واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: عرصه اجتماع، حريم شخصي هيچ كس نيست
از نظر بسياري از مردم، آدم خوبهاي اين روزگار كساني هستند كه به قولي سرشان در لاك خودشان است، آهسته ميروند، آهستهتر ميآيند و به كسي كاري ندارند؛ به خصوص در كلانشهرها اين طور آدمها طرفداران بيشتري دارند.
نویسنده : فائزه مقدم
از اين رو اكثر افراد ولو اينكه اينطور نباشند، سعي ميكنند خودشان را اينگونه نشان دهند تا به اصطلاح خودشان وانمود كنند كه از فرهنگ و تمدن بالايي برخوردارند. نميدانم اين نوع رفتار از چه زماني مد شد، از وقتي كه خانهها آپارتماني شدند؟ از وقتي زندگي در شهرهاي بزرگ آنقدر گرفتاري داشت كه بار مشكلات هر كس براي خودش هم زيادي بود چه برسد به ديگران؟ يا از وقتي آنقدر بازار كار خراب شد كه اداي آدمهاي پرمشغله را درآوردن، نوعي باكلاسي شد؟ آدمهايي كه آنقدر غرق كار شدهاند كه حواسشان به دور و برشان نيست. به هر حال چه از منظر افراد اين نوع رفتار در جامعه پسنديده باشد و چه نباشد، بيتفاوتي انسان به آنچه كه اطرافش ميگذرد، اصلاً خوب نيست. سرك كشيدن خوب نيست ولي... در اين موضوع ترديدي نيست كه سرك كشيدن در زندگي شخصي مردم كار بسيار ناپسندي است و به هيچ بهانهاي نميتوان براي اينگونه رفتارها مجوز صادر كرد، ولي آنچه كه بيرون از حوزه شخصي افراد ميگذرد خواهناخواه بر زندگي همه ما تأثير ميگذارد و بيتفاوت بودن به آن، گاه ممكن است بهاي سنگيني براي ما داشته باشد. وقتي فرد از خانه بيرون ميآيد، ديگر هيچ مسئله او خصوصي به حساب نميآيد و هيچ بهانهاي هم براي رفتارهاي ناپسند اجتماعي پذيرفته نيست. نه يك خودرو چند صد ميليوني دليل خوبي براي حركت ما فوق صوت داشتن و لايي كشيدن در خيابانهاست، نه دمای هوا بهانهاي براي بدپوششي و نه تفريح با دوستان دليلي براي زياد كردن سيستم صوتي و آشغال ريختن در پارك، جنگل و... فرقي هم نميكند همه بهانهها به اندازه هم زشت و مردود هستند. ولي از اينها زشتتر سكوت ديگران در برابر اين رفتارها است كه مانند مهر تأييدي بر رفتار زشت اجتماعي آنهاست؛ مگر نه اين است كه در فرهنگ ما سكوت نشانه رضاست؟! غرب هم به اشتباه خود پي برد امروزه در غرب هم جامعهشناسان به اين نتيجه رسيدهاند كه يكي از بهترين ابزار براي كنترل اجتماع، خود افراد هستند و به همين دليل در سالهاي اخير در اين كشورها طرحي با عنوان «خودكنترلي اجتماعي» مطرح شده كه مورد استقبال مردم نيز قرار گرفته است. اين در حالي است كه سالها در اين جوامع مردم تصور ميكردند كه درست آن است كه هر كسي سرش به كار خودش باشد و نهايتاً اگر رفتاري آنقدر خارج از عرف ميشد كه ديگر نه تنها يك رفتار زشت بلكه يك جرم اجتماعي تلقي ميشد، با پليس تماس بگيرند. اين نگرش عملاً باعث تقويت رفتار نادرست در افراد اين جوامع شد و انسانهاي خطاكار كه امكان اصلاح آنها وجود داشت را به مجرمهاي خطرناك تبديل كرد. مجرمهايي كه ديگران هم با بياعتناييهايشان در گناهشان سهيم بودند اما طبق قانون بايد بار گناه خود را يكتنه بر دوش ميكشيدند. هر چند ديگران معتقد بودند كه اين حق آنان است ولي يادمان نرود هيچ كس جنايتكار و مجرم به دنيا نميآيد. محيط نيز نقش بسزايي در تربيت افراد دارد و وقتي افراد جامعه در اين مسئوليت خودشان كوتاهي ميكنند، چگونه ميتوان انتظار داشت رفتارهاي نادرست افراد اصلاح گردد؟ آيا سكوت جايز است؟ بسياري از افرادي كه ترجيح داده و ميدهند در برابر اين رفتارها سكوت كنند، توجيهشان آن است كه اين اشخاص اينگونهاند يا اينكه دوست دارند اين طور زندگي كنند، پس ما نيز نبايد آنها را مجبور كرده و آزاديشان را محدود كنيم. پيش از هر چيز به نظر ميرسد اين افراد در درك معناي آزادي دچار مشكل شدهاند؛ اگر شخصي هوا را آلوده كند، همه آزرده ميشويم؛ چه، كسي كه در آلودگي نقش ندارد، چه، كسي كه خود مسبب اين مشكل است، هر چند همگي به يك ميزان در آلودگي نقش نداريم ولي همه به يك اندازه از اين مورد آسيب ميبينيم. نكته جالب اين كه در اين مواقع هيچ كس اين رفتار را تعبير به آزادي نميكند و معمولاً همه اعتراض ميكنند و داشتن هواي سالم را حق طبيعي خود ميدانند ولي در رابطه با رفتارهاي اجتماعي اينگونه نيست؛ در صورتي كه آلوده كردن فضاي جامعه اگر مشكلسازتر از آن نباشد، كمتر هم نيست، ضمن آنكه تأثيرات نامطلوب آن ماندگارتر هم هست. وقتي نسبت به يك عمل زشتي هيچكس اعتراض نكرد كمكم آن رفتار عادي ميشود و وقتي به اين مرحله رسيد ديگر سخت ميتوان زشتي آن را به اشخاص ثابت كرد و آن را اصلاح نمود. تضاد رفتار و گفتار شايد شما هم برخورد كرده باشيد با افرادي كه خودشان در خيابانها آشغال ميريزند و قوانين راهنمايي و رانندگي را رعايت نميكنند اما از خيابانهاي تميز و منظم كشورهاي غربي تعريف ميكنند، اين تضاد رفتاري يك نمونه كوچك از همين عادي شدن اينگونه رفتارها در ميان مردم است كه عليرغم اعتقاد به يكسري هنجارهاي اجتماعي نميتوانند به آن پايبند باشد. دين اسلام سالها قبل از آنكه جامعهشناسان درباره اينگونه مسائل نظراتشان را بيان كنند در اين خصوص مردم را توصيه به امر به معروف و نهي از منكر كرده و آن را همرديف نماز، روزه، حج و جهاد قرار داده است و حتي در حديثي از امام علي(ع) آمده است كه «همه كارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر چون قطرهاى است در درياى عميق» و در مقابل براي كساني كه اين فروع دين را ترك كنند، كيفر بسياري در دو دنيا شمرده شده است ولي مسلم است كه دستورات ديني و كتب آسماني بيش از آنكه براي ثواب و عقاب بشر وارد شده باشد، براي سعادت دنيوي و اخروي همه انسانها نازل شده است تا در سايه آن به آرامش برسند. امر به خوبيها و نهي از بديها امر به خوبيها و نهي از بديها، يكي از تعاليم جامعهشناسي دين اسلام است و مردمي كه از اين مسئله مهم غافل شوند، با دست خود نابودي خويش را رقم زدهاند. هلاكت جوامع هميشه بلاهاي طبيعي نيست؛ برخي مواقع بر اثر رواج رفتارهاي نادرست، ممكن است شرايطي براي افراد جامعه به وجود آيد كه عليرغم برخورداري از مال و ثروت، پيشرفتهاي علمي و تكنولوژي و... آنقدر عرصه بر انسان تنگ شود كه ديگر از زندگي لذت نبرده و اميد براي ادامه آن نداشته باشد كه اين خود براي نابودي انسانها كافي است. در حالي كه توصيه به خوبيها و نهي از بديها نه تنها باعث بهتر شدن اوضاع و كنترل جامعه ميشود بلكه به خودي خود اميد به بهتر شدن شرايط را در انسان زنده ميكند و انگيزه زندگي كردن را در انسان تقويت ميكند كه بسيار ارزشمند است و تأثيرات مطلوبي بر جامعه نيز خواهد گذاشت. در روزهايي كه همهمان از هر قشري سوگوار سيدالشهدا(ع) هستيم فراموش نكنيم آن بزرگوار و يارانش شهيد راه امر به معروف و نهي از منكر شدند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]