یا گالیا در جنوب فرانسه) برگشته و درحالی که کنستانس، سردار رومی ، آنها را تعقیب می کرد، از جنوب گل عبور نموده و با عبور از کوه های پیرنه وارد بندر بارسلون شدند (همان، ص، 27-28). ورود قوم ویزیگت به اسپانیا درسال 415 م و استقرار آنان در این کشور، آثار ملامت بار و حزن انگیزی برای اهالی این شبه جزیره باقی گذارد. یکبار مهاجمان واندال، سوئبی و آلانی هنگام ورود به نقاط مختلف به خرابکاری پرداختند و بار دیگر، ویزیگوت ها به منظور از بین بردن این رقبا و مخالفان باقیمانده، آبادی ها و آثار تمدن موجود را منهدم ساختند. مورخان اروپایی و محققان جامعه شناس برای پیشروی سریع گوت ها در شبه جزیره ایبریا و سقوط امپراتوری روم در این منطقه، علل و عوامل بسیاری ذکر کرده اند که مهم ترین آنها ضعف دولت مرکزی روم، بی عدالتی اجتماعی و اختلاف طبقاتی است. از نظر ضعف دولت مرکزی کار به آنجا رسید که آخرین امپراتوری، آن قدر توانایی و قدرت نداشت که بتواند اسپانیا را از حالت بدبختی و بیچارگی نجات بخشد. دوزی در این مورد می نویسد که در این تاریخ، امپراتوری به ظاهر عظیم روم در تمام سرزمین های تحت حکومت و تصرف خود قادر نبود که حتی نام خود را بر آنها حفظ کند (Dozy, 1932, p. 45). وحدت شبه جزیرة ایبری در زمان حاکمیت گوت ها که نخستین بار در تاریخ اسپانیا بود اتفاق می افتاد، اسپانیا را به صورت یک واحد سیاسی و نژادی درآورد که اهمیت خاصی داشت، زیرا شناخت یونان باستان از این سرزمین به غرب و قسمت هایی از جنوب آن محدود می شد. رومی ها نیز این سرزمین را به ایالت های مختلف، اما بی ارتباط با هم تقسیم می کردند. پایتخت شبه جزیرة ایبری در دورة رومی ها، تاراگونا (تاراکو) واقع در جنوب بارکینو (بارسیونا، برشلونه یا بارسلون) بوده است. این در حالی است که گوت ها تمامی این شبه جزیره را یک کشور قلمداد کرده و تولدو یا طلیطله(Toledo) را که شهری مرکزی و در وسط شبه جزیره واقع بود، به پایتختی برگزیدند. بدین ترتیب، گوت ها آخرین قومی بودند که پیش از حمله مسلمانان به اسپانیا در این سرزمین قدرت و حاکمیت را در دست داشتند (masdeu, 1940, p. 33). فتح اسلامی شمال آفریقا پیش از فتح اسپانیا، شمال آفریقا ازجمله مناطقی بود که توسط مسلمانان فتح شد. فتح این منطقه اگرچه به سختی و با صرف وقت و نیروی انسانی فراوانی به دست آمد، اما در نهایت، زمینه را برای ورود مسلمانان به سرزمین اسپانیا فراهم کرد. پس از رحلت پیامبر صل الله علیه و آله، ابوبکر در سال سیزدهم هجری پس از بازگشت از سفر حج، سپاهی را به منظور اعزام به شام تجهیز کرد (ابن اثیر، 1987م، ص 252). این سپاه که طبری تعداد آن را 46 هزار نفر ذکر کرده است (طبری، 1375، ص 1535)، موفق شد سپاهیان روم به فرماندهی هرقل، امپراتور این سرزمین را در نبرد یَرموک شکست دهد. پس از این پیروزی عملاً دروازه های شام به روی مسلمانان گشوده شد، چنان که در زمان خلافت عمر سراسر این منطقه توسط مسلمانان تسخیرگردید (بلاذری، 1367، ص 195). پس از فتح شامات، مسلمانان ناگریز از فتح منطقه حساس و مهم مصر بودند. وضعیت داخلی مصر در آستانه حمله مسلمانان نابسامان بود و مردم از حکومت رومیان رضایت نداشتند (ابن عبدالحکم، 1914م، ص 