تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن همواره خانواده خود را از دانش و ادب شايسته بهره مند مى سازد تا همه آنان را وارد ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815280408




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چلبی، پیشخدمتی سربلند برای امپریالیسم آمریکا / یادداشتی از «لمیس اندونی» در الجزیره


واضح آرشیو وب فارسی:شفقنا: عکس: Adam Nadel for The New York Times شفقنا- «لمیس اندونی» تحلیلگر مسائل خاورمیانه در یادداشتی که وبسایت الجزیره انگلیسی منتشر کرده است به سیر زندگی «احمد چلبی» و نحوه ورود او به وقایع معاصر عراق پرداخته است. به گزارش سرویس ترجمه شفقنا در بخشی از این یادداشت آمده است: ادعایی که می گوید این «احمد چلبی» بود که ایالات متحده را به تجاوز به کشورش در سال ۲۰۰۳ واداشت، نه تنها صحت ندارد، بلکه منفعت طلبانه و به نفع کسانی است که می خواهند واشنگتن را از پیامدهای تعدی امپریالیستی و جرایمش تبرئه کنند. «چلبی» مهره ای راغب و مفتخر برای نومحافظه کاران و جنگ افروزان در واشنگتن و غرب بود، و برای آنها نقش منبعی عراقی/عربی را بازی کرد که به برنامه ای تعمدا دروغ آمیز و فریبنده «اعتبار» بخشید، برنامه ای با هدف توجیه تجاوز به عراق در چشم افکار عمومی آمریکا و جهان. او از ایفای نقش خود لذت می برد، و بی شک در سازماندهی نیروی جنگ نقش داشت. اما اینکه «پنتاگون» و «سی آی ای» فریب اطلاعات غلط درباره سلاح های کشتار جمعی عراق را خوردند، دروغ اصل کاری است. کاندیدای تمام عیار نومحافظه کاران واشنگتن، که هیچ وقت منکر این نمی شدند که قرار نیست به هیچ قدرتی در خاورمیانه به غیر از اسراییل اجازه خودنمایی بدهند، این بانکدار خوش تیپ و تحصیل کرده ی «ام آی تی» را صدا و تصویر بی نقصی برای قبولاندن برنامه ی خود به لشکر روزنامه نگاران فریفته یافتند. بسیاری از روزنامه نگاران غربی (چه لیبرال و چه محافظه کار) «چلبی» را به عنوان عرب مدرنیزه شده ای می دیدند که به ارزشهای غربی «آزادی و مدنیت» باور دارد، و بدین ترتیب وجدان خود را از بار جرایم غرب که اغلب از سوی دیگر روشنفکران عرب به گوششان می رسید راحت کردند. در اواخر دهه ۱۹۹۰ و سالهای نخست قرن ۲۱، «چلبی» به عنوان یک چهره و صدای رسانه ای اصلی ظاهر شد که دلایل «اخلاقی» و «مستند» برای «آزادسازی» عراق را در چنته داشت؛ و بدین سان انگیزه ها، اهداف یا ادعاهای آمریکا مورد بررسی بیشتر قرار نگرفت و دروغ ها به حقایق خدشه ناپذیر و مسلم تبدیل شد. «چلبی» که در سبک زندگی خود سکولار منش بود، هیچ مانعی در مقابل خود نمی دید که از پس زمینه ی شیعی خود برای ارتباط با رهبران ایران بهره بجوید، و در عین حال «هویت» شیعی او باعث تقویت شعار جنگ طلبان آمریکایی شد که می گفتند برای نجات اکثریت شیعه و ستمدیده ی عراق می آیند. ارتباطات نزدیک او با تهران و سفرهای علنی اش نیز به کمک برنامه نومحافظه کاران آمد، چرا که او موقعیتی را که برای پر کردن خلأ قدرت در عراق به وجود آمده بود درک می کرد. اما این نقش او در تصویب «لایحه آزادسازی عراق ۱۹۹۸» بود که آمریکا را به سرنگونی رژیم صدام متعهد کرد و «چلبی» را به شهرت رساند و مسیرش را به سوی حلقه های درونی قدرت در واشنگتن هموار کرد. پیشخدمت امپراطور طبق تمام روایت های منتشرشده، خصوصا روایت هایی که در آن سالها منتشر شده است، این «برنارد لوییس» مورخ بود که پای «چلبی» را به محفل نومحافظه کاران باز کرد، و خصوصا معرف او به «ریچارد پرل» شوالیه سیاه این محفل بود که رفاقت خود با «چلبی» را تا پایان حفظ کرد. از نظر «لوییس» (که کتابش «مشکل از کجا آغاز شد؟» مثل انجیلی برای نومحافظه کاران بود) «چلبی» پیشخدمتی دیگر برای امپراطور بود؛ نگرشی که یادآور رهبران محلی و «مهاراجه ها»یی است که پایگاه اجتماعی قدرت های استعماری کهن بودند. «چلبی» پسر خانواده ای اشرافی