تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834088722
مقتلخوانی/6 وقایع شب عاشورا از زبان امام سجاد(ع)
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مقتلخوانی/6
وقایع شب عاشورا از زبان امام سجاد(ع)
امام سجاد(ع) نقل میکند که من در آن شبی که صبح آن، پدرم کشته شد، همراه با عمهام زینب نشسته بودم که پدرم جدا از یارانش به خیمه رفت و فرمود: ای روزگار، اف بر تو باد که صبحگاهان و شامگاهان، بسیاری از یاران و هواخواهان را میکشی!
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، در میان حوادث تاریخ اسلام، حادثه شهادت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام و اصحاب پاک ایشان از اهمیت ویژهای برخوردار است. نوشتاری که در ادامه میخوانید برگرفته از کتاب «معالم المدرستین» علامه سیدمرتضی عسکری؛ مورخ و صاحبنظر برجسته تاریخ اسلام است که از منابع دست اول و استنادات بیشمار به منابع اهل سنت به رشته تحریر درآمده است.
* سخنان امام(ع) در شب عاشورا از علیبنالحسین(ع) نقل شده است که پس از بازگشت عمربنسعد، نزدیک غروب، امام(ع) یارانش را جمع کرد و من که در حال بیماری بودم، نزدیک درفتم و شنیدم که به آنان میفرمود: «خدای تبارک و تعالی را با برترین ستایشها میستایم و در حال راحتی و سختی، سپاس میگویم. خداوندا، تو را حمد میکنم که ما را با نبوت گرامی داشتی و با قرآن آشنا کردی و در دین فقیه گرداندی و برای ما گوش و چشم و قلب قراردادی و ما را از مشرکان قرار ندادی. اما بعد، من یارانی برتر و نیکوکارتر از یاران خود و اهل بیتی بهتر و همراهتر از اهل بیت خود نمیشناسم. خدا از سوی من به همگیشان پاداش خیر دهد. آگاه باشید! من یقین دارم که آنچه امروز از این دشمنان دیدیم، فردا عملی خواهند کرد. لذا من برای شما تدبیری اندیشیدهام؛ همگی شما آزاد و رها بروید که پیمانی از من به عهده ندارید. این شب شما را فرا گرفته است، آن را مرکب خویش سازید و هر یک از مردان شما، دست مردی از اهل بیت مرا بگیرد، سپس در صحراها و شهرهای خود پراکنده شوید تا خداوند گشایش دهد؛ زیرا این قوم، آنها من را میخواهند و اگر مرا بکشند، شاید که از غیر من دست بردارند.» * پاسخ اهل بیت(ع) و یاران امام(ع) در این هنگام، برادران و پسران و برادرزادهها و دو پسر عبداللهبنجعفر، به امام گفتند: «چرا این کار را بکنیم؟ برای آنکه پس از تو زنده بمانیم؟! خدا هرگز آن را نصیب ما نکند.» عباسبنعلی(ع) این سخنان را آغاز کرد و دیگران به تکرارش پرداختند و حسین(ع) گفت: «این پسران عقیل! کشته شدن مسلم برای شما کافی است. بروید که من به شما اجازه دادم.» آنها گفتند: «مردم چه میگویند؟ میگویند ما سید و سرور و پسر عموهای خود را که بهترین عموها هستند، رها کردیم، نه تیری با آنها پرتاب کردیم و نه نیزهای در کنارشان زدیم و نه شمشیری در راهشان کشیدیم و نمیدانیم چه کردند! نه، به خدا قسم که این کار را نمیکنیم. بلکه جان و مال و عیال خود را فدای تو میکنیم و در کنار تو میجنگیم تا آنچه به تو میرسد به ما هم برسد. خدا زندگی پس از تو را زشت و نابود گرداند!» سپس مسلمبنعوسجهاسدی برخاست و گفت: «ما تو را تنها بگذاریم؟! پیش خدا، در ادای حق تو چه عذری بیاوریم؟! نه، به خدا قسم (هرگز نمیروم) تا زمانی که نیزهام را در سینههایشان بشکنم و تا زمانی که دسته شمشیرم را در دست دارم، با شمشیرم آنها را درو کنم و باز هم از تو جدا نشوم و اگر سلاحی برایم باقی نماند تا بهوسیله آن با آنها بجنگم، با سنگ به آنان حمله میکنم و از تو دفاع میکنم تا با تو کشته شوم.» بعد سعدبنعبداللهحنفی برخاست و گفت: «به خدا قسم تو را تنها نمیگذارم تا خدا بداند که در غیاب رسولالله، از تو حفاظت کردیم. به خدا قسم اگر بدانم که کشته میشوم، دوباره زنده میشوم و زنده زنده سوزانده می شوم و سوختهام پراکنده میشود و این کار هفتاد بار با من انجام شود، از تو جدا نمیشوم تا در پیشگاه تو جان دهم و چرا چنین نکنم، درحالی که این تنها یک کشته شدن است و پس از آن کرامتی پایانناپذیر خواهد بود؟!» و زهیربنقین گفت: «به خدا قسم من دوست دارم کشته شوم و زنده شوم، دوباره کشته شوم (و زنده شوم) و این کشته شدنها هزار بار تکرار شود و خداوند با این کشته شدنها بلا را از جان تو و از جان جوانان اهل بیتت دور کند.» راوی نقل میکند که همه یاران حسین(ع) با عباراتی مشابه و جهتی یکسان گفتند: «به خدا قسم از تو جدا نمیشویم، بلکه جانهای خود را فدایت میکنیم و با همه وجود از تو پاسداری میکنیم تا کشته شویم و هنگامی که کشته شدیم، عهدمان را وفا کردهایم و پیمانمان را ادا.» سند دیگری برای این روایت، قول طبری است که به اختصار این روایت را از ضحاکبن عبدالله مشرقی آورده است که نقل میکند: من با مالکبننضر پیش حسین(ع) رفتیم و سلام کردیم و نشستیم. او سلام ما را پاسخ داد و به ما خوشآمد گفت و پرسید: «برای چه آمدهاید؟» گفتیم: «برای عرض سلام و اینکه از خدا بخواهیم عاقبت شما را به خیر گرداند و (همچنین) عهدی را برای شما بازگوییم و تصمیم این مردم را به اطلاع شما برسانیم. ما به شما میگوییم که این مردم، همگی برای جنگ با شما آماده شدهاند. نظر شما چیست؟» حسین(ع) فرمود: «حسبی الله و نعم الوکیل؛ خدا مرا بسنده است و خوب حمایتگری است.» نقل میکند که شرمنده شدیم و خداحافظی کردیم و دعایش نمودیم و او گفت: «چه چیز شما را از یاری کردن من بازمیدارد؟» مالکبننضر گفت: «من بدهکار و عیالوارم، ولی اگر بپذیرید، من تا زمانی که برای شما سودمندم، در کنار شما بمانم و وقتی توان و نیروی شما به آخر رسید، اجازه بازگشت داشته باشم. (در اینصورت) میمانم و از شما دفاع میکنم.» امام(ع) فرمود: «تو آزادی.» و من همراه او ماندم. * بیان امام(ع) از شهادت و توصیه خواهر به صبر طبری از حضرت علیبنالحسین(ع) نقل میکند که من در آن شبی که صبح آن، پدرم کشته شد، نشسته بودم و عمهام، زینب پیش من بود و پرستاریام میکرد که پدرم جدا از یارانش، به خیمه خود رفت و درحالی که «حویّ» غلام آزادشده ابوذر غفاری نزد او بود و شمشیرش را اصلاح و آماده میکرد، به ترنم ابیات زیر پرداخت: یا دهر اف لک من خلیل/ کم لک بالاشراق و الاصیل من صاحب او طالب قتیل/ و الدهر لا یقنع بالبدیل و انما الامر الی الجلیل/ و کل حی سالک سبیلی «ای روزگار، اف بر تو باد که صبحگاهان و شامگاهان، بسیاری از یاران و هواخواهان را میکشی. حقا که دهر با دادن جایگزین قانع نمیشود، اما فرجام کار تنها بهدست خدای جلیل است و