49). در چنین شرایطی بود که عمروعاص تصمیم گرفت به مصر حمله کند. در مورد کیفیت فتح مصر اختلاف نظر وجود دارد که برخی فتح آن را به صلح و برخی به جنگ می دانند (یعقوبی، 1374، ص 33). بدین ترتیب، مسلمانان با فتح مصر موفق شدند تا حدود حبشه در طرف جنوب و لیبی در طرف مغرب را به تصرف خود درآورند (بلاذری، 1367، ص 317-318). فتح این مناطق، آخرین پیروزی عمروعاص و پایان دوره فتوح در مغرب، در زمان عمر است. عثمان پس از اینکه به خلافت رسید عمروعاص را عزل و عبدالله بن سعد بن ابی سرح را به ولایت مصر گماشت (یعقوبی، 1374، ص 58). در دوران خلافت عثمان، جز چند حمله عبدالله بن سعدبن ابی سرح به افریقیه و چند عملیات کوچک نظامی در جنوب مصر، تحرکات جدی در مغرب صورت نگرفت. پس از اینکه دولت امویان به رهبری معاویه شکل گرفت یکبار دیگر توجه به مغرب از سر گرفته شد و والی پیشین، یعنی عمروعاص که در عصر عثمان عزل شده بود، دوباره به عنوان حاکم مصر انتخاب گردید. البته طمع عمروعاص به مال و حکومت از یک سو، و هوشیاری معاویه از سوی دیگر و نیز نگرانی دمشق از شورش و تمرد بربرها در هر فرصت ممکن، باعث شد تا امویان، افریقیه را استانی مستقل از مصر، و تابع مستقیم دمشق در نظر بگیرند (مونس، 1980، ص 35). معاویه در پی این تصمیم، عقبة بن نافع را به عنوان والی مغرب برگزید. اولین و مهم ترین کاری که عقبه انجام داد بنای شهری جدید به عنوان مرکز فرماندهی برای ساکنان عرب مسلمان بود تا با آسودگی خاطر و با فرماندهی از این شهر، گشایش و تسخیر شهرهای مغرب یکی پس از دیگری فراهم آید (ابن عذاری، بی تا، ص 5). بدین ترتیب، شهر قیروان در جنوب قرطاجنه یا کارتاژ به مدت چهارسال بنا شد (ابن عبدالحکم، 1914، ج 1، ص 214). اما در همین زمان که مسلمانان مقیم مغرب با تأسیس شهر قیروان می رفتند تا با انسجامی که گرفته بودند، سراسر شمال آفریقا را مسخر شوند، معاویه، عقبة بن نافع را عزل و به جای او ابوالمهاجر دینار را منصوب کرد. این شخص، پنج سال در مغرب اقامت داشت و در این مدت برخلاف عقبه که فردی جنگجو بود، تلاش کرد تا با گفت وگو و گشودن باب مصالحه به اهداف خود دست یابد (بیضون، 1406ق، ص 41). با مرگ معاویه و در زمان حکومت یزید یکبار دیگر ابوالمهاجر عزل و عقبة بن نافع مجدداً به استانداری افریقیه منصوب شد. عقبه پس از بازگشت به مغرب، زهیر بن قیس را در قیروان گذاشت و خود به طرف مناطق مرکزی مغرب، یعنی مغرب الاوسط حرکت کرد و مناطقی از آن بخش را فتح کرد. البته در همین زمان یکی از قبایل بربر به نام اوربه از این فرصت استفاده کرده و با رهبری کسیلة بن لمزم بُرنُسی در محرم سال 64.ق به قیروان حمله کرده و پس از نبردی سنگین این شهر را که در واقع دارالحکومه مسلمانان در مغرب بود را تصرف کردند (ابن عذاری، بی تا، ص 30). عقبه با شنیدن این خبر به سوی قیروان بازگشت، اما در جنگی که حادث شد به قتل رسید (بلاذری، 1367، ص 328). از این زمان به مدت ده سال اوضاع این منطقه آشفته و نامستقر بود تا اینکه عبدالملک بن مروان، حسان بن نعمان را مأمور افریقیه نمود. این شخص در مدت کوتاهی تمام موانع را از پیش برداشته و با شکست طرف داران کسیله که بعد از قتل رهبر خود، بر گرد زنی بربر به نام کاهنه جمع شده بودند، شهر قیروان را دوباره تصرف کرد و اعراب بار دیگر از دیوارهای بَرقه گرفته تا سواحل آتلانتیک در تمام این حدود تفوق و استیلا یافتند (علی، 1366، ص 44). پس از چندی دشمنان حسان نزد خلیفه اموی و برادر وی، عبدالعزیز بن مروان که والی مصر بود، از او بدگویی کرده و گفتند که حسان قصد استقلال و خروج علیه خلیفه دارد، درنتیجه عبدالعزیز او را فراخواند و از ولایت مغرب عزل کرد و به جای وی موسی بن نصیر را گماشت (ابن عذاری، بی تا، ص 35). این فرمانده همان کسی است که نقشه فتوحات شبه جزیره ایبریا یا اندلس را عملی کرد. موسی بن نصیر بعد از مرگ عبدالملک و در زمان خلافت ولید در سمت خود ابقا شد. موسی بعد از آنکه موفق شد با شکست قوای متحد بربر امنیت را به منطقه بازگرداند، به منظور دفاع از ثغور، کارخانه بزرگی نزدیک خرابه های قرطاجنه(کارتاژ) برای ساخت کشتی تأسیس کرد (بلاذری، 1367، ص 331) و این گونه مسلمانان قدرت خود را در سراسر افریقیه، از دریا و خشکی، بسط دادند، تنها شهر سَبته در انتهای دریای مدیترانه و در شرق طَنجه در تصرف مسیحیان باقی مانده بود. سبته در این زمان در تصرف اسپانیا بود و یکی از امرای گوت یا فرنگان که کنت یولیان نامیده می شد، بر آن فرمان می راند. سبته به سبب وضع خاص طبیعی و هوشیاری فرمانروایش توانست هجوم مسلمانان را با آنکه از جنوب و مغرب آن در محاصره داشتند، باز پس زند (عنان، 1366، ص 23). در این زمان موسی پیوسته در این اندیشه بود تا با عبور از دریای پیش روی و فتح شهر سبته، دامنه متصرفات خود را در آن سوی دریای پهناور ادامه دهد. تحقق این امید و آرزو مدت زمان زیادی طول نکشید و چندی بعد مسلمانان موفق شدند با دستیابی بر شهر سبته وارد خاک اسپانیا شده و در اندک زمانی کوتاه این سرزمین را تصرف کنند. شرایط سیاسی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی اسپانیا در آستانه حمله مسلمانان .ویزیگوت ها و ساختار سیاسی اسپانیا اسپانیا در آن هنگام که فرمانروایی مسلمانان بر سواحل نزدیک و جزایر مجاور آن گسترش یافته بود، در زیر فرمان گوت ها بود و پیش از آن همانند افریقیه، سه قرن فرمانبردار رومیان بود. چون سلطنت روم برافتاد و قبایل ژرمن در اوایل قرن پنجم میلادی بر آن استیلا یافتند، متصرفات غربی روم را میان خود تقسیم کرده و بر ایتالیا و فرانسه و اسپانیا تسلط یافتند و اسپانیا در این تقسیم نصیب گوت ها شد. نظام پادشاهی در میان گوت ها انتخابی بود. به این معنا که بعد از مرگ پادشاه، عده ای از بزرگان و امرای کشور گردهم می آمدند و از میان خود یک نفر را برای سلطنت انتخاب می کردند. چنین نظامی طبعاً به بروز رقابت میان امرا و بزرگان گوتی می انجامید (مونس، 1373، ص 21). پس از مرگ هر پادشاهی مجلس نجیب زادگان می بایست از میان خود یکی را به پادشاهی انتخاب کند. کوشش بعضی از پادشاهان برای اینکه فرزندان خود را در کارها شرکت داده و آنان را برای قبول مسئولیت و پادشاهی آماده نمایند و احیاناً رقبای مخالف را نیز به گونه ای از میان بردارند، وسیله دیگری برای نارضایتی نجیب زادگان و اختلاف آنها با پادشاه بود (آل علی، 1370، ص 21). برای مثال، در زمان ویتیزا(Witiza) ـ یکی از پادشاهان گوت که مورخان عرب و ازجمله ابن قوطیه از وی تحت عنوان غیطشه نام می برند- (ابن قوطیه، بی تا، ص 30). در سال 678م وی کوشش کرد تا فرزند خود اخیلا(Akhila) را برای جانشینی خود آماده کند. بنابراین، او را به عنوان دوک استان، تارکوننسیس(Tarraconensis) به شمال شرقی کشور روانه کرد، ولی بعد از مرگ ویتیزا بسیاری از بزرگان گوت حاضر نشدند که از کودکی چون اخیلا اطاعت کنند (وات، 1359، ص 10). بنابراین، تعدادی از سران گوت که در تِولدو اقامت داشتند، بنای نافرمانی گذاشته و بزرگان گوتی مقیم در اطراف و اکناف نیز در مناطق خود اعلام استقلال کردند. آتش جنگ میان رقبای سیاسی شعله ور شد و اقامت ملکه و فرزندش را در تولدو با مشکل روبه رو کرد و مجبور شدند از شهر فرار کنند. این هرج و مرج و ناآرامی حدود یک سال و نیم به درازا کشید. در این مدت رخزیندو که ویتیزا قبل از مرگ خود، او را به سرپرستی اخیلا انتخاب نموده بود، توانست یاران زیادی برای خود فراهم آورد. همچنین با اظهار دوستی و محبت به تودۀ روم ـ ایبر کشور اعم از روستاییان و شهرنشینان ـ آنان را در کنار خود قرار داد. دشمنان رخزیندو دریافتند که وی به زودی خواهد توانست به آشوب و هرج و مرج پایان دهد و اوضاع را به سود خاندان سلطنتی استقرار بخشد. ازاین رو، گروهی از آنان گردهم آمده و خود را «شورای شیوخ و بزرگان خواندند و این حق را برای خود قائل شدند که به صلاح دید خود وضعیت حکومت گوت ها را سامان بخشند. بنابراین، آنان از میان خود فردی موسوم به رودریگو یا رودریک را برگزیده و او را به عنوان پادشاه، جانشین ویتیزا معرفی کردند و خود را برای یاری دادن او و از میان برداشتن رقبایش و پیکار مسلحانه با آنها آماده ساختند (ابن قوطیه، بی تا، ص 30). به اتفاق تمامی متون تاریخی، گروهی که با رودریک بیعت کردند، همگی از سران و اعیان گوتی بودند که هدفشان از این گردهمایی نیز نجات حکومت گوت ها و تحکیم پایه های سست و لرزان آن بود (مونس، 1373، ص 35-36). اما با تجزیه و تحلیل مطلب فوق و طرح فرضیه ای خاص، اگر موضوع کمک گرفتن رخزیندو از ایبر، روم ها را به منظور تثبیت کار اخلیا که در بالا بدان اشاره شد، در کنار این مطلب قرار دهیم، به راحتی می توان نتیجه گرفت که موضوع صرفاً یک اختلاف میان زعمای گوت بر سر کسب مقام سلطنت نبوده، بلکه در آن رنگی از انقلاب مردم علیه گوت ها و تمایل به رهایی از چنگال بزرگان و اشراف آنان وجود داشته است. شاید این نتیجه گیری به ما اجازه دهد تا بر واقعیتی تأکید ورزیم و آن اینکه حکومت گوت ها در نظر مردمِ شبه جزیرة ایبری حکومتی ملی و خودی نبوده است، بلکه بیشتر آنان این حکومت را حکومتی بیگانه می دانستند که مردم در سایه آن آزارها و ستم ها دیده و بارها کوشیدند تا خود را از شر آن رهایی بخشند (وات، 1359، ص8-9). گوستاولوبون در مورد نظام پادشاهی اسپانیا قبل از ورود مسلمانان به این سرزمین می نویسد: یکی از بدبختی هایی که دامنگیر گوت ها شده بود، این بود که پادشاه، انتخابی بود و ازاین رو مقام سلطنت هواخواهان بسیاری پیدا کرده و علی الدوام میان هریک از هواخواهان سلطنت و طرف دارانشان با دیگری جنگ و نزاع بر پا بود و این جنگ ها یکسره، پایه های دولت