بود که نفوذ خود را پس از سرنگونی پادشاهی غرب گرای «هاشمیون» در سال ۱۹۵۸ از دست داده بود، و طبعا مخالف سلسله حکام عراق و آشکارا خواهان سرنگونی صدام بود. این مسئله مربوط به مدتها پیش از این می شد که نومحافظه کاران به قدرت دست یابند یا حتی روی صحنه بیایند. در دهه ۱۹۸۰ او در «عمان» زندگی می کرد، و «پترا بانک» را با حمایت کامل دستگاه پادشاهی «هاشمیون» تاسیس کرد. این مسئله او را به یکی از متنفذترین مردان اردن تبدیل کرد. اما اگرچه ارتباطات نزدیک او با «هاشمیون» طبیعی به نظر می رسید (چرا که دربار اردن ارتباطاتی دیرینه و مستحکم با اشراف قدیمی و تبعیدی عراق داشت)، آنچه دور از انتظار بود این بود که چگونه «چلبی» اعتماد و احترام اپوزوسیون سرکوب شده ی اردن را کسب کرد. اردن تحت مقررات حکومت نظامی بود، با این حال «چلبی» آشکارا با اپوزوسیون اردن ملاقات می کرد و (دست کم یک بار در حضور من) به این مسئله افتخار می کرد که او به برخی از آنها پس از آزادی شان از زندان وام داده است و کمک رسانده است، و او بسیاری از فعالانی که از طریق دستگاه امنیتی اردن از کار منع شده بودند در بانک خود استخدام کرد. او یک دپارتمان هنری در بانک خود تاسیس کرد که از نمایشگاه ها حمایت به عمل می آورد و ریاستش را «مؤنس الرزاز» رمان نویس پیشکسوت بر عهده داشت، فرزند «منیف الرزاز» متفکر بعثی که صدام او را بخاطر دموکراسی خواهی به زندان انداخته بود. شخصیت فریبنده من جذابیت و افسون «چلبی» را از نزدیک زمانی تجربه کردم که روزنامه نگار جوانی بودم و از کار در روزنامه های محلی منع شده بودم، و او به کار من ابراز علاقه و با من ابراز همبستگی کرد. او مرا بارها برای ملاقات هم به دفترش و هم به ویلای گران قیمتش دعوت کرد. او دوست نزدیک «زید الرفاعی» نخست وزیر وقت بود که علنا مرا متهم به نشر گزارش های دروغ در رسانه های غربی کرده بود، ولی «چلبی» ناگهان نیت واقعی خود را رو کرد و پیشنهاد کرد بین من و مقاماتی که خواهان محدودیت من شده بودند «وساطت» کند. اما شهرت «چلبی» به عنوان حامی «فعالان و روشنفکران مخالف» زمانی ثمر داد که در سال ۱۹۸۹ جمعیت بسیاری در حمایت از او راهپیمایی کردند، و همان زمان مقامات اردنی با او دشمن شدند، «پترا بانک» را مصادره کردند و سرانجام او را متهم کردند که ۳۰۰ میلیون دلار اختلاس کرده است؛ اتهامی که او همواره منکرش می شد. اردن «چلبی» را تحت تعقیب قرار داد، که گفته می شد در صندوق عقب یک خودرو از کشور فرار کرده است، و ظن بسیاری را برانگیخت که چهره های عالیرتبه اردن در رسوایی «پترا بانک» نقش داشته اند، حال آنکه نقش «چلبی» در عملیات تجاوز به عراق او را در جایگاه فراتر از کنترل و انتقاد قرار داد. «چلبی» استاد تناقضات بود، که باعث می شد تشخیص واقعیت از عدم واقعیت برای بسیاری دشوار شود: در دهه ۱۹۸۰، او از ایران در جنگ با عراق حمایت می کرد، حمایتی که صریحا در تضاد با سیاست رسمی اردن بود، و از محاصره ای که شبه نظامیان شیعه «امل» در لبنان علیه اردوگاه های فلسطینی ایجاد کردند حمایت می کرد، حال آنکه خواهان عدالت برای مردم فلسطین بود. با این وجود، بخاطر ناکامی های سیاست آمریکا در عراق و اختلافات بین مدافعان «چلبی» در دو دولت «جورج و. بوش»، او به جایگاه مطلوب خود در ساختار قدرت عراق دست نیافت. او غیر منتظره از دنیا رفت و نه تنها پشیمان نبود بلکه به نقشی که ایفا کرده بود افتخار هم می کرد. بله، «چلبی» شارلاتنی به تمام معنا بود، اما موج ادعاهایی که نویسندگان و سیاستمداران آمریکایی مبنی بر بی گناهی سر می دهند، در بهترین حالت چیزی جز شارلاتان بازی بی شرمانه نیست. منبع: Aljazeera / Lamis Andoni ترجمه: شفقنا www.fa.shafaqna.com


جمعه ، ۱۵آبان۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شفقنا]
[مشاهده در: www.fa.shafaqna.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن