تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804771872
![نمایش مجدد: صبح عاشورا حضرت به کسی که پیشنهاد صلح داده بود فرمود: قسم به خدا من دست ذلیلانه به سمت آنها دراز نخواهم کرد/ این مذاکره مصداق نصیحت و تأثیرگذاری بر عمرسعد است refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
صبح عاشورا حضرت به کسی که پیشنهاد صلح داده بود فرمود: قسم به خدا من دست ذلیلانه به سمت آنها دراز نخواهم کرد/ این مذاکره مصداق نصیحت و تأثیرگذاری بر عمرسعد است
واضح آرشیو وب فارسی:نافع: مذاکره امام حسین(ع) با عمرسعد این نبود که امتیازی بدهد و امتیازی بگیرد؛ بلکه امام(ع) چون دید عمر سعد در تزلزل روحی به سر می برد، درصدد برآمد تا او را از آن لشکر جدا کند. بنابراین ماجرا اصلاً ماجرای مذاکره با بنی امیه نیست. نباید عمرسعد را مثل یزید و ابن زیاد و ... فرض کنیم. او شخصیت متزلزلی بود که از وی به عنوان محلّل و کاتالیزور استفاده کردند. آن روز شیطان بزرگ، بنی امیه بود. شیطان بزرگ زمان ما آمریکاست.به گزارش نافع به نقل از مهر، توجیه دست دادن با اوباما در حاشیه اجلاس سازمان ملل با تحریف تاریخ و نسبت دادن مطالب نابجا به حضرت سید الشهداء(ع)، یکی از محورهای سخنرانی برخی محافل در ایام عزای امام حسین(ع) بود. افراط در به کار بردن این نسبت های ناروا اعتراض علما و اساتید تاریخ اسلام را به دنبال داشته، به نحوی که این اعتراضات در منبرهای دهه محرم نمود پیدا کرد. حجت الاسلام دکتر جواد سلیمانی امیری، محقق و پژوهشگر تاریخ اسلام و استاد حوزه و دانشگاه است. وی در این گفتگو به بررسی برخی ادعاهای مطرح شده درباره مذاکره امام حسین(ع) با عمرسعد و حواشی آن پاسخ داده است. *به دنبال مذاکرات هسته ای، برخی کوشیده اند تا برخی ابعاد آن و حتی حواشی غیرمرتبط را با رخدادهای صدر اسلام تطبیق دهند. برای نمونه در یکی از آخرین موارد، تلاش شده تا برای دست دادن وزیر محترم خارجه ایران با رئیس جمهور آمریکا، نمونه تاریخی ذکر کنند و در این باره ادعا شده که امام حسین(ع) هم با عمرسعد دست داده اند؛ پس این دست دادن با رئیس جمهور آمریکا بدون اشکال است. نظر شما به عنوان پژوهشگر تاریخ اسلام، درباره چنین ادعاهایی چیست؟ درباره ماجرای مذاکره امام حسین با عمرسعد گزارش هایی داده شده که معتبرترین گزارش، گزارش ابومخنف است. گزارش ابومخنف در سه منبع آمده است: الف) تاریخ طبری جلد ۵ صفحه ۴۱۳ چاپ دارالمعارف قاهره و تحقیق ابوالفضل ابراهیم ب) تذکره الخواص سبط بن جوزی صفحه ۲۴۸ چاپ نجف مطبعه الحیدریه ج) مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی صفحه ۷۵ چاپ موسسه دارالکتاب این سه منبع این گزارش را نقل کرده اند. ابی مخنف از راویان بنام کوفه در نیمه اول قرن دوم هجری است. وی گرایش به شیعه داشت. شیخ طوسی می گوید ایشان از اصحاب ائمه(ع) بود و نجاشی می گوید منقولات وی اطمینان بخش است و شیخ محدثین در کوفه است. اجداد و خاندانش از محبین و یاران اهل بیت(ع) بوده اند و پدرش از یاران علی(ع) بود. بهترین آثارش مقتل الحسین است که علامه توستری آن را صحیح ترین مقتل می داند. وی این کتاب را تقریباً ۷۰ سال پس از واقعه عاشورا