گوت ها را متزلزل ساخته بود و از این رو اشراف و امرای لشکر نیز مورد اعتماد نبودند (لوبون، ص 325-326). کالمت در این باره می گوید: احراز مقام سلطنت به وسیله اخذ آراء انجام می گرفت و تنها طبقة مخصوصی از اعیان و اشراف و نجبا حق رأی داشتند و پادشاه باید دارای خصایل برجستة نژادی و خون پاک ژرمن می بود. به هرحال، تاج سلطنت از محیط محدودی خارج نمی شد و به همین دلیل، افرادی که انتخاب می شدند، سعی می کردند به آن جنبۀ خانوادگی بدهند (کالمت، بی تا، ص 62). این فکر، آتش جاه طلبی افراد سایر خاندان های ممتاز و مشمول این قاعده را روشن می ساخت و بدین ترتیب، مانع موروثی ماندن مقام سلطنت به صورت رسمی و قانونی می شد. بر اثر رقابتی که به وجود می آمد، شورش و جنایت و کشتار رواج می یافت، به طوری که بیشتر پادشاهان ویزیگوت به مرگ غیرطبیعی درگذشته و به دست رقبا و مدعیان تاج و تخت کشته می شدند (ابن عبدالحکم، 1914، ص 120). پادشاهان گوت پس از آنکه کاتولیک را به عنوان مذهب رسمی پذیرفتند، سعی داشتند تا در سازمان های روحانی برای خود تکیه گاهی پیدا کنند. درنتیجه، هریک از آنان چه وارث و چه غاصب، کوشش می کردند که با تشکیل مجامع عمومی روحانیون، بلافاصله به سلطنت خویش جنبه رسمی و قانونی بخشیده، از حمایت و جلب رضایت کلیسا بهره مند شوند. قطعنامه مجمع عمومی روحانیون از مقام سلطنت در مورد بروز جنایت و سوءقصد حمایت می کرد و برای هر فردی که به جان شاه سوءقصد می کرد، مجازات اعدام را اعمال می نمود. با این حال، اگر کسی پیدا می شد که از مجازات نمی ترسید و از خود گذشتگی نشان می داد، می توانست برای تصاحب تخت و تاج اقدام کند و اگر موفق می شد، همان قطعنامه که باید او را محکوم کند به نفع شخص او بار دیگر صادر می شد و مصونیت وی را در برابر خطرات تأمین می نمود (Dozy, 1972, p. 249). دربار پادشاهان گوت از یک عده افسران عالی رتبه و شورایی مخصوص تشکیل می شد. در این شورا، همان افسران و عده ای از مالکان عمده و صاحب نفوذ شرکت داشتند که در این میان، سران روحانی نیز دیده می شدند. پایتخت ویزیگوت ها ابتدا شهر تولوز، سپس بارسلون و بالأخره هنگام حمله مسلمانان به این سرزمین، تولدو بود (کالمت، بی تا، ص 56). منابع ابن الاثیر، عزالدین، (1987م) الکامل فی التاریخ، بیروت، دارالکتب العلمیة. ـــــ ، (بی تا)، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ترجمه عباس خلیلی، تهران، انتشارات علمی. ابن عبدالحکم، عبدالرحمن بن عبدالله، (1914م) فتوح مصر واخبارها، پاریس، مطبعة مجلس المعارف الفرنساوی. ابن عذاری، مراکشی، (بی تا) البیان المغرب فی اخبار الملوک الاندلس و المغرب، به کوشش لوی پروونسال، بیروت، دارالثقافة. ابن قوطیه، ابوبکرمحمدبن عمر،( بی تا) تاریخ فتح اندلس، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد، آستان قدس رضوی ع. اسلامی زاد، حمید، (1375) اسپانیا، تهران، وزارت امورخارجه. آل علی، نورالدین، (1370) اسلام در غرب، تهران، دانشگاه تهران. آیتی، محمدابراهیم، (1340) آندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا، تهران، دانشگاه تهران. بلاذری، احمدبن یحیی بن