واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۲
نشستی دانشجویی به مناسبت بزرگداشت روز حافظ با عنوان "حافظ شیرازی و یارسلاو ورخلیتسکی" در دانشگاه چارلز (جمهوری چک) برگزار شد. به گزارش ایسنا، بر اساس گزارش رسیده، این نشست به ابتکار دکتر مجید بهرهور، استاد اعزامی وزارت علوم ایران به دانشگاه چارلز در موسسه مطالعات خاور نزدیک و آفریقای دانشگاه چارلز برگزار شد که در آن به همراه دو دانشجوی ایرانشناسی، یاکوب اِسکلناریک و زوزانا نیزکا حاصل مطالعات مشترک درباره حافظ را ارائه دادند. موضوع کلی نشست، ترجمه و دریافت شعر حافظ شیرازی در سرزمینهای چک و اسلواکی و به طور ویژه ترجمه شعری یارُسلاو ورخلیتسکی از دیوان حافظ بود که در ضمن آن به مسائلی در مطالعات ترجمه و ادبیات تطبیقی نیز پرداخته شد.
نشست حافظ و یارُسلاو ورخلیتسکی
در ابتدا زوزانا نیزکا از تأثیر ترجمه کارولی رِویتسکی (Károly Reviczky de Revisnye) در اروپا سخن گفت. به گفته نیزکا، کارولی رویتسکی دیپلمات و مستشرق برجسته مثل کریستف کلمب زمین ناشناختهای را برای اروپا کشف کرد، ولی زمین کارولی ویژگیهای شاعرانه داشت. کارولی در سال 1737 میلادی در Revishne شهری از اسلواکی متولد شد. امروزه Revishne در شمال اسلواکی نزدیک به مرز لهستان است. خانواده او از نجیبزادگان مجارستانی بودند و در منطقه Orava سلطنت میکردند. او بسیاری از زبان های اروپایی و شرقی را می دانست و پس از تحصیل در وین برای امپراطوری هابسبورگ کار می کرد و دیپلمات استانبول و لندن شد. رویتسکی 16 غزل حافظ شیرازی را به زبان لاتین ترجمه کرد و آن ها را در سال 1771 منتشر کرد. شرقشناس انگلیسی جان ریچاردسن (John Richardson) کتاب کارولی را به انگلیسی ترجمه و تحلیل کرد. ریچاردسن برای سه غزل شرح تاریخی و دستوری نوشت. رویتسکی در لندن با شرقشناس نامدار انگلیسی ویلیام جونز (William Jones) آشنا شد و حتی پس از این که رویتسکی دوستش را ترک کرد تا چند سال به هم نامه می فرستاندند. بیشتر نامههایشان به زبان لاتین نوشته شده بود و موضوع آن ادبیات شرقی بود ولی متأسفانه نامههای زیادی از دست رفته است. ترجمه رویتسکی سرآغاز الهام برای جونز شد. ظاهراً جونز فقط بر کتاب رویتسکی تکیه نزد و دیگر نسخه های فارسی شعر حافظ را هم میخواند. سخنران دوم، مجید بهرهور گفتارش را با خواندن غزلی از دیوان حافظ آغاز کرد: طفیلِ هستیِ عشقند آدمی و پری ارادتی بنما تا سعادتی ببری بکوش خواجه و از عشق بینصیب مباش که بنده را نخرد کس به عیبِ بیهنری ... به بوی زلف و رخت میروند و میآیند صبا به غالیه سایی و گل به جلوه گری چو مستعدّ نظر نیستی وصال مجوی که جام جم نکند سود، وقت بیبصری دعای گوشه نشینان بلا بگرداند چرا به گوشه چشمی به ما نمینگری ... او با مقدمهای در پیوند با گفتار دو سخنران دیگر، از نقش ترجمه به منظور گسترش شعر حافظ، به ویژه ترجمه شاعران رمانتیک سده نوزدهم چک از غزل های حافظ، یوزف فریچ و یارسلاو ورخلیتسکی (Jaroslav Vrchlický) سخن گفت. او اندکی هم درباره همکار شرقشناس ترجمه ورخلیتسکی، یارومیر کُشوت (Jaromír Košut) گفت. کُشوت با برگردان چکی و ورخلیتسکی با منظوم ساختن آن ها گزیده ای از دیوان حافظ را فراهم آوردند که سالی پس از درگذشت ناگهانی کُشوت در جوانی، به همت شاگردش رودلف دورژاک (Rudolf Dvořák) در سال 1881 میلادی در پراگ منتشر شد. این نخستین ترجمه چکی دیوان بود که شعر حافظ را به خوانندگان چک و اسلواکی شناساند. در واقع از ترجمه های موفق و منظوم دیوان به زبانی از خانواده زبان های اسلاوی است. در ادامه بهرهور توجه ویژه ای به انجمن لومِریتسکی ها یا همان نویسندگان رمانتیک نشریه لومیر (Lumír 1873-1940) نشان داد؛ جایی که نخستین ترجمه های مشترک ورخلیتسکی و کُشوت از دیوان حافظ پیشتر منتشر شده بود. با این همه ورخلیتسکی غیر از ترجمه از دیوان حافظ، صدها غزل به چکی نیز در دیوانش دارد که از نخستین نمونه های جالب در تلفیق ترجمه با اقتباس ادبی است و پس از او در شعر دیگر شاعران چک، از جمله یارُسلاو سایفرت (برنده جایزه نوبل ادبی) و ویتِزلاو نِزوال هم دیده می شود. سخنران سوم، یاکوب اِسکلناریک درباره غزل های چکیِ ورخلیتسکی و با نظر به مقاله ای از یرژی بچکا سخن گفت. غزل های نامبرده در مجموعه اشعار ورخلیتسکی در سال 1897 میلادی منتشر شد. به گفته اِسکلناریک، غزل های چکیِ ورخلیتسکی مرتبط با دوران عاشقی اوست و هیچ گونه معنای عرفانی ندارد؛ هرچه هست عشق زمینی است. او حتی غزلی در وصف پراگ سروده است. از نکات جالب توجه در گفتار پایانی، اشاره اِسکلناریک به ورود نمادهای تغزلی فارسی به غزل چکی ورخلیتسکی است مانند پروانه، بلبل، گل سرخ، نرگس و ... . البته از نظرگاه کلی هم غزل فارسی نیست و به قول بچکا، به سختی می توان نام غزل را بر آن صدها غزل سروده ورخلیتسکی گذاشت. جالب تر از نمادهای تغزلی، بهره گیری شاعر رمانتیک، ورخلیتسکی از تخلص در بیت پایانی غزل است که استقبال از حافظ شیرازی را در این شیوه نیز نشان می دهد.
نشست حافظ و یارُسلاو ورخلیتسکی
انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]