نوشت. وی با مردم کوفه که خودشان روز عاشورا حضور داشته اند یا از کسانی که به یک واسطه با نهضت عاشورا ارتباط مستقیم داشته اند، مصاحبه و تحقیق می کرد و حاصل این گفتگوها در برخی منابع تاریخی از جمله سه منبع فوق آمده است. ارشاد شیخ مفید نیز گزارش های ابومخنف را آورده ولی گزارش ملاقات عمرسعد با امام حسین(ع) را ذکر نکرده است. داستان از اینجا شروع شد که امام حسین(ع) عمرو بن قرظه را خواست و به ایشان فرمود نزد عمر سعد برو و بگو امشب بیاید تا بین دو لشکر ملاقات کنیم. عمرسعد با ۲۰ اسب سوار آمد و امام حسین(ع) هم تعدادی همراه داشت. وقتی این دو به هم رسیدند، حضرت به اصحاب دستور داد از آنها دور شوند؛ عمرسعد هم به همراهانش دستور داد از آن جا دور شوند. فقط امام حسین(ع) ماند و عمرسعد. این دو مدت زیادی باهم صحبت کردند به طوری که پاسی از شب گذشت. بنابراین کسی از محتوای این مجلس خبر نداشت. *پس وقتی که حتی از محتوای مذاکرات هم خبری وجود ندارد، به طریق اولی ادعای دست دادن هم نمی تواند مستند و دقیق باشد؟ بله. این ادعای دست دادن کاملاً غیرمستند است. البته توجه داشته باشید که بعداً بین مردم شایع شد که حسین بن علی(ع) به عمرسعد فرموده بیا هر دو لشکر علیه یزید متحد شویم. ولی عمرسعد گفت اگر این کار را بکنم، خانه ام را بنی امیه ویران می کنند، حضرت فرمود من آن را برایت می سازم؛ عمر گفت زمین های زراعی ام را می گیرند، حضرت فرمود من از اموال خودم در حجاز به تو می دهم. این حرفها بین مردم شایع بود. شایعه دیگر این بود که امام حسین(ع) سه پیشنهاد به عمرسعد داد: الف) یا به همان مکانی که از آنجا آمده ام، برگردانند. یعنی همان مدینه. ب) یا دستم را در دست یزید بن معاویه قرار بدهم تا ببیند نظرش درباره مشکل بین من و او چه می شود. ج) مرا به هریک از مرزهای مسلمین که خواستید، بفرستید تا فردی از اهالی آنها گردیده و در نفع و ضررشان شریک باشم. ولی عقبه بن سِمعان می گوید من از مدینه به مکه و از مکه به عراق همراه امام حسین(ع) بودم؛ تا زمان کشته شدنش هم از حضرت جدا نشدم. نه در مکه نه در مدینه نه در راه و نه در عراق و نه در لشکرش تا روز قتلش هیچ کلمه ای به مردم نگفت که من نشنیده باشم. اما والله علیرغم آنچه مردم گمان می کنند و می گویند که پیشنهاد کرده تا دستش را در دست یزید بن معاویه بگذارد یا او را به مرز بفرستند، چنین پیشنهادی را مطرح نکرده ولی فرمود مرا رهاکنید بروم در این سرزمین پهناور تا ببینم کار مردم به کجا می کشد. در گزارش سبط بن جوزی در تذکره الخواص، این گزارش که پیشنهاد شده دست در دست یزید بگذارم، نیامده است. احتمالاً برخی از این شایعات توسط دستگاه اموی و خود عمرسعد در جامعه منتشر شده بود، تا قداست نهضت سید الشهداء(ع) را از بین ببرند. این صدر و ذیل معتبرترین گزارشی است که درباره ملاقات عمرسعد با امام حسین(ع) آمده است. در این گزارش، نه دست دادن معلوم است نه حتی متن گفتگو بین امام(ع) و عمرسعد. پس هرکسی بیاید درباره محتوای این مذاکره حواشی اضافه کند، در واقع از خودش به تاریخ اضافه می کند! پس درباره اصل ملاقات سند وجود دارد؛ اما درباره محتوا و نحوه آن، سندی موجود نیست. *اصولا چرا امام(ع) عمر سعد را دعوت کرد و به گفتگو با وی پرداخت؛ در حالی که امام(ع) با والی مدینه و مکه و کوفه و سران اموی این گونه ارتباط برقرار نکرده است؟! علت این بود که عمرسعد تمایل قلبی به جنگ با حضرت نداشت. عمرسعد، ذاتاً یک شخصیت اموی نیست. او ابتدا نمی خواست با حضرت بجنگد؛ البته یک شخصیت مثبت شیعه اهل بیتی هم نیست؛ بلکه شخصی است از یک خاندان معروف از اصحاب نامدار رسول خدا(ص) به نام سعد بن ابی وقاص که در شهر کوفه دارای آبروست. ابن زیاد می خواست از موقعیت خانوادگی اش استفاده کند؛ از این رو او را به فرماندهی لشگرش گماشت تا از آبرو و اعتبار خاندان وی علیه اهل بیت(ع) و سیدالشهدا(ع) استفاده کند. ابن زیاد برای وادارکردنش به جنگ با امام ابتدا از حب مقام او استفاده کرد و به او حکمی داد تا والی ری بشود. وقتی ابن زیاد والی شد، او را خواست و گفت اجازه می دهم به مأموریت ری بروی منوط به این که این جنگ را علیه حسین بن علی(ع) انجام دهی. شاهد بر تزلزل عمرسعد این است که گفت فرصت بده تا بروم و فکر کنم. بعد رفت و با خواهرزاده اش پسر مغیره بن شعبه مشورت کرد. خواهرزاده اش گفت اگر مال و دنیایت را یکسره از دستت بگیرند و حتی اگر حکومت روی زمین از آن تو باشد و از کفت خارج شود بهتر از این است که در حالی که خون حسین را برگردن داری در پیشگاه خدا حاضر شوی! و عمر سعد هم متزلزل شد و بناشد دست از این کار بردارد. معلوم می شود عمرسعد از لحاظ روحی زمینه پذیرش چنین حرف هایی را داشت و در تصمیمش متزلزل بود؛ اما طمع برای ولایت ری، سرانجام او را به این عرصه کشاند. حتی بعد از ورود به کربلا با واسطه با امام(ع) مذکراتی کرد و تلاش کرد بین امام(ع) و لشکرش جنگ درنگیرد. طی نامه ای به ابن زیاد نوشت: وقتی به حسین(ع) رسیدم، پیکم را نزد او فرستادم و پرسیدم چه چیزی موجب می شود تا وی دست به این کار بزند و چه می خواهد؟ وی گفت اهالی این شهرها برایم نامه نوشتند و فرستاده هایشان نزدم آمده اند و از من خواستند تا بیایم؛ من هم آمدم. حال اگر من را نخواسته و نظرشان غیر از آن چیزی است که فرستاده هایشان گفته بودند، من از نزدشان برمی گردم. وقتی نامه برای ابن زیاد خوانده شد، در جواب عمر سعد نوشت: ... به حسین پیشنهاد کن او و همه اصحابش با یزید بیعت کنند. اگر بیعت می کند فکری می کنیم تا ببینیم نظرمان درباره اش چه خواهد شد. والسلام. وقتی این نامه به عمرسعد رسید، گفت گمان می کردم که ابن زیاد پیشنهاد مرا رد می کند. پس معلوم شد این آقا باز هم می خواهد تلاش کند، تا این جنگ درنگیرد. اما تا آخرین لحظه نتوانست از ولایت ری دل بکند. امام حسین(ع) که این تزلزل روحی را در عمرسعد مشاهده فرمود، تلاش کرد تا با ملاقات و نصیحت در وی تأثیر بگذارد و او را از این فرماندهی منصرف کند؛ لذا عمرسعد نامه دیگری به ابن زیاد نوشت و گفت خداوند شعله آتش را خاموش کرده و وحدت کلمه برقرار نموده و امور امت اسلامی را اصلاح فرموده؛ حسین به من پیشنهاد داده که به جای اولش بازگردد یا او را به هر یک از مرزهای مسلمین که خواستیم بفرستیم... بالطبع با این پیشنهاد، هم رضایت شما و هم مصلحت امت اسلامی تأمین خواهد شد. ولی ابن زیاد، عمر سعد را تهدید کرد که اگر جنگ نمی کند لشکر را به شمر بسپارد، و عمر سعد ملعون کشتن امام(ع) را بر از دست دادن ملک ری ترجیح داد. بنابراین مذاکره امام حسین(ع) با عمرسعد این نبود که امتیازی بدهد و امتیازی بگیرد؛ بلکه امام(ع) چون دید عمر سعد در تزلزل روحی به سر می برد، درصدد برآمد تا او را از آن لشکر جدا کند . بنابراین ماجرا اصلاً ماجرای مذاکره با بنی امیه نیست. نباید عمرسعد را مثل یزید و ابن زیاد و ... فرض کنیم. او شخصیت متزلزلی بود که از وی به عنوان محلّل و کاتالیزور استفاده کردند. آن روز شیطان بزرگ، بنی امیه بود. شیطان بزرگ زمان ما آمریکاست. در تاریخ صدر اسلام چند مورد مذاکره با بنی امیه صورت گرفت که این مذاکره مصداق آن نیست. این مذاکره مصداق نصیحت و تأثیرگذاری بر عمرسعد است تا دشمن از شخصیت او از لحاظ تبلیغاتی و فرهنگی علیه سیدالشهدا(ع) سوءاستفاده نکند. *گفتید که گفتگوی امام حسین(ع) با عمرسعد را نباید مذاکره با بنی امیه قلمداد کرد. حال این سؤال مطرح می شود که آیا اساساً اهل بیت(ع) با بنی امیه مذاکره ای داشته اند یا خیر؟ پیشوایان معصوم(ع) در سه فراز برجسته تاریخ با بنی امیه(شیطان بزرگ آن زمان) مذاکره کردند: الف) صلح حدیبیه ب) ماجرای حکمیت بعد از جنگ صفین ج) صلح امام حسن(ع) مذاکره اول را شخص پیامبر(ص) انجام داد و تحمیلی نبود؛ اما مذاکره امام علی(ع) و امام حسن(ع) تحمیلی بود. در حدیبیه، رسول خدا در سال ششم هجری آمده بود تا وارد مکه شود؛ اما مشرکان مانع می شدند. حضرت دید اگر با اینها بجنگد، نفعی که به اسلام می رسد، به مراتب کمتر از نفع حاصل از یک صلح هوشمندانه خواهد بود. در اینجا صلحنامه را امضا کرد و در آن این ماده را گنجاند که از این به بعد هرکس خواست مسلمان شود، قریش حق آزار رساندن به او را ندارد. قریش آن زمان ابرقدرت جزیره العرب بود. وقتی این تهدید قریش از بین رفت، تعداد مسلمانان پس از صلح حدیبیه به طور تصاعدی افزایش یافت. لذا رسول خدا(ص) دو سال پس از این صلح حدیبیه، بدون جنگ مکه را فتح کرد! و آیه نازل شد که «انا فتحنا لک فتحا مبینا». به واقع، حضرت با مذاکره هوشمندانه امتیازی از دشمن گرفت که با جنگ نمی توانست بگیرد اما مذاکره حکمیت، تحمیلی بود. چون مسلمانان در جنگ صفین تحت شانتاژ تبلیغاتی معاویه و بالابردن قرآن بالای نی فریب خوردند و حضرت را تهدید کردند. آن زمان معاویه فهمید اگر بخواهد با علی(ع) بجنگد، به مرور شکست می خورد. چون لشکر علی(ع) در آستانه پیروزی بود. بنابراین توطئه کرد و گفت اگر لشکر علی(ع) صلح کنند و بروند، دیگر حال برگشتن و جنگیدن مجدد ندارند. آن زمان یک جریان اعتدال قلابی شکل گرفت که طی آن، ابوموسی و عمروعاص گفتند هم علی و هم معاویه را عزل و حکومت را شورایی می کنیم؛ ابتدا ابوموسی علی(ع) را عزل کرد ولی عمروعاص خلف وعده کرد و ابوموسی را فریب داد. بعد هم که متوجه فریب عمروعاص شدند، دیگر لشکریان حوصله جنگ نداشتند. از آن طرف هم لشکر معاویه تجدید قوا کردند و به قلمرو حضرت یورش بردند. در زمان کنونی هم آمریکا می بیند اگر بتواند گفتمان مقاومت ملت ایران را به گفتمان معامله و مذاکره تغییر بدهد، در سایه عدم مقاومت ایران می تواند بهتر نفوذ کند و قدرت نظام را تضعیف نماید و اهداف خود در جهان اسلام را محقق کند. حتی بعضی سیاستمداران آمریکا گفته اند با این برجام، حمله به ایران در آینده آسان تر خواهد بود. البته به فضل الهی و با تحقق شروط اعلام شده رهبری در برجام، این آرزوی آن ها هرگز محقق نخواهد شد. پس مذاکره و حکمیت مربوط به جنگ صفین مورد خواست قلبی حضرت نبود؛ اما وقتی حضرت علیرغم میل باطنی پذیرفت مسلمانان موظف به اطاعت بودند. البته بعد که حضرت اعلام کرد شروط مذاکره درست رعایت نشده است، اصحاب باوفای حضرت(ع) از جمله مالک اشتر و عمار و ... علیه دشمنان شمشیر کشیدند. اما درباره صلح امام حسن(ع)، حضرت می گفت باید راه پدرم را ادامه بدهیم و با معاویه بجنگیم. این دفعه دشمن بعضی فرماندهان سپاه امام حسن(ع) را خرید، خوارج را به جان ایشان انداختند و به حضرت حمله کردند؛ بخشی از لشکری که حضرت برای جنگ با معاویه فرستاده بود، به همراه فرمانده شان به معاویه پیوستند! امام(ع) دید ادامه جنگ در این شرایط برابر است با از بین رفتن همه شیعه. درنتیجه امام(ع) صلحنامه را امضا کرد تا هم ماهیت واقعی معاویه و بنی امیه آرام آرام روشن شود و همگان دریابند که این ها با اصل اسلام مخالف هستند؛ و هم اصل شیعه باقی بماند. این کار زمینه ای بود برای قیام امام حسین(ع). ماهیت مذاکره و معامله با مستکبر بزرگ آن زمان و این زمان، ملاک دارد. به عنوان نمونه ملاکش این است که: الف) در سایه مذاکره امتیازاتی نصیب اسلام و امت اسلامی شود که در سایه جنگ به دست نیاید؛ ب) گاهی به عنوان ثانوی این معامله و مذاکره واجب می شود تا امت بیدار شوند و ماهیت دشمن با درک کنند. و این دو ملاک هیچ کدام در ماجرای عمرسعد وجود نداشت. نکته دیگر این که صبح عاشورا امام حسین(ع) به کسی که به حضرت پیشنهاد صلح با دشمن داده و به اصطلاح گفته بود با آن ها دست بدهید و کنار بیایید، فرمودند: والله لا اعطیهم بیدی اعطاء الذلیل؛ قسم به خدا من دست ذلیلانه به سمت آن ها دراز نخواهم کرد. (مقتل ابومخنف، ص ۲۰۹/ در ارشاد شیخ مفید جلد ۲ صفحه ۹۸ هم آمده است) گفتگو از: مرتضی رضائیان پایان پیام/م
پنجشنبه ، ۷آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نافع]
[مشاهده در: www.nafee.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]
صفحات پیشنهادی
یادداشت/ حجتالاسلام حسینیان پاسخ به شبهه دست دادن امام حسین (ع) با عمرسعد/ حضرت فرمودند به خدا قسم هرگز دست ذ
یادداشت حجتالاسلام حسینیانپاسخ به شبهه دست دادن امام حسین ع با عمرسعد حضرت فرمودند به خدا قسم هرگز دست ذلیلانه به شما نخواهم دادحسینیان در یادداشتی نوشت در هیچیک از منابع سخنی از دست دادن ذکر نشده بلکه سخن از دست ندادن است که کنایه از بیعت نکردن است حضرت درباره پیشنهاد ساپاسخ حسینان به نقویان/حضرت فرمودند به خدا قسم هرگز دست ذلیلانه به شما نخواهم داد
پاسخ حسینان به نقویان حضرت فرمودند به خدا قسم هرگز دست ذلیلانه به شما نخواهم داد حسینیان در یادداشتی نوشت در هیچیک از منابع سخنی از دست دادن ذکر نشده بلکه سخن از دست ندادن است که کنایه از بیعت نکردن است حضرت درباره پیشنهاد سازش با ابن زیاد فرمودند به خدا قسم هرگز دست ذلیلانه بغزلی عاشورایی از جعفری حسینی قصد و منظور خدا از خلقت کرببلا چیست؟/خواست بر روی زمین یک قسمت از محشر بماند
غزلی عاشورایی از جعفری حسینیقصد و منظور خدا از خلقت کرببلا چیست خواست بر روی زمین یک قسمت از محشر بماندسیدمحمد امین جعفری حسینی از شعرای شیرازی غزلی با عنوان شعر خون سروده است به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس سید محمد امین جعفری حسینی از شعرای شیرازی غزلی با عنوانبه خدا قسم امام حسین(ع) به ساختن ضریح میلیاردی راضی نیست/ اگر قرار به افزایش جمعیت است نباید جمعیتِ شیعه ی معت
اتحادخبر ششمین شب ماه محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر ششمین سخنرانی دکتر سید علی اصغر موسوی لاری در حسینیه سیدالشهدا برگزار شد در این شب هم سخنرانی با اندکی تأخیر آغاز شد اما این زمان صرف خوش و بش کوتاه سخنران برنامه با سه نامزد احتمالی انتخابات مجلس- زاهدی محبی و محتاجی- شد که همراسم سوگواری شب عاشورای حضرت اباعبدالله الحسین در محضر رهبری
مراسم سوگواری شب عاشورای حضرت اباعبدالله الحسین در محضر رهبری سیاست > رهبری - در شب عاشورای حسینی مراسم سوگواری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی و جمعی از مسئولان و قشرهای مختلف مردم در حسینیه امام خمینی ره برگزامراسم سوگواری شب عاشورای حضرت اباعبدالله الحسین (ع) با حضور رهبر انقلاب برگزار شد
در شب عاشورای حسینی مراسم سوگواری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی و جمعی از مسئولان و قشرهای مختلف مردم در حسینیه امام خمینی ره برگزار شد سایت خبری تحلیلی هنگام Hengamnews com در شب عاشورای حسینی مراسم سوگواری سید و سالاربندگی خدا و ولایت مداری دو ویژِگی برجسته حضرت ابوالفضل(ع) است پربازدیدترین پیامک های شما
استاد حوزه علمیه گفت بندگی خدا و ولایت مداری دو ویژِگی ابوالفضل ع است و به شهادت امام صادق ع راهی که ابوالفضل ع طی کرد همان راهی بود که بدری ها طی کردند به گزارش خانه خشتی حجت الاسلام داوود صمدی در رفسنجان یک راه شناخت مقام حضرت ابوالفضل العباس ع را رجوع به سخنان و روایاتسید مهدی میرداماد؛ شب عاشورای 94؛ روضه وداع حضرت سیدالشهدا علیه السلام
سید مهدی میرداماد شب عاشورای 94 روضه وداع حضرت سیدالشهدا علیه السلام دانلود لینک ۰۳ ۰۸ ۱۳۹۴ - ۱۰ ۵۱شعرخوانی احمد بابایی در ایام محرم بگو با کدخدا فرماندۀ ما اهل عاشوراست/بگو هرگز نخواهد رفت ایران تحت فرمانش+فی
شعرخوانی احمد بابایی در ایام محرمبگو با کدخدا فرماندۀ ما اهل عاشوراست بگو هرگز نخواهد رفت ایران تحت فرمانش فیلماحمد بابایی شاعر در مراسم سوگواری هیات هنر با خواندن اشعاری عاشورایی اشعارش را درباره مسائل روز اختصاص داد بهگزارش خبرگزاری فارس احمد بابایی شاعر در مراسم سوگواری هیاعکسی از علی کریمی در مراسم ظهر عاشورا
عکسی از علی کریمی در مراسم ظهر عاشورا روز نو بازیكن محبوب پرسپولیسیها هم یكی از ورزشكارانی بود كه در مراسم سوگواری روز عاشورا شركت كرد مهرداد میناوند بازیكن سابق پرسپولیس كه در این مراسم كنار علی كریمی بود عكسی در اینستاگرام منتشر كرده كه در این عكس علاوه بر خودش و كری-
گوناگون
پربازدیدترینها