واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سهشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۷

«اگر شرایطی مهیا میشد که او بتواند فارغ از نفوذ سرمایه و سیاست فیلم بسازد قطعاً فیلمساز بزرگی میشد اما متأسفانه نتوانست به دلبر واقعیاش؛ به فیلمی که واقعاً دوست داشت بسازد، برسد.» به گزارش خبرنگار سینمایی ایسنا، مراسم بزرگداشت زندهیاد ایرج کریمی شامگاه 13 مهر ماه با حضور جمعی از منتقدان سینما و دوستان این فیلمساز با همت گروه سینمایی «هنر و تجربه» در سالن سینماتک موزهی هنرهای معاصر برگزار شد. جهانبخش نورایی از همکاران مجلهی «فیلم» و دوست قدیمی ایرج کریمی، در آغاز صحبت نوشتهای از ایرج کریمی را خواند که با این عبارت شروع میشد: «از مرثیه سرایی و سخنرانی در مجلسهای ختم و بزرگداشت و یادبود اکراه دارم...» و در ادامه گفت: ایرج کریمی در این نوشته به دو مجلس ختم و یادبود اشاره میکند؛ قطعاً در مجلس ختم نمیشود شخصیت و کارنامهی یک شخص را سبکسنگین کرد، اما در مجلس یادبود که دیگر داغها فروکش کرده است، راحتتر میشود حرف زد. ایرج کریمی مثل همهی ما نقاط قوت و ضعفی داشت اما قطعاً نقاط قوتش بیشتر بود. او یادآور شد: ایرج کریمی نوشتن را از اواسط دههی ۵۰ در روزنامهی «آیندگان» آغاز کرد. او گاهی در نوشتههایش به پیچیدگی و ظرایفی میرسید که نوشتهاش به متون فلسفی نزدیک میشد. نگاه او به یک فیلم هم معنا را کشف میکرد و هم همپای فیلمساز، معنا را میساخت. او افزود: نوشتن و تحلیل و نقد برای او وسیلهای بود که یاد دلبر را برای او زنده میکرد؛ عشق اصلی او در واقع فیلمسازی بود. نوع سینمایی که ایرج به آن علاقه داشت به ندرت در ایران امکان و زمینهی وجودی داشت. تراژدی زندگی او این بود که با تمام وجود در سینما غرق شد و با اینکه رشتهی تحصیلیاش چیز دیگری بود آن را رها کرد و بعد دچار مشکلات شدید مالی شد که بر زندگی خصوصی او هم اثر گذاشت ولی هرگز از این عشق دست برنداشت. نورایی در پایان گفت: فیلمهای ایرج کریمی فیلمهای سطح بالای هنری نیستند و حتی فیلمهای تجاری هم نیستند؛ اگر شرایطی برای او مهیا میشد که فارغ از نفوذ سرمایه و سیاست فیلم بسازد قطعاً فیلمساز بزرگی میشد. اما متأسفانه او نتوانست به دلبر واقعیاش، به فیلمی که واقعاً دوست داشت بسازد، برسد. در میانهی مراسم بخشهایی از فیلم مستند «کایهدو فیلم» (برگرفته از نام مجلهی مشهور کایه دو سینما) که ایرج کریمی در آن از سوابق کاری خود سخن میگفت برای حاضران پخش شد. سپس هوشنگ گلمکانی سردبیر مجلهی «فیلم» که سالها با ایرج کریمی همکاری کرده است دربارهی این نویسنده و فیلمساز فقید گفت: منهای برخی متنهایش که ساختار داستان کوتاه داشت، هر نقد و مقالهی ایرج خود یک اثر بود. او با بیان اینکه اینروزها اطلاق «ژورنالیست» به کسی مثل «روشنفکر»، نوعی توهین محسوب میشود و به داشتن نگاهی سطحی و گذرا به پدیدهها معنا میشود، ادامه داد: تعریف من از این واژه شامل جذابیت نوشته و پیدا کردن قالب مناسب برای متن است. ایرج کریمی درواقع ژورنالیست نبود اما به نظر من نوشتههای او از هر ژورنالیستی «ژورنالیستی»تر بود. چرا که همیشه برای نوشتن قالبی جذاب و گیرا انتخاب میکرد. گلمکانی در ادامه به خواندن بخشهای منتخبی از نوشتهها و نقدهای ایرج کریمی پرداخت که در میانهی خواندن بغضش امان نداد و خواندن ادامهی متن را به مجری برنامه سپرد. در ادامهی مراسم فؤاد نظیری شاعر و مترجم و از دوستان قدیمی ایرج کریمی روی صحنه حاضر شد و ضمن خواندن چند قطعه شعر از ایرج کریمی، شخصیت این هنرمند فقید را به عنوان یک شاعر توصیف کرد و گفت: آنچه من بر آن تأکید دارم این است که گرچه تمرکز او روی سینما و نوشتن بود اما شعر ذات ایرج کریمی است و اینها تفکیک ناپذیر است. او حتی در نقدهایش بسیار به جوهر شعری وجودش برمیگردد. وی افزود: ایرج چه در نوشتهها و چه در فیلمهایش نگاهی شاعرانه دارد و جوهر شاعرانهی وجودش حتی در نقدهایش دیده میشود، اما من روی خود شعرهایش تأکید دارم. اگر او روی سرودن شعر متمرکز میشد بیگمان یکی از شاعران برجستهی نسل خود میشد. سپس شاهرخ فروتنیان که در سه فیلم از جمله «باغهای کندلوس» جلوی دوربین این فیلمساز رفته است، حرفهایش را با نقل جملهای از کاوه گلستان (عکاس فقید) آغاز کرد و گفت: «خاطرههای آدم ثروتی است که هیچ دزدی نمیتواند به آنها دست ببرد»؛ برای من باغهای کندلوس از خاطرههای عجیب و ارزشمند است. او افزود: امیدوارم این یادبود سالهای بعد هم اتفاق بیفتد و یادداشتها و فیلمنامههای ایرج کریمی هم که کمتر دیدهشدهاند بررسی شوند و یاد او همچنان زنده بماند. امیر پوریا منتقد هم دقایقی دربارهی ایرج کریمی صحبت کرد و گفت: کسانی که آثار ایرج کریمی را مطالعه کردهاند هرگز از او تصوری جدا از آنچه دربارهی او گفته میشود ندارند. ایرج فردی بودکه حتی از خلال متنهایی که دربارهی دیگران مینوشت میشد خودش را شناخت. او ادامه داد: نگاه ایرج کریمی به مرگ در آثارش نگاهی همراه با طنز نبود. بلکه او مسیرها و جریانهایی که در زندگی بابت ترس از مرگ از دست میدهیم و آن فرصتهای زندگی و لذت بردن از شهد زندگی را مورد تمسخر قرار میداد. پوریا سخنانش را اینگونه ادامه داد: درست است که برخی آدمها هروقت هم که از دست بروند زود است، اما گاهی آدم با دیدن حجم و عمق آثار به جا مانده از بعضی آدمها، باور نمیکند که اینها تنها حاصل ۳۰سال فعالیت است. انگار عمری خیلی طولانیتر از اینها داشتهاند. نمیدانم چرا با اینکه تمام مدت از بیماری او مطلع بودیم اما انگار نمیشد احتمال مرگش را باور کرد یا لااقل خود را برای این اتفاق آمادهکرد. این منتقد در پایان گفت: امیدوارم برای زنده نگهداشتن یادش تنها به اندوهش بسنده نکنیم و به شناخت تأثیرات و مطالعهی آثار او بپردازیم چراکه هدف نهایی او از زندگی هم همان بود. در انتهای مراسم پس از پخش آخرین مصاحبهی رادیویی ایرج کریمی دربارهی فیلم آخرش «نیمرخها»، کلیپی ۲۵ دقیقهای از پشت صحنههای این فیلم برای حاضران پخش شد. به گزارش ایسنا، ایرج کریمی که ساخت فیلمهایی نظیر «چند تار مو» و «نسل جادویی» را در کارنامه دارد، 11 شهریورماه بر اثر بیماری سرطان از دنیا رفت. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]