واضح آرشیو وب فارسی:حمایت: نظریه پردازعلوم سیاسی و ارتباطات آمریکایی گفت: با این شرایط رشد دیگران و همچنین بروز چالش های جدید فراملی که همکاری آمریکا با دیگران را ضروری ساخته است؛ دیگر امپریالیسم یا هژمونی آمریکایی وجود نخواهد داشت. جوزف نای، سیاستمدار، دانشمند و نظریه پردازعلوم سیاسی و عضو هیات سیاستگذاری وزارت امور خارجه آمریکا سال 1937 در ایالت نیوجرسی آمریکا به دنیا آمد. وی به همراه رابرت کوهن نظریه نئولیبرالیسم را در حوزه روابط بین الملل تدریس و سال 1977 در کتاب «قدرت و وابستگی متقابل» آن را تشریح کرد. نای که صاحب نظریه قدرت نرم است، اعتقاد دارد جذابیت های فرهنگ آمریکایی یکی از ستون های قدرت ایالات متحده و یکی از مهمترین ابزارهای نفوذ قدرت آن کشور در صحنه بین المللی است. گزیده ای از گفت وگوی وی با ماهنامه عصر اندیشه را در ادامه می خوانید: ربع قرن از فروپاشی دیوار برلین در نوامبر 1989 می گذرد. بسیاری از تحلیل گران مسائل استراتژیک معتقدند ایالات متحده همچنان از الگوی فروپاشی کمونیسم در بلوک شرق برای رویارویی با ایران استفاده می کند. جنابعالی نیز سال 2004 در فصل سوم کتاب «قدرت نرم» به تجزیه آمریکا و نیز طراحی «طرح مارشال» برای تضعیف مولفه های قدرت نرم شوروی اشاره کردید. آیا معتقدید همچنان می توان با اقتباس از همان الگوی جنگ سرد، قدرت نرم افزاری ایران را نیز تضعیف کرد؟ معتقد نیستم که موقعیت امروز ایران شبیه دوران جنگ سرد باشد. فروپاشی کمونیسم در اروپای شرقی و اتحادیه شوروی به دلیل تناقضات اقتصادی درونی خود کمونیسم رقم خورد. طرح مارشال 10 سال قبل از آن اجرا شد و هدف آن نیز کمک به بازیابی اقتصادی اروپای غربی از خرابی های جنگ جهانی دوم بود. اتحاد شوروی بعد از آن قدرت نرم خود را از دست داد که به مجارستان و چکسلواکی حمله کرد. ماهیت و ذات قدرت نرم ایران به عنوان یک کشور شیعه یا ماهیت قدرت نرم شوروی سابقه به عنوان حکومت کمونیستی تعارض دارد. برخی از منتقدان استراتژی قدرت نرم آمریکا معتقدند ایالات متحده تفاوت فلسفی و اساسی میان این دو ایدئولوژی را نادیده می گیرد و به تکرار استراتژی خود در دوران جنگ سرد می پردازد. درست است اما به یاد داشته باشید که تشیع در اقلیت است و ایران باید در خصوص مداخله گری در منازعات فرقه ای بسیار محتاط باشد. البته من (سیاست های کنونی آمریکا) را تکرار استراتژی جنگ سرد نمی دانم. رئیس جمهور اوباما از همان دوران ریاست جمهوری خود آمادگی خود برای گفت وگو را اعلام کرد، اما ایران در ابتدا تمایلی به ورود به چنین گفت وگویی نداشت. به نظر شما آیا این توافق هسته ای به افزایش حضور آمریکا در خاورمیانه می انجامد و از هژمونی ایران خواهد کاست؟ فکر نمی کنم توافق هسته ای موجب افزایش حضور آمریکا شود و لزوما تاثیرگذاری و نفوذ ایران را نیز کاهش نخواهد داد. بخش عمده این ها به چگونگی رفتار خود ایران بستگی دارد. شما در حالی امیدوار به افزایش قدرت نرم آمریکا در جهان هستید که اخیرا در مطلبی برای «نشنال اینترست» یکی از چالش های واقعی ایالات متحده را «رشد و ظهور دیگری» دانسته اید. برخی نویسندگان مانند «فرید زکریا» در آثار خود از جمله کتاب «جهان پسا آمریکایی» به همین چالش اشاره دارند. همچنین فیلسوفانی هستند که گمان می کنند دوران ابرقدرتی آمریکا به پایان خواهد رسید. برای نمونه از «ریچارد رورتی» می توان نام برد که سال 2005 در مجله «دیبسنت» نوشت: «قرن آمریکا تمام شد و غرب دیگر از این فراتر نخواهد رفت... زندگی روحی و معنوی غربی های سکولار بر محور امید به تحقق آرمان های عصر روشنگری شکل گرفته بود. حال که آن امید به تدریج از میان می رود. زندگی غربی ها نیز کوچکتر و حقیرتر می شود.» با این تحیل ها آیا گمان می کنید آمریکا بر چالش افول قدرت و هژمونی خود غلبه خواهد کرد؟ یا چشم انداز روشنی از آینده این چالش هنوز در دسترس نیست؟ آمریکایی ها از قرن ها پیش و از همان اولین روزهای بنیانگذاری آمریکا نگران افول خود بوده اند. در نیم قرن گذشته، چند چرخه افول به وقوع پیوسته است. این ها بیش از آنکه بیانگر موقعیت قدرت نسبی کشورها باشند، نشان دهنده روان شناسی آمریکاست. در کتاب اخیرم توضیح داده ام که چرا معتقدم قرن آمریکایی پایان نیافته است. همزمان، بروز چالش های فراملی مثل تغییرات آب و هوایی، سایبر تروریسم، ثبات مالی بین المللی، همکاری میان کشورها را ضروری کرده است. با این شرایط رشد دیگران و همچنین بروز چالش های جدید فراملی، همکاری آمریکا با دیگران را ضروری ساخته است. دیگر امپریالیسم یا هژمونی آمریکایی وجود نخواهد داشت، اما همچنان نیاز خواهد بود تا ایالات متحده به عنوان بزرگترین کشور، رهبری سازمان دهی کالای عمومی جهانی را به عهده بگیرد.
یکشنبه ، ۱۰آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حمایت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]