واضح آرشیو وب فارسی:الف: وقتی پول همهی معیارها را برهم زد/حال این هنر در ایران خوب نیست
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۴۹
شرق نوشت:چطور ارزش و اهمیت گیشه پررنگتر از اندیشمندی در تئاتر شد؟ برخی نویسندهها و کارگردانهایی که در دهههای گذشته نماینده تئاتر روشنفکری ایران بودند، بهیکباره ترجیح دادند گیشه را جایگزین اندیشه کنند. البته شاید هم این پروسه یکباره رخ نداد؛ به مرور زمان با سختگیریهایی که منجر به ممیزیهای روزافزون میشد و البته تأسیس سالنهای خصوصی نظیر ایرانشهر، تغییر مسیر تدریجی یک جریان متفکر به سمت تجاریسازی، در تئاتر رخ داد. نظر عباس جوانمرد، حمید پورآذری، محمدحسن معجونی و رضا سرور را در اینباره جویا شدهایم.پولپرستی بهجای هنرپرستیعباس جوانمرد، پیشکسوت هنرهای نمایشی ایران، در اولویت قرارنداشتن هنر را دلیل ایجاد چنین جریانی میداند. او میگوید: «پولپرستی مدتهاست جای هنرپرستی را برای برخی از اهالی هنر گرفته. دلبستگی به پول و ترجیحدادن آن به هنر، وضعیت دردناک کنونی در تئاتر را رقم زده. واقعیت این است که برخی تصمیم گرفتند بین پول و هنر، پول را انتخاب کنند و به مرور چنین وضعیتی رقم خورده است. غافل از اینکه یک هنرمند، تا وقتی هنرمند است که هنر برایش اولین و آخرین اولویت باشد». جوانمرد در پاسخ به این سؤال که چطور میتوان از این جریان تجاریسازی در تئاتر فاصله گرفت؟ صریحا میگوید: «ما از مدیریت ناصحیح به اینجا رسیدهایم. حالا هم اصلاح مدیریت چاره ماست. اینروزها میشنوم که مدیریت تئاتر، درحالحاضر یکی از عواملی است که تئاتر را به سمت توجه به گیشه کشانده. وقتی اولویت یک مدیر سالن تماما فروش بیشتر نمایشهاست و ترجیح مدیر سالن این است که سالنش را به کارگردانی اجاره دهد که هرشب فروش چندمیلیونی دارد، پس هرکس به آن سالن میآید، مجبور است کاری را روی صحنه ببرد که پرفروش باشد. مدیریت تئاتر، باید جلو این جریان تجاری را بگیرد. وقتی هدف تئاتر میشود، پولدرآوردن، هدف اصلی، یعنی خود تئاتر، بهجای اینکه به سمت مردم بیاید، از مردم دور میشود و در چنین شرایطی آنها که اهل تئاتر نیستند، میتوانند بلیت بخرند و آنها که اهل تئاترند، نمیتوانند بهخاطر گرانی بلیتها به تماشای تئاترها بروند و بهاینترتیب، به مرور زمان، تئاتر از توده مردم فاصله میگیرد و تبدیل به کالایی تجاری میشود».پورآذری: موافق نیستمحمید پورآذری، کارگردانی که تا امروز از این جریان تجاریسازی دور مانده و ترجیح داده کمکار باشد اما تئاتری متفکر ارائه کند، فشارهای اقتصادی را عامل ایجاد چنین جریانی میداند. پورآذری که این شبها نمایش «سال ثانیه» را در محوطه زمین تنیس سعدآباد روی صحنه دارد، این موضوع را چنین تحلیل میکند: «فشارهای اقتصادی، برخی کارگردانها را به این سمت برده. اما کسی که میتواند درباره چرایی تغییر مسیرشان پاسخ درستی بدهد خود آنها هستند. هرکس برای اقداماتش دلایل خاص خودش را دارد. لابد کسانی که کار پرفروش روی صحنه میآورند، اصراری هم ندارند که بگویند ما اندیشمندانه کار میکنیم. قطعا هرکسی در کارنامه کاریاش فرازوفرود دارد و البته اجازه دارد حال و هوای مختلفی را تجربه کند. هرکس صاحب اندیشه و نگاهی است و بههرحال برای رویصحنهآوردن یک اثر منطق و مبنایی دارد. حال اگر آن اثر موفق باشد، به اعتبار آن هنرمند میافزاید. اگر هم موفق نباشد که خب به ضرر آن شخص خواهد بود. بهطورکلی موافق این نوع نگاه که تئاتر اندیشمندانه به سمت تجاریشدن پیش میرود، نیستم».تئاتر خصوصی، محل سوءاستفادهمحمدحسن معجونی، سرپرست گروه تئاتر لیو، که اخیرا نمایش «ستوان اینیشمور» او بدون حضور هیچ ستارهای، یکی از بهترین فروشهای سالجاری تئاتر را از آن خود کرده، از آن دست کارگردانهایی است که همچنان به اندیشه در تئاتر پایبند است و از آثارش میتوان فهمید که هدفش کسب درآمد بیشتر از تئاتر نیست. معجونی درباره ایجاد این جریانی که تجارت را مقدم بر تئاتر قرار داده، میگوید: «شاید بهطورکلی یک چیزی در جهان امروز نمایشمان کم است؛ نوعی تئاتر که ابدا دغدغه فروش و گیشه ندارد و صرفا میخواهد تجربه خودش را بکند. وقتی چنین ژانری رو به فراموشی باشد و متولیان تئاتر، به این بهانه که تئاتر حرفهای خودش هزینههایش را تأمین میکند، حمایتی از هیچ جریان تئاتریای نکنند، به مرور جریانهایی که پیش از آن مشغول تجربهکردن بودند نیز مجبور خواهند شد به فروش و گیشه فکر کنند. درحالیکه جریان تجربی باید بدون دغدغه و بازگشت مالی، تئاتر اجرا کند. باید بالاخره یک نهادی از جریان تجربی تئاتر حمایت کند تا دغدغه کارگردانهای تجربهگرا، فقط خود تئاتر باشد و نه مسائل مالی. وقتی حمایتی وجود ندارد، برخی هم مجبور میشوند با دعوت بهکار چهرهها یا استفاده از دیگر ترفندها، مردم را به سالن بکشانند. وقتی کارگردانی به یکباره تغییر مسیر میدهد، انگار میتوان نتیجه گرفت که به مرور زمان افراد بر اعتقاداتی که داشتند هم پایبند نیستند. تئاتر خصوصی هم تبدیل شده به محلی برای سوءاستفادههای عجیبوغریب برخی از افراد و جریانها؛ چه از سمت دولت که به اسم خصوصیسازی، سوبسید همه گروههای تئاتری را حذف میکند و چه از سمت هنرمندانی که به این بهانه فقط به پرفروششدن اثرشان میاندیشند و کیفیت را فدا میکنند».اندیشهزدایی، آفت تئاتر بورژوارضا سرور، نمایشنامهنویس و دراماتورژی که پیشتر درباره آفتهای تئاتر بورژوا مقالاتی نوشته و درباره رواج چنین جریانی هشدار داده بود، درباره چرایی تقدم گیشه بر اندیشه، نظرات قابلتوجهی دارد. او میگوید: «پاگرفتن تئاتر تجاری، حتما دلایل اجتماعی دارد. باید دید چطور تئاتر بورژوایی، بهطور غیرمستقیم، از طریق سیاستگذاری سالنهای نمایش، دستور کارش را به نویسندهها و کارگردانها نیز تحمیل کرده. وقتی کارگردانی میخواهد در سالنی مثل ایرانشهر که به پایگاه تئاتر بورژوایی تبدیل شده، نمایشی اجرا کند، ناگزیر است برای فروشرفتن اثرش، حتما ستارهای داشته باشد و باز باید نوع داستانگویی، زیباییشناسی صحنه و... را نیز طوری طرحریزی کند که مخاطب آن سالن، از نمایشش استقبال کند. سپس کارگردانی که بر اثر اجبار آن سالن، از چنین قواعدی تبعیت کرده و جواب هم گرفته، وقتی در سالنهای دیگر که لزوما از آن قواعد پیروی نمیکنند نیز نمایشی اجرا میکند، همان قواعد را با خودش به آنجا میبرد. بهاینترتیب تئاتر بورژوایی خودش را تسری میدهد و کارگردانها هم به مرور قواعد تئاتر بورژوایی را میپذیرند. حالا همان کارگردانها حتی اگر در تالار مولوی هم تئاتر اجرا کنند، همان قواعد را پیاده میکنند. چون یاد گرفتهاند که اگر بخواهند تماشاگر بالا داشته باشند و پیشفروش بلیتهایشان پررونق باشد، باید این قواعد را رعایت کنند. رواجیافتن این شکل از تئاتر، حتی موضع منتقدان را هم به مرور عوض کرده و بهنوعی میتوان گفت این جریان، قواعدش را به همه بخشهای تئاتر تسری داده و همهچیز را به سمت یک جور نرمخویی که زاده همین تئاتر بورژواست پیش برده، بهاینترتیب تئاتر بورژوایی، صفتی میشود برای هرگونه تئاتر دیگر. بنابراین بهمرور، شاهد اجراشدن تئاتر سیاسی- بورژوایی، آوانگارد-بورژوایی و... خواهیم بود».بااینحساب باید دید با افتتاح هرروزه سالنهای خصوصی جدید، با بلیتهای گرانی که دانشجویان را از تماشای آثار نمایشی محروم میکند، سرنوشت تئاتر به کدام سمتوسو میرود؟ آیا دیگر کارگردانها نیز برای فروختهشدن، در دام تجاریسازی خواهند افتاد و گیشه برای همیشه بر اندیشه تقدم خواهد یافت؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]