هر زندهای رهرو این راه.» نقل میکند امام(ع) دو بار یا سه بار آن را تکرار کرد و من آن را دریافتم و منظورش را فهمیدم و گریه راه گلویم را بست، ولی اشکم را نگه داشتم و خاموش ماندم و دانستم که بلانازل شده است. اما عمهام(س) نیز آنچه را که من شنیدم، شنید و چون زن بود و زنان نازکدل و بیتابند نتوانست خویشتنداری کند و ناگهان از جا پرید و دامنکشان و سربرهنه به سوی برادر دوید و گفت: «وای بر من! کاش مرده بودم. امروز گویی مادرم فاطمه و پدرم علی و برادرم حسین از دنیا رفتهاند! ای جانشین گذشته و این پناه بازمانده.» حسین(ع) به او نگاه کرد و فرمود: «خواهرم! شیطان صبرت را نرباید.» زینب(س) گفت: «پدر و مادرم به فدایت، ای اباعبدالله، کشته شدن را انتخاب کردی؟! جانم فدای تو!» امام(ع) اندوهش فرو برد و دیدگانش به اشک نشست و فرمود: «اگر مرغ قطا را یک شب آرام میگذاشتند، حتماً میخوابید.» زینب(س) گفت: «وای بر من! آیا به ظلم و زور کشته میشوی؟! این بیشتر دلم را ریش میکند و برایم سختتر است.» سپس به صورتش لطمه زد و گریبان چاک کرد و بیهوش بر زمین افتاد. امام(ع) برخاست و به صورتش آب پاشید و به او فرمود: «خواهرجان! از خدا بترس و به یاری خدا صبر کن و بدان که اهل زمین میمیرند و آسمانیان باقی نمیمانند و همه اشیا نابود میشوند. جز ذات خداوندی که زمین را به قدرت خود آفرید و مردم را برخواهد انگیخت و آنها باز میگردند و او یگانه بیهمتاست. پدرم بهتر از من بود. مادرم نیز بهتر از من بود. برادرم بهتر از من بود. من و آنها و هر مسلمانی، باید رسول خدا را اسوه و الگوی خود بگیریم.» و با این سخنان دلداریاش داد و به او فرمود: «خواهرجان! من تو را قسم میدهم و به قسمم پایبند باش؛ به خاطر من گریبان چاک نکن و صورتت را مخراش؛ و هنگامی که کشته شدم، ندای آه و واویلا سر مده!» امام سجاد(ع) نقل میکند که آنگاه عمهام را آورد و پیش من نشاند و نزد یارانش بازگشت و به آنها فرمود که برخی از خیمهها را به هم نزدیک سازند و برخی از طنابها را به هم وصل کنند و خود در میان آنها قرار بگیرند و فقط راه مقابله با دشمن را باز بگذارند. انتهای پیام/
94/08/02 - 00:23
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]
صفحات پیشنهادی
مدیر امور زائران غیر ایرانی آستان قدس رضوی: مقتلخوانی ظهر عاشورا به زبان عربی در حرم رضوی برگزار میشود
مدیر امور زائران غیر ایرانی آستان قدس رضوی مقتلخوانی ظهر عاشورا به زبان عربی در حرم رضوی برگزار میشودمدیر امور زائران غیر ایرانی آستان قدس رضوی از برگزاری آیین مقتلخوانی ظهر عاشورا ویژه زائران عرب زبان در رواق دارالمرحمه حرم مطهر رضوی خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد به«عشق نامه» روایتی شاعرانه از وقایع عاشورا را روی آنتن میبرد
در شبکه مستند عشق نامه روایتی شاعرانه از وقایع عاشورا را روی آنتن میبرد شناسهٔ خبر 2943883 - یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۱۵ ۵۰ هنر > رادیو و تلویزیون میان برنامه عشق نامه از تولیدات جدید شبکه مستند سیما شامل وقایع مختلف روزهای محرم با تلفیق شعر و موسیقی سنتی در دهه اول محرم بعدروزشمار وقايع عاشورا در ۸ محرم
۳۰ مهر ۱۳۹۴ ۱۵ ۳۰ب ظ روزشمار وقايع عاشورا در ۸ محرم موج - روز هشتم محرم در اردوگاه امام ع براي رفع عطش چاهي کنده ميشود اين خبر به بنزياد ميرسد در اين روز امام با عمربن سعد گفت و گويي دارد و امية بن سعدطائي به ياران امام ع ميپيوندد به گزارش خبرگزاري موج روزشمار عاشورماجرای شهادت ذاکر امام حسین(ع) در گردان عاشورا
چهارشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱ ۲۲ سیدجمال در حین زدن معبر با آتش سنگین دشمن که معبرشان را نشانه رفته بود به سختی مجروح و بدنش ساعتها در میدان مین رها شده بود سید جمال تنها تخریبچی بود که از آن معبر در جریان عملیات والفجر1 زنده ماند اما سید در حالی که دیگر نمیتوانست راه برود با دومروری بر گفتارهای عاشورایی آیتالله بهجت ماجرای بتپرست هندو که برای امام حسین(ع) نذری میداد
مروری بر گفتارهای عاشورایی آیتالله بهجتماجرای بتپرست هندو که برای امام حسین ع نذری میدادبیحال بود بعد که به حال آمد گفت ۲۰۰ هزار روپیه گفتند چه شده گفت رفته بودم داخل چرخ یک کسی آمد من را گرفت و از آنجا انداخت بیرون گفتم آقا تو کی هستی گفت من همانی هستم که صدهزامقتلخوانی/۱ اولین گفتوگوی حُر با امام حسین(ع) به روایت علامه عسکری
مقتلخوانی ۱اولین گفتوگوی حُر با امام حسین ع به روایت علامه عسکریامام حسین ع به حر گفت مادرت به عزایت بنشیند حر گفت به خدا قسم اگر کس دیگری غیر از تو این را به من گفته بود پاسخش را در به عزا نشستن مادرش به عینه میدادم ولی حق ندارم نام مادرت را جز به بهترین وجه ممکن بر زبانمايش قرآن با دستخط امام حسين و امام سجاد(ع)
۱ آبان ۱۳۹۴ ۱۸ ۵۵ب ظ در موزه آستان قدس نمايش قرآن با دستخط امام حسين و امام سجاد ع موج - در گنجينه قرآن و نفايس موزه آستان قدس رضوي قرآنهايي نفيس با دستخط منسوب به ائمه اطهار ع به نمايش درآمده است که در اين ميان مصحف شريف امام حسين و امام سجاد ع در ايام عزاداري سالار شهگزارش های دختر و پسر امام حسین(ع) از وقایع شب عاشورا
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب Entekhab ir روز تاسوعا گذشت و شب سرزمین کربلا را فرا گرفت اینک شب عاشورا بود آخرین شبی که امام و یاران بی همتایش در این عالم زنده بودند و به راز و نیاز پرداختند اکنون گلچینی از وقایع مربوط به شب عاشورای سال 61 هجری قمری را به نقل از پژوهش های دکترتماشاخانه ایرانشهر میزبان پوسترهای «عاشورا»
تماشاخانه ایرانشهر میزبان پوسترهای عاشورانمایشگاه پوسترهای عاشورا تا 26آبان ماه در تماشاخانه ایرانشهر برای بازدید علاقمندان در حال برگزاری است به گزارش خبرنگار هنرهای تجسمی خبرگزاری فارس نمایشگاه پوسترهای عاشورا با آثاری از امیر اصغرزاده محمد افشار رضا بختیار فرد زهرا پاشاییحفر خندق پشت خیمه های کاروان امام/ گزارش های دختر و پسر امام حسین(ع) از وقایع شب عاشورا
تاسوعا گذشت و شب سرزمین کربلا را فرا گرفت … امام در آغاز شب یاران خویش را جمع کرد و با آنها از دل سخن گفت و شنید … پرونده شب عاشورا خبرآنلاین نوشت روز تاسوعا گذشت و شب سرزمین کربلا را فرا گرفت اینک شب عاشورا بود آخرین شبی که امام و یاران بی همتایش در این عالم زنده بودند و به-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها