واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۲
فرهاد ورهرام گفت: نداشتن ذهنیت آرشیوی موجب نابودی فیلمهایمان شده است. به گزارش ایسنا، در برنامه این هفته انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند که سهشنبه 21 مهر در تالار استاد «شهناز» خانه هنرمندان ایران برگزار شد، فیلم مستند «دیدار دوباره» ساخته فرهاد ورهرام به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور فرهاد ورهرام و پدارم اکبری برگزار شد. در ابتدای این نشست ورهرام در پاسخ به سوال اکبری در خصوص طولانی بودن گفتار فیلم و بیان سریع آن، گفت: گویندگی خود یک فن است و اگرچه به شخصه فن بیان ندارم ولی در نهایت در مشورت با دوستان به این نتیجه رسیدیم که خودم متن فیلم را بخوانم. گویندههای خوشصدا را نمیپسندم و حتی اگر بودجه داشته باشم از آنها استفاده نمیکنم و به همین دلیل همواره از گویندگان گمنام استفاده کردهام. همانطور که در طول زندگی روزمره ممکن است در حین سخن گفتن اشتباهاتی داشته باشیم، گفتار هم بخشی از فیلم است و به نظرم ایرادی ندارد اگر اشتباهی در آن اتفاق افتاده باشد. در فیلم مستند اجتماعی نباید به صدابردار فشار آورد که در شرایطی خاص و بی سر و صدا کار صدابرداری را انجام دهد. متاسفانه در سینمای مستند به کلیشهها عادت کردهایم و چیزی به اسم صداگذاری نیز باب شده است. وی در عین حال مطرح کرد:اگرچه برخی فیلمهای مستند نیاز به صداگذاری دارند، اما در فیلمهای مستند اجتماعی صداگذاری جنایت محسوب میشود. چرا صدای فیلم را آنقدر شستهرفته کنیم که گویی در استودیو ضبط شده است؟ این نوع گفتار و چرک بودن آن در «دیدار دوباره»، عمدی بوده و به چرک بودن فیلم هم میخورد. در واقع شیوه بیان فیلم، به نوعی بیان خرده تاریخ است و تاریخ رسمی محسوب نمیشود. بعضی از بخشهای فیلم ممکن است از لحاظ سندیت در آینده نیز به کار بیاید. مثلا اینکه ببینیم شیوههای صید سنتی چطور در عرض سی سال بهکلی نابود شده است. ورهرام در مورد سخن گفتن تعداد اندکی از افراد و عدم سخن گفتن زنان در فیلم توضیح داد: در فیلم دنبال آدمها و فضایی بودم که قبلا دیده بودم و تعدادی از کسانی را که میخواستم را هم پیدا نکردم. «دیدار دوباره» در واقع روایت یک خاطره است، پس فضاهایی که ندیدهام را در فیلم نیاوردهام. در فیلمی که در خصوص افراد بیشناسنامه در آن منطقه ساختهام، بیش از 60 درصد مصاحبهها با زنان انجام گرفته است که به راحتی جلوی دوربین صحبت میکنند. اینکه آنها حاضر به حرف زدن بشوند، بستگی به نوع ارتباط کارگردان با مردم دارد. اگر تجربه داشته باشید و با آنها دوست داشته باشید و در منطقه توقف داشته باشید، به راحتی میتوانید با زنان صحبت کنید. وی افزود: طبیعتا کسی که تا پایش را آنجا میگذارد به سرعت میخواهد از سوژه عکاسی کند یا فیلم بگیرد، نمیتواند با آنها ارتباط برقرار کند. مثل اینکه من در خیابان راه بروم و یک فرنگی بخواهد از من عکس بگیرد که در اینصورت من هم به او اجازه نخواهم داد. اکثر فیلمهایی که در این مناطق ساخته میشود دروغ است و تحلیلهای غلطی در آنها ارائه میشود. چرا که فیلمساز ذهنیت شهرنشینی و به اصطلاح ذهنیت سیاسی-اجتماعی خودش را سوار واقعیت میکند، در حالیکه واقعیت آنجا ورای این تفکرات است. در این فیلم نمیخواستم به مسائل و مشکلات فراوان بلوچستان بپردازم اما یکی از عقبافتادهترین بخشهای ایران را در فیلم بیشناسنامهها خواهید دید. منطقهای به اسم منطقه آزاد در آنجا ساختهاند که هیچ ربطی به فرهنگ بلوچها ندارد. تمام این شهر غیر بلوچ هستند، از راننده تاکسی تا غذافروش و.. که اینها خود میتوانند موضوع ساخت فیلم باشند. باید یاد بگیریم که روی موضوع تمرکز داشته باشیم و زیادهگویی نکنیم، و این چیزی است که معمولا رعایت نمیکنیم. این مستندساز در خصوص عدم پخش این مستند گفت: من تابع تهیهکننده هستم و در مصاحبه اخیر با ایسنا هم گفتم که فیلمهایم را به خودم آویزان نمیکنم. اگر تهیهکننده یا سرمایهگذار فیلم را برای پخش به جایی فرستاد پخش میشود، و اگر نفرستاد من اقدامی در این راستا نمیکنم. «دیدار دوباره» چندبار در تلویزیون زاهدان و شبکه دو سیما پخش شده است اما اولین بار است که روی پرده دیده میشود. نسخهای که در اختیار دارم نیز نسخه تله سینما است که کیفیت ضعیفی دارد. بسیاری از فیلمهایم را خود در اختیار ندارم و فیلمها موجود نیستند. مثلا قبل از انقلاب در روابط عمومی سازمان جنگلها و با همکاری گروههای حرفهای، در حدود سه سال فیلمهای زیادی ساخته شد. بعد از انقلاب که بنا به نیاز آنها را پیگیری کردیم، متوجه شدیم در سولهای متعلق به وزارت کشاورزی و در کنار یک مشت ضایعات، فیلمها همه در حال پوسیدن هستند. در آنجا قوطی فیلمها را خالی و تبدیل به زیرگلدانی کرده بودند و فیلمها در حال از بین رفتن بودند. ورهرام در پایان یادآور شد: الان کمکم یاد گرفتهایم که یک نسخه از فیلم را هم خودمان نگهداری کنیم که البته از نظر تولید کار غلطی است، اما چارهای جز این نداریم. یکی از آیتمهای جوامع مدرن، ذهنیت آرشیوی دولت و مردم است که در ایران چنین چیزی نداریم و این نشان میدهد با مدرنیته هیچ رابطهای نداریم. به نظر من سخن گفتن از مدرنیته در ایران، ادعایی بیش نیست. وقتی اینگونه تاریخ خود را از بین میبریم، چطور 100 سال دیگر میتوان به آنچه وجود داشته رجوع کرد؟ انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]