تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى از شما حق ندارد از هيچ يك از يارانم چيزى به من بگويد؛ زيرا دوست دارم در حال...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804279409




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجرای خیانت یک خبرنگار به اسرای ایرانی


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
اسرای ایرانی ماجرای خیانت یک خبرنگار به اسرای ایرانی

به روایت علیرضا رحیمی؛
ماجرای خیانت یک خبرنگار به اسرای ایرانی
خبرنگاران زیادی برای مصاحبه به اردوگاه اسرا می‌آمدند و گاهی روزنامه‌ها به دست ما می‌رسید. اغلب خبرنگارها خبره و روان‌شناس بودند و از بُعد روانی ـ تربیتی هم وارد می‌شدند.



به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، «علیرضا رحیمی» یکی از آزادگان هشت سال جنگ تحمیلی است که در روایتی که در دفتر اول مجموعه خاطرات شب‌های خاطره به‌کوشش مجتبی عابدینی آمده است به روایت خیانت یک خبرنگار در دوران اسارت می‌پردازد. او خاطره خود را اینگونه روایت می‌کند:   خبرنگاران زیادی برای مصاحبه به اردوگاه اسرا می‌آمدند و گاهی روزنامه‌ها به دست ما می‌رسید. یک روز در یکی از روزنامه‌های عربی چشمم به مصاحبه خودم افتاد. به نقل از روزنامه‌ای در ترکیه آورده بودند که: «وقتی وارد اردوگاه رمادیه شدم و عده‌ای از بچه‌های کم‌سن و سال را دیدم، کوچک‌ترین‌‌شان که علی نام داشت عصازنان به سمت ما آمد و با دیدن یک زن که همراه ما بود خودش را در آغوش ما پرت کرد و گریه‌کنان گفت که مادرم را می‌خواهم، دلم برایش تنگ شده است. خانم همراه به زحمت علی را ساکت کرد.   پس از اینکه هق‌هق گریه‌اش تمام شد، اسباب‌بازی دستش دادیم و با سرگرم‌کردن او علی را به صحبت گرفتیم که: «چی شد که به جبهه آمدی؟» علی گفت: «من در کلاس درس بودم که مدیر مدرسه با فرمانده سپاه شهرمان و پدرم آمدند در کلاس و گفتند به دفتر بیا!» رفتم به دفتر و فرمانده سپاه گفت: «می‌خواستیم پدرت را به جبهه ببریم، پدرت گفته من زن و بچه دارم، این بچه را ببرید و ... حالا تو باید بیایی!» بعد دست و چشمم را بستند و آمبولانس پس از بیست دقیقه جایی توقف کرد که صداهای وحشتناکی به گوش می‌رسید. مرا پیاده کردند و به من گفتند: «این هم کلید بهشت است. اگر از خاکریز رد شدی به کربلا می‌رسی و اگر کشته‌شدی این کلید در بهشت است ...!» از آن به بعد بود که منسجم عمل کردیم و تصمیم گرفتیم با هر خبرنگاری مصاحبه نکنیم و با روزنامه‌هایی مرتبط باشیم که برد جهانی داشته باشند.   اغلب خبرنگارها خبره و روان‌شناس بودند و از بُعد روانی ـ تربیتی هم وارد می‌شدند. خبرنگاری به من گفت: «شما چهارده ساله‌اید، بچه های هم‌سن و سال تو الان در کنار پدر و مادر و در پارک‌ها تفریح می‌کنند و اسباب‌بازی دارند ... تویی که باید سر کلاس درس باشی، فکر نمی‌کنی دولت ایران در حق شما ظلم کرده، الان چه احساسی داری؟»   جواب دادم: «ما با بچه‌‌های آلمانی و عراقی تفاوت زیادی داریم؟» با تعجب پرسید: «چه تفاوتی!؟» گفتم: «تفاوت ما در این است که ما یک زندگی هدفمند داریم. ما عاطفه داریم و دل‌مان برای پدر و مادرمان تنگ می‌شود، اما برای هدفی که اسلام و پیامبرش مشخص کرده‌اند مثل امام حسین(ع) همه هستی‌مان را فدا می‌کنیم.» خبرنگار یک سؤال دیگر پرسید که جوابش معجزه‌آسا بر زبانم جاری شد. گفت: «‌شما که با صدام می‌جنگید، آیا قرآن شما هم اشاره ای به جنگ کرده است؟» چند لحظه ماندم که چه بگویم. ناگهان این آیه به ذهنم خطور کرد که «فقاتلوا ائمة الکفر ...» (به جنگ سران کفر بروید و آن‌ها را بکشید و ...) با چند استدلال دیگر خبرنگار رِند دمش را روی کولش گذاشت و رفت.     تسنیم  



۰۱/۰۸/۱۳۹۴ - ۱۹:۰۹




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن