تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترين آنها اين است كه آدمى تنها حق را بگويد، هر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816717399




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سرنوشت شمر لعين چه شد؟


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:


۳ آبان ۱۳۹۴ (۱۶:۳۶ب.ظ)
بعد از واقعه کربلا؛ سرنوشت شمر لعين چه شد؟ موج - نقش شمر خبيث در واقعه کربلا، سال 61 هجري قمري که حسين بن علي به سمت عراق در حرکت بود،‌ شمر اخبار اين حرکت را دقيقاً پي گيري مي‌کرد. در تاريخ اين واقعه، شمربن ذي الجوشن در چند جا نقش اساسي داشت.
به گزارش خبرگزاري موج، شمر از جمله افرادي بود که «عبيدالله بن زياد» حاکم کوفه، او را براي پراکنده کردن مردم کوفه از اطراف مسلم بن عقيل، يار حسين بن علي، به دارالاماره فرستاد. زماني که عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه در نامه‌اي براي حاکم کوفه نوشت که حسين بن علي حاضر شده که يا برگردد و يا با او بيعت کنند «عبيدالله حاکم کوفه» نظر داد که بايد پذيرفت ولي وقتي شمر از اين نامه مطلع شد، او را منع کرد و گفت که اگر حسين بن علي خود را تسليم نکند و برود، بعداً قدرتمند مي‌شود. پس بهتر است نگذاريد برود.
عبيدالله هم نظر شمر را قبول کرد او را فرمانده سپاه با 4000 جنگجو کرد و همراه با نامه‌اي به طرف عمربن سعد فرمانده کوفه در کربلا فرستاد، تا از حسين بخواهد که يا تسليم شود و يا به جنگ تن در دهد و به دنبال اين نامه، گفت اي عمر سعد، اگر اينکار را انجام نمي‌دهي از لشکر ما کناره بگير و لشکر را به شمربن ذي الجوشن واگذار.
آخرين ساعت‌هاي روز دهم محرم، زماني که حسين بن علي جراحت‌هاي زيادي در سر و بدن داشت، شمر، با چکمه و خنجر برهنه بر سينه او نشست و سر او را از تن جدا کرد.

بعد از واقعه جاندار کربلا و به درک واصل شدن شمر
شمر بعد از واقعه کربلا، توانست از چنگ مختار بگريزد اما مختار دسـتـور داد کـه او را هـر کجا رفته اسـت، پـيـدا کـنـنـد و بـه سـزاي اعمال ننگينش برسانند. شمر در ماجراي شورش کوفه بر ضدّ مختار از عاملان اصلي بود. در تنيجه يکي از غلامان مختار، به دنبال او رفت ولي غلام شمر او را کشت و بعد به قريه ديگري فرار کرد و از آنجا هم باز به قريه «کلتانيه» تا اينکه سپاهيان مختار در آن جا، او را محاصره کردند.

«مـسـلم ضـبـائي که هم قبيله شمر بود، مي‌گويد: «ما فرار کرديم و خود را به محلي در مسير کـوفـه و بصره به نام ساتيدما رسانديم و در نزديکي آن محل، دهکده کوچکي به نام کلتانيّه در حوالي سواحل فرات قرار داشت. ما در کنار تپّه‌اي مخفي شديم که توسط يک روستايي جاي ما لو رفت. شب هنگام بود که ماموران مختار ما را محاصره کردند. شمر را ديدم که جامه‌اي خوش‌بافت به تن داشت و بدنش پيس (بيماري برص) بود. ما حتي فرصت سوارشدن بر اسب را نيافتيم. درگيري شديدي رخ داد. ساعتي بعد صداي الله اکبر شنيدم و کسي فرياد زد خداوند، خبيثي را کشت».
«شمر را دستگير کردند و نزد مختار آوردند. مختار دستور داد گـردن او را زدند و جسدش را در ديگ روغن جوشيده افکندند و يکي از ياران مختار با پاي خود سر شمر را لگد مي‌کرد.»
«عبدالرحمن بن عبد مي‌گويد: من شمر را به هلاکت رساندم. مختار تا نگاهش به سر بريده شمر افتاد، سجده شکر به جاي آورد و دستـور داد آن سـر را بـالاي نـيـزه کـنـنـد و مقابل مسجد جامع شهر در معرض ديد مردم قرار دهند تا موجب عبرت همگان باشد».
ياران شمر همگي پا به فرار گذاشتند. خود او هم فرصت نکرد تا لباس رزم بپوشد، پارچه‌اي به خود پيچيد و با نيزه در مقابل سپاه مختار ايستاد تا اينکه از پاي در آمد. اقوال ديگري نظير اين‌ها هم هست. ابوعمره، شمر را دستگير کرد و نزد مختار آورد. مختار ثقفي، سر او را از بدن جدا کرد و بدنش را درون ديگي پر از روغن جوشان انداخت. ياران مختار سرش را لگدکوب کردند و نزد محمد بن حنفيه فرستادند تا تسکيني بر وي باشد.
شيخ طوسي نيز در کتاب «امالي» خود درباره اعدام شمر توسط مختار چنين نوشته است: «... ابوعمره با گروهي به تعقيب شمر رفتند و طي يک درگيري مسلحانه او را زخمي کردند و سپس به اسارت درآمد، او را به نزد مختار آوردند، مختار دستور داد او را گردن زدند و جسد او را در ديگ روغن جوشيده افکندند و يکي از اطرافيان مختار، سر شمر را با پاي خود لگدکوب کرد.

برگرفته از کتاب تاريخ طبري














این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن