واضح آرشیو وب فارسی:فارس: چرا تبلیغات رسانهای موجود در رابطه با خشکسالی، نتوانسته از درد کمآبی بکاهد؟
سادهسازی مساله بحران آب در کمپینهای تبلیغاتی
توصیه به مدیریت مصرف خود به خود پسندیده است و راه انداختن کمپینهایی که از اعضای خود میخواهد دستکم دو لیوان کمتر از حد معمول خود در روز آب مصرف کنند، اقدامی بهجاست، با این حال این، همه مساله نیست. براساس آمارهای موجود، 90درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود.
این روزها همهجا صحبت از بحران آب است. بحرانی که هرچند صاحبنظران و رسانهها دستکم یک دهه قبل هشدار آن را داده بودند اما حالا به مرحله حساسیتزایی عمومی رسیده و بسیاری از خود میپرسند «چه باید کرد؟» در این میان راهحلهای گوناگون و گاه متفاوتی ارائه میشود، اما بهنظر میرسد یکی از عمومیترین و فراگیرترین این راهحلها، آدرسی اشتباهی به مردم برای آمادگی جهت مقابله با بحران آبی است. صدا و سیما، بخش قابل توجهی از رسانهها، فعالان علمی و فرهنگی و حتی سیاستمداران در واکنش به بحران فراگیر آب در کشور که میگویند در یک قرن اخیر بیسابقه بوده و به افت شدید سطح آب در 600 دشت کشور منتهی شده، با راهاندازی کمپین، یا قلمفرسایی در مطبوعات و یا نطق در تریبونهای عمومی، یکی از مهمترین راهکارهایی را که برای کاهش بحران آب پیشنهاد میدهند، صرفهجویی در مصرف، آن هم در شهرهای بزرگ است. هشداری که اگر چه لازم و در جای خود مفید است، اما کافی نیست و در حال تبدیل شدن به یک نسخه جعلی برای درد خشکسالی است. نسخهای که تجویزش مانند توصیه به یک بیمار سرطانی، برای استفاده از قرص سرماخوردگی است! تصویرسازی نادرست از بحران آب در ذهن مخاطب روشن است که کاهش مصرف آب در شهرهای بزرگ مفید است. ایران از جمله کشورهای پرمصرف در استفاده از منابع انرژی است. بنابراین توصیه به مدیریت مصرف خود به خود پسندیده است و راه انداختن کمپینهایی که از اعضای خود میخواهد دستکم دو لیوان کمتر از حد معمول خود در روز آب مصرف کنند، اقدامی بهجاست، با این حال این، همه مساله نیست. براساس آمارهای موجود، 90درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود و با توجه به سهم اندک صنعت در مصرف آب، اگر فرض کنیم براساس برخی برآوردها، کل مصرف آب شهری معادل 6 یا 7درصد میانگین مصرف آب ایران باشد، آنگاه واضح است عددی که از صرفهجویی در مصرف آب شهری بهدست میآید، کمتر از آن است که حتی بتواند سهمی در اعداد و ارقام مربوط به خشکسالی در کشور ایفا کند. البته با توجه به کیفیت آب شهری که آبی تصفیه شده و با قیمت تمامشده بالا برای دولت بوده و بهدلیل تراکم جمعیت در شهرهای بزرگ، توزیع آن از اهمیت بالایی برخوردار است، پیداست که صرفهجویی در مصرف آب، امری ضروری است، اما نکته مهم اینجاست که این صرفهجویی، هرچند نسخهای شفابخش برای تامین آب سالم شهری است، اما لزوما ارتباطی با بحران فراگیر آب در کشورمان ندارد. این همان نکته ظریفی است که برخی رسانهها، برنامههای تلویزیونی، کمپینهای مربوط به بحران آب و تبلیغات محیطی متوجه آن نیستند و با تاکید بر کاهش مصرف آب شهری، تصویری در ذهن مخاطب ایجاد میکنند که گویی با کمتر مصرف کردن آب در منازل، نسل آتی با بحران فزاینده در این رابطه روبرو نخواهد بود. تصویری که بهتمامی بیمعنی نیست. راهبرد مطالبهگری آبی، جایگزینی برای صرفهجوییگرایی تبلیغاتی این نقد به تبلیغات معطوف به بحران آب، سوالی در ذهن پدید میآورد که راهکار تبلیغات صحیح در مصرف آب چیست و چگونه میتوان مردم را متوجه مسئولیت خود در حفظ منابع موجود آبی کرد؟ بهعبارت دیگر، اگر چه همه صاحبنظران نیک میدانند که مکانیزه شدن کشاورزی، راهحل بلندمدت مقابله با بحران خشکسالی است، اما رسانههایی که عمدتا نفوذشان متوقف به کلانشهرها و طبقه متوسط شهری است، چگونه میتوانند سهم خود در کمپینهای آبی را ایفا کنند؟ پاسخ به این سوال ساده نیست، ولی بهنظر میرسد رسانهها که با شیوه موجود تبلیغات آبی خود، عملا بحران آب که حیات ایران را تهدید میکند را به مساله تامین آب شرب شهری تقلیل داده و شهروندان را متوجه عمق فاجعه نکردهاند، باید در روشهای آگاهیبخشی خود تجدید نظر کنند. وقتی شهروندی احساس کند تنها با مصرف دو لیوان آب کمتر (مثلا در کمپین قطره به قطره) میتواند به مبارزه غول خشکسالی برود، آنگاه نباید انتظار داشت چنین شهروندی، خود و خانوادهاش را به معنای واقعی کلمه آماده مواجهه با این بحران کند. بنابراین رسانهها در کنار تبلیغات موجود باید به یاد شهروندان بیاورند که در برنامههای توسعه نوشته شده در نیم قرن اخیر، مهمترین توصیه به سیاستگذاران، صنعتی کردن ایران و کاهش سهم کشاورزی بوده است. شهروندان باید به چنان آگاهی دست یابند که راهبرد صنعتیسازی ایران را از نمایندگان خود در مجلس یا دولتمردان مطالبه کنند. شهروندان باید بدانند کشاورزی سنتی باید سریعا متوقف شود و چنان با شتاب، تکنولوژی روز کشاورزی وارد ایران شود که توقف کشاورزی سنتی به خالی شدن روستاها نینجامد. جراحی آبی، نیاز امروز کشور این ها نکاتی است که باید به مطالبه جامعه تبدیل شود. برنامهریزیهای پوپولیستی که به نام دفاع از مردم روستایی، شیوه نادرست کشاورزی کنونی را ادامه داده و به بهانه کنترل قیمت میوه در بازار، چوب حراج به منابع آبی ایران میزند، باید اصلاح شود و این، نیازمند یک درک عمومی بالاست. شهروندان باید بدانند افزون بر مصرف آب کمتر، باید خود را آماده افزایش احتمالی قیمت میوه، مهاجرت از روستا به شهر، حرکت بخش عمدهای از منابع مالی دولت مثلا بهجای پرداخت یارانه نقدی، به سرمایهگذاری در بهروزرسانی کشاورزی و در نتیجه قطع یارانه و حتی کاهش سرمایهگذاری عمرانی در شهرهای بزرگ کنند و بهجای آن، از منابع آبی خود محافظت کنند. رسانهها باید مساله پیچیده آب را برای مخاطبان خود تصویرسازی مناسب کرده و راهحلها را به صرفهجوییهای قطرهای فرو نکاهند. اگر در انتخابات پیشروی مجلس، رأیدهندگان از نامزدها پرسیدند که چه برنامهای برای کاهش سهم 90درصدی کشاورزی از مصرف آب کشور دارید و اگر کمپینهای آبی به دعوت از سیاستگذاران برای بررسی راهکارهای عملی نجات روستاها بدون توسل سنتی به کشاورزی فرسوده کنونی رسیدند، آن وقت میتوان امیدوار بود مساله آب به شکل جدیتری مورد توجه جامعه قرار گیرد. اگر هر شهروند در جامعه شهری، هنگام مصرف میوه از خود پرسید برای هر عدد هندوانه یا خربزهای که میخورد، چند لیتر آب از دست رفته و اگر حاضر شد با بهایی افزونتر میوه وارداتی مصرف کرده و درازای آن خیالش از ذخیرهسازی آب آسوده شود، آن وقت میتوان گفت کمپینهای آبی به موفقیت نزدیک شده و افکار عمومی را نسبت به یک بحران مهم کشور حساس کردهاند؛ در غیر اینصورت، تبلیغات کنونی، جز رفاهزدگی فکری مخاطب، نتیجهای ندارد. تکرار این نکته ضروری است که بحران آب امروز بهمثابه یک سرطان در حال پیشرفت درحال اثرگذاری بر مقوله محیطزیست، مهاجرت، اقتصاد و حتی امنیت کشور است. این بیماری پیشرفته، نیاز به جراحی سریع دارد و رسانهها باید از تجویز مُسکنهای کماثر به مخاطبان برای آنکه درد را کمتر احساس کنند، جدا بپرهیزند. مصطفی انتظاری هروی منبع:رصد، پایگاه تحلیلی دفتر پژوهش انتهای متن/
94/06/07 - 01:30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]