تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند متعال، به بنده‏اش در هر روز نصيحتى عرضه مى‏كند، كه اگر بپذيرد، خوشبخت و ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826673434




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چرا ارسطو آن‌قدر غرب زده است؟


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
چرا ارسطو آن‌قدر غرب زده است؟




احمد مهران‌فر خیلی اهل مصاحبه نیست و وقتی علتش را از او می‌پرسم، می‌گوید معمولا بعد از مصاحبه‌ها پشیمان می‌شوم که چرا چنین حرف‌هایی زده‌ام.





روزنامه صبا - رکسانا قهقرایی: احمد مهران‌فر خیلی اهل مصاحبه نیست و وقتی علتش را از او می‌پرسم، می‌گوید معمولا بعد از مصاحبه‌ها پشیمان می‌شوم که چرا چنین حرف‌هایی زده‌ام. او همچنین با نقش‌هایش فرق دارد. آرام‌تر است و هیجان و شتابزدگی در کلام ارسطوی پایتخت را نمی‌توان در مهران‌فر سراغ گرفت. با این حال بسیاری از ویژگی‌‌های ارسطو را به خودش نزدیک می‌داند. معتقد است که ساختن کمدی در ایران سخت و ساختن کمدی برای پخش در ماه رمضان سخت‌تر است. حرف‌‌های دیگری هم از شخصیت‌‌های ناب و دوست داشتنی محبوب‌ترین سریال رمضان امسال تلویزیون زده است که در ادامه می‌خوانید:
 
ارسطو شاید پر فراز و فرودترین کاراکتر در «پایتخت 4» باشد. خودتان هم چنین نظری دارید؟

بله، چراکه ارسطو نسبت به قبل تغییر کرده است. مصیبت زده است و حادثه مرگ همسرش را پشت سر گذاشته. همین ماجرا زندگی او را تحت تاثیر قرار داده و از او فرد دیگری ساخته است. از طرفی به خاطر حرف‌‌های اطرافیانش که مدام می‌گویند باید ماجرا فراموش کند یا اخباری می‌شنود که او را به گرفتن پولی هنگفت امیدوار می‌کند، به چالش‌هایی دچار می‌شود.


احمد مهرانفر: مقابل فرهنگی قرار داریم که از هر سو به ما هجوم آورده



از طرفی بابت خرید خانه، درگیر کل کل‌ها و بحث‌هایی بانقی است. همه این‌ها باعث شد ارسطوی این سری برای بیننده متفاوت باشد و برای خود من هم جذاب‌تر شود و من شکل دیگری از بازی را برای این نقش به کار بگیرم که در عین حال سخت هم بود. در واقع نقش فردی ماتم زده که نباید تلخ هم به نظر برسد و همچنان شیرینی‌هایش حفظ شود. این که مردم به گریه‌‌های ارسطو بخندند سختی کار کمدی را نشان می‌دهد. باید بدانی چه شکلی از گریه را طراحی کنی و در اوج ناراحتی دیالوگی بگویی که بیننده را بخنداند.

ارسطو چقدر به خودتان نزدیک است؟

خیلی، بسیاری از ویژگی‌‌های آن به من نزدیک است. کل کل‌هایی که ارسطو با نقی دارد، خیلی وقت‌ها در پشت صحنه هم با محسن تنابنده داشتیم. درباره این که چه فرمی از بازی درست است، با هم زیاد صحبت می‌کنیم و حتی چالش هم داریم اما در پایان همه چیز یادمان می‌رود.

پایتخت در کنار همه ویژگی‌‌های خوب و دوست داشتنی‌اش محسن تنابنده و احمد مهران‌فر را به عنوان زوج بازیگری معرفی کرد که بسیاری از مجموعه‌ها یا فیلم‌‌های سینمایی هم بعد از آن از این ترکیب بهره بردند اما شاید در سری‌‌های بعدی پایتخت فاصله بین ارسطو و نقی بیشتر شد. هریک از آن‌ها به واسطه باز شدن داستان‌ها و ماجراهایی درگیر اتفاقات دیگری در قصه شدند. چرا پایتخت به این سمت و سو کشیده شد؟

خب این اتفاق کاملا عامدانه افتاد زیرا می‌خواستیم از تکرار پرهیز کنیم تا بیننده سریال را پس نزند. باید آدم‌‌های جدیدی وارد داستان می‌شدند و ماجراها گسترش پیدا می‌کردند. نقی و ارسطو صرفا نباید با همدیگر چالش می‌داشتند. احساس می‌کردیم که آن شکل دیگر تکراری شده است و ادامه دادنش به همان شکل نمی‌تواند موفق باشد.

هریک از کاراکترها در سری چهارم پایتخت تغییراتی داشته‌اند. به مهم‌ترین تغییرات شخصیت ارسطو اشاره کنید.

ارسطو به شرایطی در سری چهارم دچار می‌شود که تعیین کننده وضعیت او در ادامه داستان است. مثلا وقتی یاد همسرش می‌افتد گریه می‌کند. همین گریه کردن او را خاص می‌کند و سر و شکل خاصی دارد یا تکیه کلام‌هایی که استفاده می‌کند هم تا حدودی تغییر کرده است. او در مواجهه با برادرهای همسر خود هم برخوردهای مشخصی دارد.

در واقع قصه‌ای که برای ارسطو تعریف شده، من بازیگر این نقش را وا می‌دارد تا در حیطه فیلمنامه به دنبال نکات جدیدی بگردم. همچنین خود فیلمنامه هم در سری جدید خطی برای ارسطو تعیین کرده بود. این که ارسطویی همیشه عاشق پیشه این بار به اصطلاح از آن ور بوم افتاده بود. دیگر به ازدواج فکر نمی‌کرد و عزادار و عاشق همسر درگذشته خود بود.


احمد مهرانفر: مقابل فرهنگی قرار داریم که از هر سو به ما هجوم آورده



چرا ارسطو آن‌قدر غرب زده است؟

من با این کلمه مشکل دارم و برایم تعریف نشده است. به نظر من همه آدم‌‌های دنیا باید زبان واحدی داشته باشند و با آن با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. خود من در سفرهای خارجی به دلیل مشکل زبان نتوانسته‌ام آن‌طور که باید با اطرافیانم ارتباط برقرار کنم. اشتباه است که بخواهیم مانع ورود زبان انگلیسی به کشور شویم. این زبان جهانی است و باید همه آن را بدانیم.

اما پایتخت بر خرده فرهنگ‌ها تاکید دارد. فرهنگی روستایی را به تصویر می‌کشد که کاملا ایرانی است.

حرف شما درست است. ما در مقابل فرهنگی قرار گرفته‌ایم که از هر سو به ما هجوم آورده و حتی دکمه کنترلی که به دست می‌گیریم رویش انگلیسی حک شده است. بنابراین ممکن است گاهی نسبت به این فرهنگ احساس ضعف کنیم. در این میان افراد ضعیفی هستند که بسته به موقعیتشان می‌توانند خود را ظاهرا قوی نشان بدهند. ارسطو هم جزو همین دسته است.

 ارسطو مدام از سفرهای خارجی خود حرف می‌زند و از تجربه‌‌های جهانی‌اش می‌گوید. من نام این را غرب‌زدگی نمی‌گذارم. شاید همه ما بخواهیم و بسیاری از مردمان روستا و شهرستان هم این طور هستند که تجربه‌هایشان را برای دیگران تعریف کنند و سفر‌‌های خارجی هم برای ارسطو از مهم‌ترین خاطرات زندگی است. او می‌تواند بابت همین چند سفر به عنوان راننده ترانزیت ده کتاب هم بنویسد!

البته گاهی طنز سریال هم بر اساس همین موقعیت‌‌های متناقض یا متضاد اتفاق می‌افتد. مثل تکیه کلام‌هایی مثل لاکسچری که ورد زبان ارسطو است، فکر می‌کنم در بازی‌ها و درآمدن طنز موقعیت این تضادها هم بسیار به کمکتان آمد.

بله جدا از گفتار و کلام ارسطو حتی رفتار و نوع پوشش او هم این طنز را تقویت می‌کند. مثلا کاپشنی می‌پوشد که هزارتا مارک روی آن است. منطقی برای این کار ندارد اما تصورش این است که شاید می‌تواند با این رفتار توجه دیگران ر ا به خود جلب کند.

اما سری چهارم پایتخت انگار داستانک‌‌های بیشتری داشته است که آن را به سمت و سوهای مختلفی می‌برد. در حالی که در سری‌‌های اول تا سوم داستان‌‌های اصلی و منسجمی داشتیم که داستانک‌ها در کنار آن روایت می‌شد.

نه این طور نیست. سری چهارم «پایتخت» قرار بود در 26 قسمت ساخته شود اما نهایتا در 20 قسمت بسته شد. بنابراین درست زمانی که می‌خواستیم تازه مقدمه چینی کنیم تا به قصه اصلی برسیم ناگهان مجبورشدیم داستان را فشرده کنیم.

درست است اما احساس می‌کنم در بعضی قسمت‌ها قصه نداشتیم.

در همه قسمت‌ها قصه وجود داشت. برای مثال در قسمت اول انتخاب هما برای شورای شهر، قسمت دوم ماجرای غسالخانه و به ترتیب در هر قسمت ماجرایی را دنبال کردیم. ماجرای ارسطو و همسر فوت کرده‌اش، پولی که قرار است به او برسد هم شاخه‌ای از فیلمنامه بود که می‌توانست بیننده را جذب کند. داستانی بکر و زیبایی داشت. مردی که همسر چینی‌اش با هواپیمای مالزیایی سقوط می‌کند.


احمد مهرانفر: مقابل فرهنگی قرار داریم که از هر سو به ما هجوم آورده



این قصه خود زمانی از داستان را می‌گذراند و به عنوان مقدمه‌ای برای ورود به داستان اصلی است. ضمن این که من معتقدم پایتخت سریال ماه رمضانی و مناسبتی نیست. زیرا هم در این ماه نمی‌توان زیاد شوخی کرد و هم این که قسمت‌هایی که پخش می‌شود 50 دقیقه‌ای است. اما آن‌جا زمان کمتری داشت. بنابراین همین باعث می‌شود تا قصه به خوبی برای بیننده تعریف نشود. بنابراین نوروز را زمان مناسبت‌تری برای ساخت و پخش این مجموعه می‌دانم. ما گاهی در نوروز قسمت‌هایی 70 یا 80 دقیه‌ای هم داشتیم. بنابراین یک قصه را کاملا باز می‌کردیم. به ابعاد مختلف آن می‌پرداختیم و پرونده آن را می‌بستیم و قصه جدیدی شروع می‌شد.

ضمن این که خود ماه رمضان ویژگی‌هایی را به داستان تحمیل می‌کند. از جمله موقعیت‌‌های زمانی و المان‌هایی که حضور در این ماه را مشخص می‌کند.

بله کار کردن در تلویزیون اساسا سخت و سخت‌تر از آن کمدی کار کردن در این رسانه است. سخت‌تر از کمدی کار کردن هم ساختن کارهایی در این ژانر برای ماه رمضان است. چراکه نمی‌توان درباره بسیاری از چیزها صحبت کرد. چیزهایی که اتفاقا دستمایه‌‌های خوبی برای خنداندن هستند. انکار بسیاری از واقعیت‌ها نادرست است. باید آن‌ها را بگوییم تا این که رویشان درپوش بگذاریم.

اتفاقا من فکر می‌کنم پایتخت تا حدی تابو شکنی کرده است. برای مثال صحنه‌ای در پایتخت دیدیم که چند نفر سیگار می‌کشیدند. این تصویر را به ندرت در سریالی سراغ داریم مگر این که سیگار کشیدن به یک بدمن نسبت داده شود.

این هم لطفی بود که مسئولان سازمان به پایتخت داشتند.

بنابراین دستتان در شوخی کردن هم بازتر بوده است.

نه چندان. ما فضاها زیادی برای شوخی کردن در ایران نداریم. کافی است آن را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم تا متوجه این تفاوت بشویم. نه می‌توان شوخی‌‌های موقعیتی داشته نه شخصیتی و نه موضوعی.

که اگر هم شوخی بشود حاشیه ساز می‌شود مثل توافق هسته‌ای...

درست است. در این شرایط کار کردن سخت است. نمی‌خواهم حمل بر خودستایی شود اما همین که در چنین شرایطی بتوان چهار سری از یک سریال را ساخت و مردم را پای گیرنده‌‌های تلویزیون حفظ کرد و لبخند بر لبانشان نشاند کار سختی است و ما هم اهل کار سخت بودیم. یادم هست در سه ماه تصویربرداری این سری از پایتخت من تنها یک بار به دلیل ناخوش احوالی به تهران آمدم.







تاریخ انتشار: ۰۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن