پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848611843
عوامل فیلم «ارغوان» در کافه خبر/ مهتاب کرامتی: چه چیزی جز عشق آدمها را به هم نزدیک میکند؟
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
عوامل فیلم «ارغوان» در کافه خبر/ مهتاب کرامتی: چه چیزی جز عشق آدمها را به هم نزدیک میکند؟ فرهنگ > سینما - سازندگان فیلم «ارغوان» میگویند تا پیش از «ارغوان» آنقدر اذیت شده بودند که دیگر خیال بازگشت به سینما را نداشتند اما حالا با ساخت این فیلم به آینده امیدوارند.
کتابون کیسخروی: کیوان علیمحمدی و امید بنکدار در سومین اثر خود به سراغ «عشق» رفتهاند. مضمونی تکراری که سعی کردهاند تعریفی نو از آن ارائه دهند و اگر آن قول حافظ را به یاد آوریم که «یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب/ کز هر زبان که میشنوم نامکرر است» باید بپذیریم که این دو نفر نیز روایت نامکرر دیگری از عشق را در «ارغوان»شان به تصویر کشیدهاند.
روایتی که درباره چند و چون آن با این دو کارگردان و مهتاب کرامتی گفتوگو کردیم:
فکر میکنم گفتگو را با مبحث زیباییشناسی که در کارهای شما بیشتر از هر مبحث دیگری به آن پرداخته میشود شروع کنیم؟ کیوان علیمحمدی: به نظرم جامعه ما معیارهایش را از دست داده است، در واقع معیارهای زیباییشناسیاش تغییر کرده و ارزشها با ضد ارزشها جایشان عوض شده است. در حال حاضر از روی ظاهر آدمها میتوانید به راحتی تشخیص دهید که آن شخص بر چه اساسی معیار زیبایی را تعریف میکند. به خانمها نگاه کنید، از نوع پوشش و نوع آرایش آنها میتوانید حدس بزنید تعریفشان از زیبایی چیست و چه معیارهایی دارند. یک زمانی این سر و شکل مد شده فعلی، ظاهر آدمهای موجهی نبود ولی حالا فکر میکنم به دلیل اینکه جامعه معیارش را ز دست داده است به این سمت سوق داده شدهایم. ما در طول این سالها روز به روز بیشتر معیارهایمان را از دست دادهایم. چون سلیقه آرام آرام در طول زمان و به سختی ساخته میشود اما تخریب کردنش به راحتی اتفاق میافتد. مدتی ست سلیقه را گرفتهایم و جای آن را به بیسلیقگی دادهایم، زیبایی را گرفتهایم و درعوض آن زشتی را به عنوان معیار ارائه دادهایم. به همین خاطر وقتی با زیبایی روبرو میشویم فکر میکنیم نامتعارف است و دچار یک سردرگمی میشویم. در حقیقت اگرهر کس به فطرتش رجوع کند متوجه زیبایی میشود اما یک بخش از ذهن و روانش با او مقابله میکند. به عنوان مثال امروزه اگرمیخواهند راجع به سینما حرف بزنند اصلا بحث زبان سینما وجود ندارد در حالیکه زبان سینما یک امر تخصصی ست، خانم و آقای منتقد اگر میخواهند درباره یک فیلم حرف بزنند وظیفه دارند با زبان سینما حرف بزنند. در واقع مشکل ما همین است، به همین خاطر است که سردرگمی به وجود آمده است. مثلا شما به خانه خیلی از آدمها وارد میشوی و میبینید خانه، خانه گرانی ست، آکسسواری که انتخاب شده است گران است ولی فاقد سلیقه است. چرا؟! چون آن پولی که هزینه شده دست کسی ست که سلیقه را نمیشناسد، در حالی که یک زمانی در این کشورآدمهای با سلیقه و کیفی ار هنری میکردند و هنر را تعیین میکردند. الان شما چند نفر را میشناسید که مسئله و دغدغهاش هنر باشد. ببینید چه اتفاقی میافتد وقتی تابلوی دکونینگی که یکی از باارزشترین و گرانترین تابلوهای موجود در ایران بوده را در یک حراجی ده میلیون دلار فروختهاند و رفتهاند، در حالی که صدها میلیون دلار قیمت دارد. خب چرا این اتفاق میافتد؟ چون ارزش کار هنری را نمیدانستند. چون مدیرهایی که باید تصمیم گیرنده هنری باشند روز به روز دارند درمسیر تخریب حرکت میکنند. یک زمانی در همین کشور فیلمهای آقای مهرجویی، بیضایی، کیارستمی در بهترین سینماهای ایران اکران میشد و مردم میدیدند. ما خودمان ۱۶، ۱۷ ساله بودیم که میرفتیم «هامون» را میدیدیم. خب چه اتفاقی افتاده است که مرتب میگوییم مردم فیلمهای سینما را نمیبینند؟ الان تعداد علاقمندان به سینما چقدر است؟ روز به روز کمتر میشود، چرا؟ به این دلیل که فقط تخریب کردیم. مهتاب کرامتی: به نظرم اتفاق دیگری که وجود دارد رقابت سخت فیلمهای ما با آثار جهانی ست، ورود فیلمهای خارجی به شکلی ست که مردم به راحتی مقایسه میکنند و این مقایسه در بیشتر مواقع به ضرر فیلمهای ایرانی ست. با این حساب فیلمسازهای ما باید کیفیت کارشان را بالا ببرند. کرامتی: فیلمهای روز دنیا به راحتی در دسترس است، مردم دیگر نه حوصله دارند در ترافیک بمانند و نه اینکه بخواهند یک مسافت دور را طی کنند تا فیلمی ببینند که ممکن است سر و ته درست حسابی هم نداشته باشد. این ما هستیم که میتوانیم با اعمال سلیقه مخاطبان را به سمت سینما بکشیم و اگر فیلمهای خارجی را میبینند و مقایسه میکنند با دیدن فیلمهای خودمان چیز متفاوتی کسب کنند. اتفاقا کیوان در مورد زیباییشناسی حرف خوبی زد مردم ما عادت کردند زشتیها را ببینند، معمولا وقتی زشتیها را میبینند از آن عکس میگیرند. اتفاقا عکاسهایی موفق ترند که از