جابر، (1367)، فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، تهران، نشرنقره. بیضون، ابراهیم، (1406ق)، الدولة العربیة فی اسبانیة من الفتح حتی سقوط الخلافة، بیروت، دارالنهضة العربیة. حتی، فلیپ (1366)، تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، آگاه. حسن ،ابراهیم حسن،(1373) تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، جاویدان. طبری، محمدبن جریر،(1375) تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر. علی، امیر، (1366)، تاریخ عرب و اسلام، ترجمه فخرداعی گیلانی، تهران، گنجینه. عنان، محمد عبدالله، (1934م) دولة الاسلام فی الاندلس(العصرالاول)، قاهره، دارالحکمة. ـــــ ، (1366)، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، مؤسسه کیهان. کالمت، (1368)، تاریخ اسپانیا، ترجمه امیرمعزی(حسام الدوله)، تهران، دنیای کتاب. لوبون، گوستاو، (بی تا)، تمدن اسلام وعرب، ترجمه سیدهاشم حسینی، تهران، کتاب فروشی اسلامی. مونس، حسین، (1373)، سپیده دم اندلس، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد، آستان قدس رضوی. وات، مونتگومری، (1359)، اسپانیای اسلامی، ترجمه محمدعلی طالقانی، تهران، بنگاه ترجمه ونشرکتاب. یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب، (1374)، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، چ هفتم، تهران، انتشارات علمی وفرهنگی. Bleye, Aguado,(1950) Manual de Historia de espana, vol.2, Madrid. Dozy, Reinhart, (1932), Historiredes musalmans despagne, leyden (Holland),e,l.Brills.a . ــــــــــــــــ,(1881) Historia de los Arabes en Espana, Madrid. ــــــــــــــــ,(1972), spanishislam, London, frank. Legendre ,Maurice, (1938), Nouuelle histoire d Espagne. Masdeu,J.F, (1940), Historia critica de Espana, Madrid. The encyclopaedia of islam,(1690) New edition, London, luzac & co. سجاد دادفر: استادیار دانشگاه رازی کرمانشاه. تاریخ - سال دهم، شماره اول، پیاپی 34، ادامه دارد...
http://fna.ir/5KFP8A
94/09/24 - 05:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]
صفحات پیشنهادی
رابطة علوم انسانی اجتماعی با گفتمان و الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت - بخش اول مرکزیت دین در الگوی پیشرفت
رابطة علوم انسانی اجتماعی با گفتمان و الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت - بخش اولمرکزیت دین در الگوی پیشرفتتوجه به مسئلة پیشرفت جامعه یکی از علقه های نظری برای متفکران ایرانی به ویژه پس از دورة قاجار بوده و پس از انقلاب اسلامی ایران این مسئله به یکی از مهم ترین ضروریات برای جامعه تبدنقش فلسفه در تمدن اسلامی - بخش اول سیر فلسفه در عالم اسلام
نقش فلسفه در تمدن اسلامی - بخش اولسیر فلسفه در عالم اسلامفلسفه با یک شیب یکسان در جامعة اسلامی رشد نکرد بلکه گاه با مخالفت های فراوان رو به افول می گذشت و گاه نیز با حمایت دولت ها به اوج می رسید چکیده فلسفه با ورود خود به عالم اسلام دستخوش تغییر و تحوّل و تکامل گجایگاه کرامات در عرفان اسلامی - بخش اول علت اعطای کرامت به عارف
