واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
«360 درجه»، دنیای سیاه و سفید آدم های بد
«360 درجه» البته بیش از آن که یک فیلم پلیسی باشد، فیلمی نوآر محسوب می شود، فیلمی که نمونه های اندکی از آن را می توان در سینمای ایران یافت .
وب سایت بانی فیلم- یاسمن خلیلی فرد: «360 درجه» اولین فیلم سام قریبیان، یک ویژگی مهم دارد و آن نوگرایی اش است. می دانیم که ژانر پلیسی- جنایی، ژانری پرریسک در سینمای ایران محسوب می شود، ژانری که در اواسط دهه 60 تا اواسط دهه 70 ژانری رایج و پرطرفدار در سینمای ایران به شمار می رفت و پس از آن شاید به سبب بی بضاعت بودن سینمای ما و روی کار آمدن ژانرهای پرطرفدارتر و البته کم هزینه تر (همچون فیلم های آپارتمانی با گرایشات روانشناسانه و جامعه شناسانه) تا حد زیادی کمرنگ و به فراموشی سپرده شد و از معدود نمونه های ساخته شده اش نیز استقبال چشمگیری صورت نگرفت.
«360 درجه» البته بیش از آن که یک فیلم پلیسی باشد، فیلمی نوآر محسوب می شود، فیلمی که نمونه های اندکی از آن را می توان در سینمای ایران یافت و شاید یکی از بهترین نمونه های آن همان «گناهکاران» باشد که سام قریبیان نه به عنوان کارگردان، بلکه در مقام فیلمنامه نویس در ساخت آن سهیم بود.
ژانر نوآر، ژانر بدقلقی است. درواقع درست درآمدن فیلم در این ژانر بسیار مهم و البته دشوار است و در صورت رعایت نشدن هریک از مولفه های اصلی، فیلم به قهقهرا کشیده می شود و شاید بارزترین ویژگی «360 درجه» همین باشد که مؤلفه ها و اسلوب های ژانری در آن به خوبی رعایت شده اند و فیلم در چارچوب ژانر خود گام برمی دارد.
فضای فیلم منطبق با فیلم های ژانر خود فضایی تاریک و سیاه است. جامعه به تصویر درآمده در آن (که شباهت چندانی به فضاهای آشنای دور و برمان ندارد و یک جور بی مکانی در آن موج می زند) فاسد و مملو از تیرگی هاست.
ساختار فیلمنامه پیرنگی معمایی دارد. هسته اصلی آن تلاش برای پیدا کردن مردی به نام ناظم است که زندگی پروتاگونیست (جاوید) را تحت کنترل خود قرار داده است.
چینش معماگونه رویدادها در بستر فیلمنامه قابل قبول است. پیشرفت داستان و شکل گیری موقعیت ها کاملاً منطقی است و عنصر گره گشایی در جای مناسب خود قرار گرفته است.
فیلمنامه ی سام قریبیان مملو از کنش های متعدد است و داستان مدام پیچیده تر می شود، اما جملگی این رویدادها در بستر روند داستانی شکل می گیرند و مطلقاً از ژانر فیلم بیرون نمی زنند بنابراین نه تنها به کشدار شدن و بی معنا شدن فیلم نمی انجامند، بلکه سبب می شوند فیلمنامه چه در موقعیت سازی و چه در روایت داستان ریتم خود را حفظ کرده و فیلم لحظه به لحظه نفس گیرتر شود.
بنابراین ساختار کلی فیلمنامه درست و اصولی بنا شده است. می ماند جزییات. قریبیان همچون «گناهکاران»، در ساخته جدید خود نیز، وقایع داستان را با بهره گیری از شخصیت های مختلف پیش می برد که هر یک به پیدا شدن قطعه ای از قطعات گم شده پازل این معما کمک می کنند و در نهایت گره از معمای اصلی می گشایند.