زشتیها، سختیها، ناامیدیها و درد و فقر عکاسی کردهاند. چند وقت پیش یک سری عکس برای من فرستادند یک عکاس تهران و ایران را از منظر دیگری دیده بود، این عکسها واقعا دیدنی و جذاب بودند، اما ما عادت نداریم این زیباییها را ببینیم، انگار زیبایی و دیدن زیبایی در ایران جرم است. میبینند، لذت میبرند، بعد احساس میکنند نامتعارف است، بعد احساس میکنند غیر واقعی ست در صورتی که میتواند واقعی باشد. نگاه ما میتواند نگاه زیباشناسانهای باشد، اگر اینطور شود، ما میتوانیم فیلم را به شکل دیگری ببینیم، داستان را به شکل دیگری بخوانیم، نقاشی را طور دیگر ببینیم، عکس ببینیم، نور و تصاویر را زیبا ببینیم، موسیقی را زیبا بشنویم. تمام این ویژگیها در این سینما اتفاق میافتد ولی چون اندک و معدود است مردم دیگر به آنعادت ندارند. این ما هستیم که باید سلیقهشان را تغییر دهیم. منتقدین میآیند از قبل تصمیم میگیرند که فیلمی را دوست نداشته باشند بعد براساس آن تصمیم بدون اینکه فیلم را درست دیده باشند نقد مینویسند، خب این نقد گوش به گوش میچرخد، نتیجه این میشود وقتی فیلم اکران میشود فکر میکنند نباید به سمتش بروند. به نظر من در مواردی جشنواره فجر به ضرر بعضی از فیلمهاست. برای اینکه بر اساس یکسری نقدها که شاید بعضی از آنها درست و کارشناسانه نباشد تصمیم گرفته میشود. منتقدین حجم زیادی از فیلمها را میبینند و بعضی از فیلمها را در سالن جشنواره مسخره میکنند، این رفتار کاملا ناشایست است. آن هم از طرف منتقدینی که به هر حال الیت جامعهاند، تفکر دارند، باید هنر را بشناسند، باید احترام متقابل را بشناسند. میآیند فیلمها را شتابزده میبینند، تصمیم میگیرند یکسری از فیلمها را دوست نداشته باشند یا از قبل تصمیم میگیرند درباره تعدادی از فیلمها تبلیغ مثبت کنند. همه این قضاوتها به بیرون درز پیدا میکند و روز انتخاب و سلیقه و تصمیم مردم تاثیر میگذارد. ما متاسفانه در زمان اکران نمیتوانیم یک حجم گستردهای از سینماها را داشته باشیم، حجم خیلی وسیعی از تبلیغات را داشته باشیم تا بتوانیم با عموم جامعه ارتباط برقرار کنیم، این اتفاق نمیافتد بنابر این منتقدین ما، خانواده سینمای ما میآیند طوری فیلم را تخریب میکنند که حتی آن حجم محدود سینمارو هم دیگر ترغیب نمیشوند فیلم ببینند. علیمحمدی: بله وقتی انتقادی هم میکنیم میگویند در جشنواره کن هم فیلمها را هو میکنند، من میگویم اگر یک رفتاری زشت است، آنجا هم زشت است. به طور مثال فیلم «ماجرا» «آنتونیونی» را هو کردند مگر کار خوبی بوده است؟ فیلم «گاسپارنوئه» را هو کردند اتفاق خوبی بوده است؟ اتفاقا همین فیلمها، فیلمهای مهم تاریخ سینما شدند.
علیمحمدی: دقیقا همین طور است. ما تا زمانی که هر کداممان ندانیم چقدر کارمان مهم است روز به روز در جا خواهیم زد. آقای منتقد، خانم منتقد ببینید که چه آدمهایی در دنیا تعیین کنندهاند. بزرگترین فیلمسازهای امریکا وقتی که میخواهند درباره «پالین کیل» صحبت کنند درباره نقش تعیین کننده او صحبت میکنند. شما کتاب گفتگوبا «پل شرایدر» را مطالعه کنید. پل شرایدر میگوید من یک شب با دوستم رفتیم به خانه خانم پالین کیل تا صبح درباره سینما صحبت کردیم صبح پالین کیل به من گفت تو به درد سینما میخوری، دست من را گرفت و به دانشگاه «یو سی ال» برد و به اعتبار او من را در دانشگاه «یو سی ال» ثبت نام کردند. تجربه نشان داد انتخابهای این آدم کاملا درست بوده و در روند سینما موثر بوده، بعدها وقتی پل شرایدر فیلم هم میسازد فیلم خوب میسازد. تعدادی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما را پل شرایدر نوشته است. پالین کیل میگوید داشتم راه میرفتم یکدفعه دیدم یک نفر من را ازپشت سر از روی زمین بلند کرد من گفتم چه کار میکنی؟ جواب داد که شما یک نقدی راجع به فیلم من نوشتی من به اعتبار نقد شما توانستهام سرمایه گذار فیلم بعدیم را پیدا کنم. این فرد جان کاساوتیس بوده. دقت کنید که چقدر کار هر کدام از ما در سینما میتواند مهم و تاثیر گذار باشد اما ما در ایران فقط همدیگر را تخریب میکنیم. شما ببینید سینمای دنیا تلاش میکند به ستارههایش ارج بنهد امکان ندارد شما بتوانی به راحتی نقش اصلی بازی کنی، شما «بتمن» «کریستوفر نولان» را نگاه کنید، یک پلیس روی پل ایستاده که به آدمها میگوید حق ندارید از اینجا رد شوید این پلیس بازیگریکی از نقشهای اصلی سریال دکستر است، بروید فیلم «آلوها» «کمرون کرو» را ببینید، یک بازیگر خانم دراین فیلم هست که روی هم رفته پنج پلان بازی کرده، که ازاین پنج پلان سه پلانش خارج از فوکوس دوربین است، دریک پلان فقط یک اوکی میگوید، پلان دیگرش هم در سکوت است. این خانم در سریال «بن شی» در سه فصل یکی از نقشهای اصلی را بازی میکند. ما اینجا ستارههای سینمایمان را نابود میکنیم به جای آن کسان دیگری را به سینما وارد میکنیم به خاطر روابط یا به خاطر محبوبیت یک فرد در دم دستیترین سریالهای تلویزیونی و حتی گاهی به خاطر پرداخت نکرد دستمزد از آدمهای غیر متخصص دعوت به کار میکنیم. من میگویم سینما جای آدمهای بزرگ است شما کجای دنیا میبینید ستارههایشان را تخریب کنند؟، ما تا زمانی که ویترین اولمان، سردر سینماهایمان، ستارههایمان را تخریب کنیم نمیتوانیم مردم را به راحتی وارد سینما کنیم. بعضیها فکر میکنند فیلم فرهنگی یعنی فیلمی که کسی نباید تماشایش کند و این تلقی اشتباه است که هیچ کس فیلم فرهنگی را نگاه نمیکند. هیچ کس نگاه نمیکند، یعنی چه؟ علیمحمدی: من اعتقاد دارم آن سینمایی که حداقل من و امید دنبال آن هستیم از دو سمت تحت فشار است. یک سینمایی که خودشان به آن میگویند سینمای فیلم فارسی یا همان سینمای سهل الوصول که در آن کیفیت مهم نیست، کارگردانی مهم نیست، فیلمنامه اهمیتی ندارد و تقریبا باز تولید فیلم فارسیهای قبل انقلاب است. یک وجه دیگر آن هم سینمایی است که هیچ کس نمیبیند، مثلا میگویند فلان فیلمساز ۱۵ فیلم ساخته است و هیچ کس آن فیلمها را ندیده، میگوییم بودجه از کجا آورده میگویند دولت پرداخته، میگوییم کجا دیده شده میگوید رفته خارج از کشورجایزه آورده است. وقتی کسی از من و امید یا آدمهای دهه ۶۰ میپرسد چرا حرفهٔ کارگردانی را انتخاب کردهاید میدانیم جوابمان چیست چون رفتهایم سینمای بهرام بیضایی، کیمیایی، مهرجویی، تقوایی و مهرجویی را دیدهایم. من میگویم این دوستان فیلمسازی که هیچ کس فیلمهایشان را ندیده است کجای سینمای ایران قرار میگیرد. این اتفاق کمر سینمایی که من و امید در آن کار میکنیم را میشکند. ما میگوییم فیلم با کیفیت است که میتواند مخاطب را به سینما بکشاند. یعنی شما روی این قضیه تآکید دارید که باید بازیگرهای چهره و ستاره در فیلمهایتان حضور داشته باشند؟ اعتقاد من و امید این است که سینما جای آدمهای حرفهای ست، ما میگوییم اگر یک روز ناکارگردان، نافیلمبردار، ناتدوینگر در سینما توانست کار کند نابازیگر هم میتواند، اما وقتی تو بحثت حرفه ایست و با مهتاب کرامتی کار میکنی زبان مشترک، فهم مشترک پیدا خواهی کرد. در فیلم «ارغوان» سکانس آخر فیلم که در برف فیلمبرداری شده است، از دستگاه برفسازاستفاده کردیم، این دستگاه سروصدا دارد، صدابردار به ما گفت تصاویر عالی ست شما تصویر را بگیرید من صدای فیلم را همان جا بعد از هرنما دوبله میکنم، حتی سکانسی که خانم کرامتی دارد گریه میکند ایشان بعد از بازی و تمام شدن کار فیلمبرداریِ هرپلان دوباره برای صدا با همان حس صداها را تکرار کردهاند و جملههایشان را عین به عین برای صدابردار گفتهاند با همان لحن و حس و زمان بندی. اهل فن میدانند که این کار چقدر تکنیکی و دشوار است.. طبیعتا فقط یک بازیگر حرفهای از پس این کار بر میآید. حضوربازیگرهای حرفهای و استار در سینمای ما نعمت است، ما چرا فکر میکنیم سینمای فرهنگی یعنی ضد ستاره. شما فیلمهای خوب دنیا را ببینید مگر فیلم «دارو دسته نیویورکیها» «اسکورسیزی» با «دی کاپریو» اجرایی نشد؟ درسینمای کلاسیک هم همینطور. مگر «پدرخوانده» بدون «مارلون براندو» و «آلپاچینو» و «رابرت دنیرو» و «جیمز کان» معنی دارد؟ اصلا نمیفهمم این تفکر از کجا آمده است که استار را در سینمای ایران قلع و قمع کن به جای آن از تلویزیون کسانی را وارد سینما کنند که هیچ درکی از سینما ندارند و اصلا نمیدانند پرده بزرگ سینما یعنی چه و وظیفه ما برای پرده بزرگ سینما چیست. کرامتی: هر کدام اصول خودشان را دارند هم تلویزیون هم سینما، همینطور تئاتر. علیمحمدی: شاید برایتان جالب باشد که چند روزپیش در ایستگاه تاکسی رانندهای جلو آمد و به من گفت آقا شما چقدر در برنامه نقد شبکه ۴ تند صحبت کردی، حرف دل خیلیها را زدی و به من تبریک گفت. ما اصلا فکرنمی کردیم که این قشر از جامعه برنامه نقد شبکه ۴ را ببینند. کرامتی: ما مخاطبمان را دست کم میگیریم، همه به سینما علاقمندند و در موردش کنجکاوند وپیگیری میکنند، به همین دلیل است که خیلی مهم است برنامههایی که در مورد سینماست به چه شکلی ساخته میشود. ما مثل یک خانواده هستیم، نباید مشکلات و درگیریها در تلویزیون نمود پیدا کند من یکی از مشکلاتی که با برنامه هفت داشتم همین قضیه بود. با کدام برنامه هفت مشکل داشتید، هفت دوره آقای جیرانی یا گبرلو، یا هفت دوره جدید؟ کرامتی: کلا با سیاست گذاری این برنامه مشکل دارم، من میگویم اگر با بیان کردن مشکلات سینما در تلویزیون برای مردم عام و مخاطبین مشکلات سینما حل میشود، باید این موضوع را مطرح کنیم ولی اگرفقط با بیان کردن مشکلات و درگیریها و روبه رو قرار دادن اهالی سینما میخواهیم مخاطب برای برنامهمان تهیه کنیم و هیچ اتفاقی به جز تخریب سینما اتفاق نمیافتد به نظر من بهتر است در مورد آن مسائل سکوت کنیم و بیایم درجمعهای سینمایی و نشستها آن مشکلات را بررسی کنیم. نقد من به برنامه هفت این است که مسائلی را از کسی که مشکل دارد بیان میکند، کسی که سالهاست بیماری دارد. به تصویرکشاندن این موضوعها مگر مشکلی را حل میکند. با این کار آن شانی را که سینماگرها باید