جایگاه کرامات در عرفان اسلامی - بخش اولعلت اعطای کرامت به عارفگاهی نیز اولیای الهی در کسی که در مسیر معرفت حق نیست نظر می کنند به گونه ای که مسیر زندگی او در اثر این تصرف تغییر می کند کرامت در لغت از ریشه کرَمَ و به معنای شرافتی در شیء یا خُلقی از اخلاق است «کرامحوزه علمیه، نظام اسلامی و حضور روحانیت در عرصه سیاست - بخش اول ارزیابی طلاب از رابطه حوزه علمیه با نظام اسلامی
حوزه علمیه نظام اسلامی و حضور روحانیت در عرصه سیاست - بخش اولارزیابی طلاب از رابطه حوزه علمیه با نظام اسلامیرابطه حوزه علمیه و نظام اسلامی و نیز ورود روحانیت به سیاست از موضوعات مهمی است که دیدگاه های گوناگونی را برانگیخته است چکیده رابطه حوزه علمیه و نظام اسلامی و نیز ورود روحصفحه اول روزنامه های سیاسی 94/09/18
صفحه اول روزنامه های سیاسی 94 09 18 در این خبر تصاویر صفحه اول روزنامههای سیاسی کشور را میتوانید ببینید 94 9 18 - 07 32 - 2015-12-9 07 32 13فردا برگزار می شود برگزاری اولین نشست «بررسی راهکارهای حمایت از انتفاضه قدس» در تهران
فردا برگزار می شودبرگزاری اولین نشست بررسی راهکارهای حمایت از انتفاضه قدس در تهراننشست بررسی چگونگی حمایت از انتفاضه قدس در فلسطین با حضور فعالان و مسئولان ایرانی موسسات مردم نهاد حامی فلسطین و نمایندگان جنبش های فلسطینی در تهران صبح سه شنبه در محل جمعیت دفاع از ملت فلسطین برگزاررسانه های محلی، قدرت های نوظهور سیاسی و مرزبانان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران هستند
با تاکید بر این که رسانه های مرکز و محلی دو بال پرواز رسانه در ایران هستند گفت رسانه های محلی با وجود نزدیک ترین سطح تماس با مردم و اقوام ایرانی قدرت های نوظهور سیاسی هستند و نقش دیده بانی و صیانت از مرزهای فرهنگی پیشتازی نیروهای محلی و حضور بی واسطه در ارتباطات میان فردی و گروپایان بخش اول خاطرات خودنوشت «حاج قاسم» از جنگ
نماینده ولی فقیه در سپاه قدس از اتمام نگارش بخشی از خاطرات رسمی و خودنوشت سردار سلیمانی خبر داد و گفت بنا به درخواست سردار سلیمانی این آثار در زمان حیات ایشان منتشر نمی شود به گزارش رویش نیوز به نقل از تسنیم حجت الاسلام و المسلمین علی شیرازی نماینده ولی فقیه در سپاه قدس و ازطراحی حاکمیت سیاسی پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و جانشینان آن حضرت - بخش دوم و پایانی لغزش همه قدرتمندان جز
طراحی حاکمیت سیاسی پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و جانشینان آن حضرت - بخش دوم و پایانیلغزش همه قدرتمندان جز بندگان مخلَصشمار قابل توجهی از مستشرقان به پیوند تاریخی و نه ذاتی قرآن و سیاست اعتقاد دارند و بر همین اساس نیز توجه قرآن به سیاست را صرفاً مختص آیات مدنی می دانندمشروعیت الهی حکومت در عصر غیبت؛ با نگاهی به آراء علامه نائینی - بخش اول مفهوم و پیشینه نظریه انتصاب ولایت فقیه
مشروعیت الهی حکومت در عصر غیبت با نگاهی به آراء علامه نائینی - بخش اولمفهوم و پیشینه نظریه انتصاب ولایت فقیهنظریة انتصاب بر آن است که در زمان غیبت فقهای عادل جامعالشرایط به صورت عام از سوی خدا و بهواسطة ائمه سلام الله علیها به ولایت مسلمین منصوب و مشروعیت یافتهاند چکیده نظ-
گوناگون
پربازدیدترینها