«360 درجه» فیلمی پرشخصیت است. پرتعدد بودن شخصیت های فیلم موجب بی هویتی شخصیت ها و مانع از قصه گویی درست فیلمنامه نشده است.
دیالوگ نویسی، از مهم ترین ویژگی های قابل ذکر «360 درجه» است، دیالوگ هایی که احتمالاً به نظر متفاوت، سنگین و پر رمز و راز می آیند و بخشی از نشانه های برجسته شخصیتی کاراکترهای فیلم در آنها نهفته است.
فیلم در جاهایی لحن طنز و تا حدودی ابزورد به خود می گیرد که این امر عموماً منتج از همین دیالوگ ها و نحوه ادای آن ها از سوی بازیگرانش است و به لحاظ محتوایی به کار فیلم می آید، زیرا تلاش کاراکتر اصلی برای یافتنِ ناظم که در واقع، عشق، اعتماد و ثمره ی احتمالیِ زندگی اش را از او گرفته است در نهایت امری پوچ است که در قدرت بی حد و حصرِ ناظم گم می شود و رنگ می بازد.
بنابراین، ابزورد بودن لحن فیلم و برخی از دیالوگ های آن کاملاً منطقی و همسو با جهت فکری فیلمساز است.
از دیگر مصداق های پایبندی فیلمنامه به ژانرش، تعدد شخصیت های منفی نسبت به شخصیت های مثبت است، اتفاقی که در بیشتر فیلم های نوآر تاریخ سینما رخ داده است.
در فیلم نوآر، قهرمان زخم خورده و عاصی، خود را در میان خیل انبوهی از آدم های فاسد، تبهکار و قدرتمند می بیند که قدرت مقابله ای با آنها ندارد، حتی پلیس، کارآگاه و نزدیکان شخصیت اصلی سیاه و بدکارند و در راه سرکوب او گام برمی دارند. اتفاقی که برای جاوید هم رخ می دهد.
این در حالی است که «جاوید» به عنوان شخصیت اصلی فیلم، خود یک خلافکار بوده که بتازگی خلاف را ترک کرده و شخصیت سفید مطلقی به شمار نمی آورد، اما باز هم شخصیت های دیگر فیلم در ضدیت با او قرار می گیرند.
کاراکترهایی که در نگاه اول مثبت و همگام با جاوید به نظر می رسند با پیشرفت داستان رویِ اصلی خود را نشان می دهند و مشخص می شود که آنها درواقع به عنوان موانعی سر راه او قرار می گیرند تا وی را از رسیدن به هدف غایی اش بازدارند.
دکتر (مسعود فروتن) که در زندان از او حمایت می کند، همسر محبوبش مهتاب (پری ناز ایزدیار) که جاوید به خاطر او به زندان می افتد، سرژیک مکانیک که به او پناه می دهد (بابک کریمی)، مرمر زنی که ظاهراً از او خوشش می آید (بهاره رهنما)، موسم که جاوید همیشه او را به عنوان دوستی قابل اعتماد قبول داشته است (میترا حجار) و ...
همه و همه افرادی اند که شخصیت اصلی را از هدفش دور و به پرتگاه نزدیک می کنند و در ضدیت با او قرار دارند.
سام قریبیان سینما را می شناسد، یا حداقل می توان مدعی بود با ژانری که به سراغش رفته کاملاً آشناست.
این را می توان از برخی میزانسن ها و انتخاب نماها و دکوپاژهای او دریافت و البته قاب بندی های درست، نماهای عمومی چشم نواز و پویای حرکت ماشین در جاده ها و سکانس هایی که عظمت وقوع فاجعه، استیصال و جداافتادگی قهرمان را از آدم های دیگر داستان به خوبی به نمایش می گذارند.
تیرگی فضای فیلم و سردی آن در فضاسازی خوب فیلمساز که قطعاً حضور خوب مدیر فیلمبرداری (کوهیار کلاری) نیز در آن بی تأثیر نبوده است به وضوح قابل مشاهده است.