بین مردم داشته باشند از بین میبریم. همانطور که پرده سینما میآید تصاویر را بزرگ میکند کسانی که در سینما کار میکنند برای مردم ارزشمندند ما با تخریب آن ارزش بین علاقمندان سینما و سینما فاصله میاندازیم. خب نباید این اتفاق بیفتد. شما به دهه ۶۰ اشاره کردید، اگر یادتان باشد برنامههای تلویزیونی هم که آن دوران وجود داشت واقعا در جهت ستایش سینما بود. علیمحمدی: آقای اکبر عالمی یک برنامه داشت به نام «هنر هفتم»، این برنامه ستایش سینما را به مخاطبش نشان میداد. فکر میکنم اگر نبض جامعه را بگیریم حالش خوب نیست، شما رفتار آدمهایی که درخیابان هستند را ببینید، فکر میکنند ما اهالی سینما آدمهای پولداری هستیم، که به جای کار کردن و زحمت کشیدن شبانه روز در حال تفریح کردنیم. فکر میکنند که داریم با کارمان حال میکنیم و تفاوت کار ما با آنها این است که به ما خوش میگذرد به آنها نه، تصورشان اینست که ما هر شب درمهمانیهای آنچنانی دعوتیم! باور کنید که هیچ کدامشان حتی حاضر نیستند یکی از شب کاریهای ما را تحمل کنند آن هم در وسط زمستان در لوکیشنهای خارجی وقتی چهار ستونمان از سرما میلرزد. حالا تو شروع کن به تخریب این سینما. من میگویم دو نگاه وجود دارد یک نگاه اینکه از صبح که بیدار میشویم سعی کنیم حال مردم را خوب کنیم، نگاه دیگر هم اینکه از صبح تا شب حال بقیه را بد کنیم. واقعا فضای جامعه طوریست که احساس میکنیم حال آدمها خوب نیست و ما تبدیل شدهایم به سیبل آن. کرامتی: اگر کامنتهای شبکه مجازی را بخوانید به عمق فاجعه پی میبرید. واقعا اوضاع طوری شده است که وقتی کنار یک بچه مینشینیم نمیتوانیم صفحه یکی از سلبریتیهای ایرانی را باز کنیم آنقدر که الفاظ رکیک وتوهین آمیز در کامنتها وجود دارد؟ کرامتی: وقتی هنرمندی حالش خوب است کامنت منفی میگذارند، اگر کسی حالش بد است کامنت بد میگذارند، خدای نکرده کسی فوت میکند شروع میکنند به توهین کردن. علیمحمدی: مگر در ابتدای انقلاب شعار همه این نبود که انقلاب ما، انقلاب ارزشهاست؟ انقلاب فرهنگی است؟ واقعا بعد از سی و چند سال نتیجه ارزشها و فرهنگ کشور این شرایط موجود نیست. کرامتی: به نظر من این رعایت نکردن حرمتها و احترام است، من میگویم باید از خودمان شروع کنیم، اگر اهالی سینما که همدیگر را میبینند و در کنار یکدیگر هستند همدیگر را تخریب نکنند، اگر ما بیشتر به هم احترام بگذاریم شاید در دراز مدت بالاخره بتوانیم شرایط موجود را اصلاح کنیم، وگرنه اوضاع فاجعه است. نمیدانم چرا یک زمانی بازیگرها برایمان بزرگ بودند، دست نیافتنی بودند. احترام داشتند. ما برایمان مهم بود که اگر در محل فیلمبرداری فیلمهایمان حضور پیدا میکنیم وقتی آقای شکیبایی را میبینیم واقعا ستایشش کنیم، برای اینکه واقعا قابل ستایش بودند. این اتفاق یک حرمتی را برای سینما به وجود میآورد که قطعا به مرور به مخاطب میرسید الان کاملا برعکس شده است. اگر فیلمی بفروشد میگوییم کوفتشان شود، اگر فیلمی نفروشد میگوییم چرا ساختند پول بیت المال را به باد دادند.
امید بنکدار: جالب اینجاست که کسی جرات نمیکند سراغ فیلمهایی که با هزنیهٔ بیت المال ساخته میشود برود واز فقط بخش خصوصی سوال جواب میکنند. کرامتی: در سالهای قبل این اتفاقات نمیافتاد تعداد مراسم سینمایی که ما میرفتیم خیلی بیشتراز اینها بود. ما به شهرستانها میرفتیم و این سفرها میتوانست برای سینمای شهرستان خیلی مهم باشد. الان از این جور سفرها نداریم. آن تعداد مراسم و جشنهای سینمایی محدودی هم که داریم را باید ببینید مردم چه کامنتهایی میگذارند، میگویند اینها شورش را در آوردهاند، اینها دائم دور هم جمعند و خیلی دارند خوش میگذرانند و... علیمحمدی: بعضی وقتها باید به مردم جامعه بگویی یک ذره با خودت خلوت کن لازم نیست همینطور بیوقفه صحبت کنی. ما قبل از فیلم سینمایی اولمان «شبانه» پنج فیلم کوتاه ساخته بودیم. خانم کرامتی آن موقع در یکی دو فستیوال کارهایمان را دیده بود وبه عنوان فیلمسازهای با استعداد به من و امید خیلی انرژی میداد. حتی یادم میآید اولین فیلم بلندمان که صحنه اول با هدیه تهرانی شروع شد، سکانسی که «هدیه تهرانی» و «کوروش تهامی» روبروی هم در رستوران نشستهاند، ما برای شروع نمای اول میخواسیتم تا جایی که میتوانیم نمای خانم تهرانی را به تاخیر بیندازیم تا استرسمان کمتر شود. چون کار کردن با او برای ما حرمت داشت. باورتان میشود با اینکه پنج فیلم ساخته بودیم وخانم تهرانی خودش گفته بود من بعد ازدیدن فیلمهای کوتاهتان دوست داشتم با شما دو نفر کار کنم باز هم نگران بودیم. منظورم اینست آدمها حرمت دارند، آدمها باید یاد بگیرند با یک بازیگر چطور صحبت کنند، متاسفانه همه ارزشها تبدیل شده است به ضد ارزش. کرامتی: ما اگر یاد بگیریم در همه مسائلی که فکر میکنیم قضاوت نکنیم و در مورد آن نظر ندهیم. فکر میکنم خیلی از مسائل حل میشود. ما فکر میکنیم در مورد همه چیز علامه دهر هستیم چون از طریق اینترنت میتوانیم به صورت پراکنده اطلاعات محدودمان را بالا ببریم، احساس میکنیم در مورد همه چیز میتوانیم نظربدهیم طبیعی ست وقتی این اتفاق میافتد نظرات قطعا غیر تخصصی خواهد شد و همین نظرات غیر تخصصی میتواند تخریب کند. اتفاق دیگری که افتاده است اینست که کسانی که در مورد سینما مینویسند به جای اینکه قدیمیها را الگو قرار دهند و بروند دانش پیدا کنند، برای مطرح شدنشان در سینما میآیند به چند تا از سینمانگاران فحش میدهند و فکر میکنند اینطور مطرح میشوند و اسم و رسمی بهم میزنند. خب آیا این راه حل منطقی ست؟ علیمحمدی: این آدمها مسیر میانبر را انتخاب کردهاند. کسانی که در یک مقطعی در مجله فیلم مینوشتند مثل فردین صاحب زمانی، صفی یزدانیان، مرحوم ایرجکریمی تمام کسانی که سرشان به تنشان میارزید اگر هم وارد سینما شدند محکم و با پشتوانه حضور پیدا میکنند. مهتاب کرامتی: آن زمان ما نقدها را میخواندیم که یاد بگیریم من الان نقدها را میخوانم که ببینم چه کسی به من توهین کرده. البته ما الان نمیخواهیم منتقدین را بکوبیم ما درباره رعایت احترام و آسیبشناسی اجتماع صحبت میکنیم. علیمحمدی: من کار خودمان را هم نقد میکنم، مگر میشود بدون فیلمنامه فیلم ساخت؟ ولی ببینید خیلیها با یک طرح دو خطی میروند فیلم میسازند، مگر میشود. شما چقدر برای دیدن فیلمهای همکارانتان وقت میگذارید؟ کرامتی: بدون اغراق میگویم تمام فیلمهای روز را میبینم. کیوان علیمحمدی و امید بنکدار یا در حال فیلم دیدنند، یا گالری و تاتر رفتن، یا موسیقی گوش میدهند. علیمحمدی: شما فکر میکنید ما صفی یزدانیان را از کجا شناختیم، صفی یزدانیان یک فیلم کوتاه در جشنواره فیلم کوتاه به اسم «قایقهای من» داشت، ما بعد از دیدن این فیلم به طور اتفاقی او را در خیابان دیدیم و از آنجایی که من و امید جزو آدمهایی هستیم که فوری ابراز احساسات میکنیم رفتیم گفتیم آقای یزدانیان این فیلمت درجه یک بود و باید یک نسخه از فیلمت را به ما بدهی، بعدا کپی فیلم خش پیدا کرد در جشنواره امسال دوباره یک کپی دیگر به ما داد. در مورد فردین صاحب زمانی هم همین اتفاق افتاد من خودم به او زنگ زدم و گفتم تو میدانی من آدم مدعی هستم در کار خودمان اما وقتی کارت را دیدم گفتمای کاش در تیتراژ اسم من و امید پای فیلم تو بود، گفت واقعا انقدر دوست داشتی؟ گفتم قلبا فیلمت را دوست داشتم. مسئله ما سینماست مگر میشود فیلم نبینیم.
کرامتی: مگر میشود قضاوت درست نکرد، ما اینطور نیستیم که ببینیم همکارانمان فیلم خوب ساختهاند وقتی میبینیمشان رویمان را برگردانیم. خانم کرامتی شما به این موضوع اشاره کردید که همه این اتفاقها مربوط به منتقد ین نیست و خود سینماگرها هم بیتقصیر نیستند، خود بازیگرها هم وقتی شروع میکنند به تخریب همدیگر، حالا ممکن است به خاطر مسائلی باشد که در یک پروژه با آن مواجه شدهاند. منظورم این است در سینما از یک جایی به بعد باب شد که ستارهها بیایند مدام در مورد همدیگر اظهار نظر کنند، خود ستارهها حرمت همدیگر را بشکنند، خود کارگردانان راجع به هم صحبت کنند آن هم نه در مورد هنرشان بلکه میآیند بودجه گرفتن فلان کارگردان دیگر را نقد میکنند. خب معلوم است بعد از این اتفاقات روزنامه نگارها و منتقدین وارد حریمهای شخصی سینماگرها هم میشوند که اهمیتی برای دنیای سینما ندارد، حرفم اینست اگر قرار است فیلم خوب ببینیم چه اهمیتی دارد بودجه آن از کجا آمده؟ کرامتی: اتفاقا این حرفی ست که من همیشه میزنم، من همیشه میگویم هر بودجهای وارد سینما شود به نفع سینماست و باید قدر آن را بدانیم. برای اینکه باعث میشود این چرخ صنعت سینما بچرخد. من روی این موضوع تاکید دارم که اهالی سینما و خانواده سینما به هم روا ندارند، اصلا مسئله فقط منتقدین و روزنامه نگاران نیست ما باید اول از خودمان شروع کنیم اگر کسی خوب بازی میکند ما نباید فکر کنیم که که او را ندیده بگیریم یا شروع کنیم به فحش دادن و اهانت و بعد همدیگر را که میبینیم بگوییم کارت عالی بود. به نظرم اصلا در مورد یک کار یا صحبت نکنیم یا قشنگ صحبت کنیم. من اعتقاد دارم به اینکه انرژی مثبت در جهان هستی جریان پیدا میکند و این انرژی دوباره به خود ما برمی گردد و چقدر خوب است که به این اتفاق اهمیت بدهیم. این روزها انگارحال هیچ کس در سینما خوب نیست. ما اعتقاد داریم به اینکه زمانی که در پشت صحنه فیلم همه چیز خوب است. زمانی که آدمها بر اساس احترام کار میکنند، رفیقند و همه چیز به بهترین نحو ممکن اتفاق میافتد این انرژی را در خود فیلم میبینیم. اگر بخواهم در این مورد هم مثال بزنم باز هم باید فیلم «در دنیای تو ساعت چند است» یزدانیان را مثال بزنم با آقای صاحب زمانی که صحبت میکردم به من گفت نمیدانی فضای پشت صحنه چقدر خوب بوده، منی که تدوین گر بودم دلم نمیخواست به تهران برگردم خب شما نتیجه کار را در حال فیلم میبینید. هم مردم خوششان میاید، هم منتقدین و هم سینماگرها. همه لذت میبرند و وقتی از سینما بیرون میآیند احساس میکنند حالشان خوب است. علیمحمدی: و نکته دردناکش برای من و امید اینست که بعضی وقتها فیلم ما و فیلم صفی را رودر روی همدیگرقرار میدهند و تو حیرت میکنی، این دو فیلم مکملهای هماند و در یک جرایان مشترک فیلم مستقل و فرهنگی کنار هم حرکت میکنند و رقیبت هم نیستند که حسن یکی قرار باشد ضعف آن دیگری باشد. افتاقا اگرامسال پنج فیلم مثل «در دنیای تو ساعت چند است» «پله آخر» «ارغوان» «چیزهایی هست که نمیدانی» داشته باشیم سال دیگر این پنج فیلم به ده فیلم برسد، سال بعدش به پانزده فیلم. قطعا باید افتخار کنیم به این سینما. بعد من و امید میگوییم چرا شما فیلم صفی را روبروی ما قرار میدهید؟ صفی یزدانیان از پاریس برای من ویدئو میفرستد از فیلم ما حمایت میکند و یا ما در صفحات شخصیمان در شبکهٔ مجازی احساس خوشایندمان را از فیلم او با همه درمیان میگذاریم چرا این گروهی که به دنبال حاشیه هستند این اتفاقات را متوجه نمیشوند؟ این حواشی نشان میدهد که این روزها حال آدمها خوب نیست. سینما احتیاج به آدمهایی دارد که اول باهوش باشند دوم حالشان خوب باشد. علیمحمدی: چرا خیلیها وارد این حرفه شدند اما ماندگار نشدند؟ به این دلیل که راهشان را غلط انتخاب کردند، آنها عاشق سینما نیستند. در این مدت مرتب از من وامید میپرسند چرا با خانم کرامتی در چند فیلم همکاری داشتید؟ به چند دلیل ساده اول اینکه بسیار باهوش و متمرکز هستند، دوم اینکه وقتی با او کار میکنی متوجه میشوی چه اخلاق حرفهای و درستی دارند پس برای فیلمهای بعدی باز هم با ایشان همکاری خواهیم داشت. کرامتی: چند وقت پیش از من سوال کردند درمورد اینکه چرا رسیدن به همه شغلها سخت به نظر میرسد و رسیدن به بازیگری سهل الوصول. به نظر شما بازیگری کار راحتی ست؟ گفتم به هیچ وجه. به عنوان کسی که ۳۵ کار در سینما دارم واقعا باید صبور باشی، توان بالا داشته باشی که بتوانی هم پشت دوربین، هم جلوی دوربین دوام بیاوری. باید روابط حرفهای سینما را مثل خود سینما بشناسی و بتوانی برآن اساس کار کنی، اگر واقعا دیدت اینست که بازیگری اصلا مشکل نیست ممکن ست بتوانی وارد این حرفه شوی اما قطعا موفق نخواهی شد و ماندگاری نخواهی داشت و مطمئنا بعد از پیش آمدن یکی دو مشکل پا پس میکشی. برگردیم به موضوع فیلم ارغوان. میخواهم راجع به تم عاشقانه فیلم ارغوان صحبت کنم، بعد از دو تجربه قبلی در این فیلم بیشتر از کارهای قبل تاکید بر عشق دارید و تم عاشقانه بر باقی موضوعها غلبه دارد. در این شرایط و اوضاع و احوالی که ما دار یم چه چیزی در ذهن شما بوده که به موضوع عشق پرداختهاید. بنکدار: قصهٔ فیلم ساختن ما در قصههای طولانیتر فیلم نساختنهایمان تعریف میشود. همانطور که میدانید فاصله فیلمسازی من وکیوان فاصلهای طولانی است. بعد از فیلم «شبانه روز»، چند فیلمنامه دیگر نوشتیم که تمهای متفاوتی داشتند. یک فیلمنامه دفاع مقدس نوشتیم درمورد دوران اشغال خرمشهر که بر اساس خاطرات خانم سهام طاقتی که آنجا ساکن بودند نوشته شد و یک فیلمنامه دیگر به اسم «حاشیه» در مورد زندگی یک خانواده که ماجرایی آن را از هم میپاشد. و فیلم نامه یک سریال به نام «حال ما خوب است» متاسفانه امکان ساخت هیچ کدام از این فیلمنامهها فراهم نشد. بعد از «شبانه روز» ما داشتیم به این نتیجه میرسیدیم که شاید ما راه را اشتباه آمدهایم و شاید جای ما اینجا نیست و بهتر است در عرصههای دیگری خودمان را تثبیت کنیم. چه اتفاقی باعث این دلسردی شد؟ بنکدار: ممیزی، عدم حمایت بخش دولتی و دشواری جذب سرمایه از بخش خصوصی و تجربههای بسیار دردناک قبلی که با تهیه کننده داشتیم باعث شد خیلی اذیت شویم. آخرین تجربهمان سریال «حیرانی» بود که واقعا نقطه پایان ما به حساب میآمد و احساس کردیم که به قدری تعاریف و روابط و ضوابط در این حرفه تغییر کرده که دیگر اینجا جای ما نیست تا رسیدیم به زمانی که پیشنهاد ساخت یک مستند از طرف خانم «دل آگاه» درباره آقای ابراهیم اصغرزاده، داده شد. در واقع ما مدیون ابراهیم اصغرزاده بودیم چون فیلم کوتاه اولمان را با حمایت ایشان ساخته بودیم بنابراین گفتیم چه دایرهٔ کاملی! ما این مستند را دربارهٔ آدمی که بانی اولین کار ما بوده، به عنوان آخرین کارمان میسازیم و خداحافظی میکنیم ولی آن فیلم (ابراهیم در آتش) آن قدر تاثیر خوبی رویمان گذاشت که از دست کشیدن منصرف شدیم و اتفاقا انگار تمام درها برای ما باز شد، با علی حیدری آشنا شدیم و جادوی داستانش ما را گرفت... اما نگران بودیم چون نمیخواستیم تجربههای تلخ گذشتهمان در فیلم سازی تکرار شود. اگر دوباره میخواستیم به این فکر کنیم باید خودمان سرمایهگذار بیابیم و بعد همان داستانها با تهیه کننده و مسایل و حواشی دیگر دوباره اتفاق بیفتد دچار همان پروسه عذابآور میشدیم به همین خاطر کیوان تقاضای عضویت در مجمع فیلمسازان را داد و ما توانستیم با تهیه کنندگی خودمان فیلم ارغوان را با حداقل بودجه با همکاری دوستان شروع کنیم. این شد که قصه عشق تبدیل شد به ارغوان و ما برگشتیم به سینما.
کرامتی: واقعا از عشق مهمتر چه چیزی ست که آدمها را بهم نزدیک کند. علیمحمدی: ما وقتی ارغوان را ساختیم با خودمان گفتیم اگر وقتی مخاطب از سالن خارج شد، با خودش گفت چه حیف این روزها آدمها عاشق نمیشوند فیلم خوبی ساختهایم و خب خوشبختانه خیلی از این کامنتها داشتیم. از شهرستان کامنت برایمان میآید در روز بارانی از سالن سینما بیرون آمدهام و خیلی حالم خوب است. چه فصل خوبی هم اکران شد؟ بنکدار: به لحاظ هوایی بله! اما به لحاظ گیشه محرم و صفر فصل رونق سینما و سینما رفتن آدمها نیست. علیمحمدی: زمانی که شروع به برآورد کردیم برای من و امید قسمت ترسناک بود این بود که ما هیچ تصوری نداشتیم که چقدر دستمزدها در سینما تغییر کرده است. طبیعی ست بعد از هفت سال به فضای فیلمسازی برگشتید. علیمحمدی: من به نفر اول یعنی آقای پورصمدی زنگ زدم گفتم داریم برآورد آماده میکنیم میخواهیم بدانیم دستمزدها چطور است. آقای پورصمدی گفت دستمزد شده است انقدر. البته بحث با شما چیزی دیگریست. به امید گفتم ولش کن الان پشت دوربینیم، به جلوی دوربین برسیم ببینیم چه اتفاقی میافتد، ولی باورکنید از نفر اول که آقای پورصمدی بود تا رسیدیم به بچههای دیگر مثل خانم کرامتی و بقیه همهشان گفتند ما هستیم تا این فیلم ساخته شود. با توجه به موضوع قبلمان بد نیست به این موضوع بپردازیم اینکه ما دائم میگوییم بازیگرها انقدر دستمزدشان است چرا این وجه از کار را نمیبینند که خیلیهایشان با کسانی کار میکنند که از کار کردن با آنها خوششان میآید و میآیند با فیلمی کار میکنند که ازآن فیلم خوششان میآید. ازتفکر کسی که دارند با او کار میکنند خوششان میآید و دستمزدی نمیگیرند. ما که مدام دستمزدهای ستارهها و رفتارشان را منع میکنیم، باید این بخش را هم ببینیم. علیمحمدی: اتفاقا خیلی بحث واضح ومشخصی ست. من میگویم آدمهای هوشمند میدانند وقتی یک فیلمی از ابتدا به قصد فروش ساخته میشود تفاوت دارد با اینکه بحث اول یک فیلم فرهنگی با موضوع عشق میخواهد آغاز شود. تا به الان بازخوردی که از مخاطب گرفتهاید چطور بوده؟ بنکدار: من و کیوان به سالنهای سینما به خصوص پردیس سینمایی کوروش سر میزنیم و برایمان نظر مخاطب خیلی مهم است. با مردم صحبت میکنیم و نظرشان را میپرسیم. واقعا اکثر بازخوردها مثبت بوده و این را به خاطر دلخوشی خودمان نمیگویم چون اتفاقا دوست داریم نظر مردم را بدانیم و از نکات منفی به وجوه تازهای از فیلم خودمان پی ببریم واشکالات را بشناسیم. یک خانم به ما گفت من جملهای که در خلاصه داستان فیلمتان نوشتهاید را دوست نداشتم چون به مرگ یک موزیسین اشاره کردهاید و احساس کردم اینموضوع نمیتواند من را جذب کند. اما وقتی فیلم را به پیشنهاد دوستانم دیدم از آن خوشم آمد. ما پیش خودمان گفتیم چقدر جالب است که بینندهای که هیچ چیز در مورد فیلم نمیداند چقدر یک واژه در خلاصه داستان میتواند برایش بار مثبت یا منفی داشته باشد. ماجرای این تبلیغات گسترده اینستاگرامی چیست؟ کرامتی: امید و کیوان ۹۰. تبلیغ اسینستاگرامی ساختند. هیچ کدام از فیلمسازها چنین زمانی را برای تبلیغ فیلمشان نمیگذارند. تک تک روزها به سینماها سرکشی میکنند، خیلی از مواقع من دیدهام قبل از اینکه فیلم اکران شود، تهیه کننده پولش را برمی دارد و برایش مهم نیست اصلا اکران اتفاق میافتد یا نه ولی بچهها تا لحظه آخر برایشان مهم است که چه اتفاقی میافتد و فیلم را رها نمیکنند. قرار بود که بچهها پیش از اکران ارغوان فیلم دیگری بسازند و برای من فیلم نامه فرستادند. من خدا خدا میکردم قبل از اکران فیلم ارغوان فیلم جدید را دست نگیرند چون میدانم تمام وجودشان را بابت کارشان میگذارند و ترس این را داشتم که نتوانند انرژیشان را تقسیم کنند و یا نکند فیلم ارغوان بچه یتیم بماند و اتفاقی برایش نیفتد. اما خدا رو شکر مطمئن هستم به سرانجام میرسد. بنکدار: ارغوان به شکل مستقل و در بخش خصوصی تولید شده و طبعا بودجهای برای تبلیغاتش وجود نداشت. شرکت تبلیغاتی هم که به ما قول همکاری برای جذب اسپانسر تبلیغاتی داده بود هنوز نتوانسته است برایمان اسپانسری پیدا کند و تبلیغات شهری بگیرد. تلاشها ونامه نگاریها و رفت و آمدها به سازمان زیباسازی شهرداری تهران هم برای گرفتن بیلبورد در سطح شهر تا کنون ناکام مانده و البته تمامی اینها برای ما قابل حدس بود. به خاطر آنکه فیلم مستقل از نطفه تا پایان حیات مستقل است. به همین خاطر با حمایت و همفکری گروهی از دوستان یک اتاق ایدهپردازی تبلیغاتی راه اندازی کردیم و به ایدهٔ تهیهٔ ویدیوهای اینستاگرامی رسیدیم. جا دارد اینجا از کسانی که حمایت گر ما در تولید و اجرا و انتشار این ویدیوها بودند تشکر کنم. از سیاوش پورخلیلی ایدهپرداز و تدوین گر که کار مونتاژ و افکت ویدیوها را انجام داد تا احمد غلامی گرافیست و طراح لوگو و مشاور، عباس نظام دوست- مشاور و تصویر بردار ویدیوها، بامداد افشار صداگذار و آهنگساز، بیتا موسوی و نگین موسوی در بخش رسانه و انتشار. ما برای تبلیغات بودجه و سرمایهای نداشتیم، سرمایهٔ ما حمایت دوستان همراه و هنرمندانی بود که با گذاشتن وقت و همراهی و حضورشان در این ویدیوها از ارغوان و از ما حمایت کردند. تعداد بسیاری از این ویدیوها تا کنون در فضای مجازی منتشر شده: علی مصفا، فاطمه معتمد آریا، صفی یزدانیان، فردین صاحب زمانی، هنگامه قاضیانی، امیرحسن چهل تن، رویا نونهالی، هنگامه قاضیانی، بزرگمهر حسینپور، امیر مهدی ژوله، رضا یزدانی، سعید عقیقی، پانته آ بهرام و... و بسیاری دیگر که هنوز در حال انتشار است. این دوستان با گفتن جملاتی کوتاه دربارهٔ ما یا دربارهٔ فیلم مخاطبان را به تماشای ارغوان دعوت کردهاند. ارغوان عاشقانهای است در ستایش موسیقی و هنر، که اهالی فرهنگ و هنر با حمایتشان آن را به عاشقانهترین قصهٔ زندگی ما تبدیل کردند. به یادمان آوردند سینما... نه که دنیا با همهٔ تلخیها و دشواریهایش هنوز هم ارزش زیستن دارد. ۵۸۵۸
کلید واژه ها: مهتاب کرامتی - سینمای ایران -
یکشنبه 1 آذر 1394 - 15:15:37
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
دبیر جشنوارهی فیلم فجر به مهتاب کرامتی هم حکم داد
شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۴ - ۰۹ ۵۲ دبیر سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر در حکمی مهتاب کرامتی را به عنوان مشاور هنری انتصاب کرد به گزارش گروه دریافت خبر ایسنا در حکم محمد حیدری خطاب به این بازیگر سینما آمده است فرهیخته گرامی سرکارخانم مهتاب کرامتی جشنواره فیلم فجر پس از سه دهه برگزارمهتاب کرامتی مشاور هنری دبیر جشنواره فیلم فجر
بعد از شهاب حسینی مهتاب کرامتی مشاور هنری دبیر جشنواره فیلم فجر دبیر سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر در حکمی مهتاب کرامتی را به عنوان مشاور هنری خود منصوب کرد به گزارش سرویس فرهنگی جام نیـوز در حکم محمد حیدری برای این بازیگر سینما آمده است «فرهیخته گرامی سرکار5 و 6 آذر در حوزه هنری پوئم سمفونی «کاروان عشق» روی صحنه میرود+فیلم
5 و 6 آذر در حوزه هنریپوئم سمفونی کاروان عشق روی صحنه میرود فیلمپوئم سمفونی کاروان عشق به رهبری سعید اردیانی و خوانندگی هاشم احمدوند و محمد کرد طی دو شب در تالار اندیشه حوزه هنری روی صحنه میرود به گزارش خبرنگار موسیقی فارس پوئم سمفونی کاروان عشق نگاهی متفاوت به موسیقی عاشومهتاب کرامتی مشاور هنری دبیرجشنواره فیلم فجر شد
مهتاب کرامتی مشاور هنری دبیرجشنواره فیلم فجر شد دبیر سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر در حکمی مهتاب کرامتی را به عنوان مشاور هنری انتصاب کرد به گزارش ایلنا در حکم محمد حیدری به این بازیگر سینما آمده است فرهیخته گرامی سرکارخانم مهتاب کرامتی جشنواره فیلم فجر پس از سه دهه برگزاحکم دبیر جشنواره فیلم فجر برای مهتاب کرامتی
حکم دبیر جشنواره فیلم فجر برای مهتاب کرامتی دبیر سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر در حکمی مهتاب کرامتی را به عنوان مشاور هنری خود منصوب کرد مهر دبیر سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر در حکمی مهتاب کرامتی را به عنوان مشاور هنری خود منصوب کرد در حکم محمد حیدری برای این بازیگرگزارش فارس از نشست خبری فیلم «آوازهای سرزمین من» آوازهای «آوازهای سرزمین من» به سردار همدا
گزارش فارس از نشست خبری فیلم آوازهای سرزمین منآوازهای آوازهای سرزمین من به سردار همدانی و شهدای مدافع حرم هدیه شد دولت سفیر ضدداعش خود را حمایت کندتهیهکننده فیلم سینمایی آوازهای سرزمین من ضمن تقدیم این فیلم به سردار همدانی و شهدای مدافع حرم گفت این فیلم نماینده و سفیر ایران علیمهتاب کرامتي مشاور هنري دبير جشنواره فيلم فجر شد
۳۰ آبان ۱۳۹۴ ۱۵ ۳۹ب ظ مهتاب کرامتي مشاور هنري دبير جشنواره فيلم فجر شد موج-دبير سي و چهارمين دوره جشنواره فيلم فجر در حکمي مهتاب کرامتي را به عنوان مشاور هنري انتصاب کرد به گزارش خبرگزاري موج در حکم محمد حيدري به اين بازيگر سينما آمده است فرهيخته گرامي سرکارخانم مهتاب کرامتيخبر تازه از «مهتاب کرامتی» بازیگر سینما
دبیر سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر در حکمی مهتاب کرامتی را به عنوان مشاور هنری انتصاب کرد جشنواره فیلم فجردر حکم محمد حیدری به این بازیگر سینما آمده است فرهیخته گرامی سرکارخانم مهتاب کرامتی جشنواره فیلم فجر پس از سه دهه برگزاری سال های پختگی خود را می گذراند و انتظار جامعدعوتنامه عجیب عوامل «خواب تلخ» از مخاطبان/فیلمی که در 42 جشنواره تشییع شد!
دعوتنامه عجیب عوامل خواب تلخ از مخاطبان فیلمی که در 42 جشنواره تشییع شد عوامل فیلم سینمائی خواب تلخ نخستین ساخته بلند محسن امیریوسفی که از سه شنبه ۳ آذر در گروه هنر و تجربه اکران میشود با انتشار یک اعلامیه ترحیم عجیب مردم را به تماشای این فیلم دعوت کردند به گزارش خبرگزاری فارآموزش مستندسازی پیادهروی اربعین در «روایت عشق»+فیلم
آموزش مستندسازی پیادهروی اربعین در روایت عشق فیلممستند آموزشی روایت عشق در چهار قسمت به آموزش عکاسی و مستندسازی از راهپیمایی اربعین حسینی میپردازد به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس بسته آموزشی روایت عشق به کارگردانی مشترک علی قاسمزاده محمدصادق باطنی و محمدصادق جعفر-