از نکات قابل توجه فیلم، ادای دین فیلمساز به برخی فیلم نوآرهای مهم تاریخ سینما در فیلمش است، مثل فیلم «هفت» و یا معمای یافتن ناظم که معمای پیدا شدن کایزر شوزه در «مظنونین همیشگی» را تداعی می کند.
او همچنین در اقدامی جالب، به فیلم قبلی خود و پدرش نیز اشاره ای می کند. کسانی که «گناهکاران» را به دیده باشند با دیدن فرامرز قریبیان سرهنگ تدینِ گناهکاران را به یاد خواهند آورد که حالا به زندان افتاده و همچنین نادر روانگر (رامبد جوان) را که آگهی ترحیم او روی میز کار ظفر زعفرانی (حبیب اسماعیلی) است.
چنین اقدام هایی شاید نو و جدید نباشند و در سینمای کارگردانان بزرگ دنیا بارها به کار رفته باشند اما در نوع خود می توانند در قالب ژانر بنشینند و به فیلم جذابیت بخشند.
گرچه ظاهراً فیلمنامه یک شخصیت اصلی دارد و آن هم جاوید (میلاد کیمرام) است اما قریبیان چه در فیلمنامه نویسی و چه در میزانسن تمرکز خود را تنها مختصِ این کاراکتر نکرده و سعی بر آن دارد تا هر کاراکتر به نوبه ی خود موثر و پویا باشد و در خدمت فیلمنامه حرکت کند.
بنابراین شخصیت ها برخلاف بیشتر فیلم های ژانر پلیسیِ سینمای ایران سطحی و کلیشه ای نیستند و هر یک چندین و چند ویژگی منحصر به فرد شخصیتی دارند، مثل مرمر که در عین خشونت و قساوتش، شکنندگی زنانه ی و وجوهی از عاشقپیشگی را نیز حفظ کرده است و حتی بعضی جاها برای جاوید لوندی می کند، یا دکتر (مسعود فروتن) که وجوه بیرونی و درونی اش آن قدر متناقض اند که به سختی می توان حتا پیش بینی کرد که او همان ناظم است!
و یا موسم که نوعی وقار و Femme Fatale بودن را در عین نگونبختی و افت و زوالش حمل می کند که نشان از گذشته شاهانه و پرزرق و برقی دارد که در بخشی از دیالوگش نیز به آن اشاره می کند.
انتخاب بازیگران فیلم متفاوت است و شاید گزینه های انتخاب شده آخرین گزینه هایی باشند که در شرایط عادی به ذهن هر کارگردان دیگری می رسید؛ انتخاب هایی که اتفاقاً به فیلم تفاوت بخشیده اند و موجب آن گشته اند که مخاطب بی هیچ پیش زمینه فکری آن ها را در قالب نقش های شان ببیند.
انتخاب میلاد کیمرام، مسعود فروتن، بهاره رهنما و میترا حجار شاید عجیب ترینِ این انتخابها باشد.
«360 درجه»، شاید فیلم کاملی نباشد، شاید حتی بسیاری از مخاطبان سینما را پس بزند و شاید نتواند توقعات مخاطب را به طور کامل برطرف کند.
این فیلم حاصل فیلمنامه ی خاص و ویژه ایست که در سینمای ایران کمتر سابقه ساختش دیده می شود و تلاش کارگردانی جوان برای دست گذاشتن روی ژانری که هنوز جای پیشرفت بسیاری در سینمای کشور ما دارد، ژانری که در صورت بهره گیری هوشمندانه از آن و شناخت درستش می تواند به ژانری محبوب میان سینمادوستان ایرانی تبدیل شود و در نهایت این فیلم، گامی رو به جلو و امیدوارکننده در کارنامه سینمایی سام قریبیان محسوب می شود.
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۹۴ - ۰۷:۴۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]