تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سكوت مؤمن تفكر و سكوت منافق غفلت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833417813




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مروری بر کتاب «دهلی ستاره بود» امیری اسفندقه دهلی مرا ببخش


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مروری بر کتاب «دهلی ستاره بود» امیری اسفندقه
دهلی مرا ببخش
باید قبول کرد کتاب «دهلی ستاره بود» کمی بیشتر از یک نگاه توریستی است. انگار مولف عمری را در هندوستان به سر برده و یا عمری را به هندوستان فکر کرده است و با تجربه ای ذهنی دست تالیف برده است.

خبرگزاری فارس: دهلی مرا ببخش



خبرگزاری فارس- گروه ادبیات انقلاب اسلامی: «تا چشم واکنی/ رنگی حواس چشم تو را پرت کرده است» اوایل سال 90 بود. باید اتوبوس اّلِک لاندرا مارکت  را سوار می شدم و از موسسه زبان به خانه بر می گشتم. برعکس همیشه که نیم ساعتی را زیر آفتاب شرجی و گرم دهلی نو منتظر می ماندم، آن روز اتوبوس شماره  17 زودتر رسید. در هندوستان نیز مثل ایران زنان و پیر مردان از جایگاه مخصوصی برخوردار بودند. نشستم روی اولین صندلی و اتوبوس هنوز یک ایستگاه را رد نکرده بود که متوجه شدم هندی ها با چشم های سیاه و درشتشان به من خیره شده اند . چون خارجی محسوب می شدم هیچ کسی حرفی نمی زد. سریع بلند شدم. پیرزنی از لای جمعیت جلو آمد و آنجا نشست. سرعت اتوبوس نسبتا زیاد بود و صدای بوق ماشین ها و ریکشاها ، صدای زنگ سه چرخه های نفربر ، صدای موزیک معابد و گریه کودکان آنقدر در هم گره خورده بودند که انگار درست در وسط اجرای یک سمفونی قرار گرفته ام. چشمانم اما در رنگ ها غرق شده بودند. رنگ های روشنی که سلطه پیدا کرده بودند به رنگ های تیره . و هیچ فردی در رنگ لباس شبیه فرد دیگری نبود. انگشتانم پشت شیشه اتوبوس، خط راس ساختمان ها را دنبال می کرد. ساختمان  های بلند و مکعبی، مساجد دایره ای شکل و معابد مقرنس با ستون های عظیم و مردمانی که گل به گردن انداخته بودند و با حنا، طرح خال به صورت انداخته بودند. من انقدر غرق شده بودم که تا انتهای راه یعنی دهلی قدیم متوجه نشدم اتوبوسی اشتباهی را سوار شده ام. این خاطره شاید پنجره ای برای ورود به دنیای بکر و تصاویر زیبای مرتضی امیری اسفندقه در کتاب «دهلی ستاره بود» باشد. بعد از خواندن کتاب تنها به این موضوع فکر می کردم که اسفندقه مگر چندسال در هندوستان زندگی کرده که اینگونه به درک محیط رسیده است و آن را در لباس شعر بیان کرده است.(نهایتا فهمیدم تنها یکبار به هندوستان سفری توریستی داشته است). اینجا همواره در همه حالی بویی توجه نفست را ناگاه و ناگریز به خود جلب می کند تا چشم وا کنی رنگی حواس چشم تو را پرت کرده است ما بین وهم و فهم انگار هیچ فاصله ای نیست اینجا جغ جارِ  رنگ و بو از تو توان درک تو را سلب می کند (صفحه 16)

  این روزها کمتر کتابی را می بینیم که مولف در موضوع غرق شده باشد و در نهایت با صیدی چشم گیر بیرون بیاید. برای مثال یکی از نمونه های موفق آن را با نام «تات نشینی های بلوک زهرا» اثر جلال ال احمد می بینیم . جلال از روش مستقیم مشاهده مشارکتی استفاده کرده است و موضوعات پیرامونش را در حیطه جامعه شناسی به قلم درآورده است. یا نمونه هایی در ادبیات خودمان دیده می شود که شاعران و نویسندگاه در حرم علی ابن موسی الرضا اعتکاف می کنند و شروع به دیدن و همزمان خلق اثر می کنند.  باید قبول کرد که کتاب «دهلی ستاره بود» کمی بیشتر از یک نگاه توریستی است. انگار مولف عمری را در هندوستان به سر برده و یا عمری را به هندوستان فکر کرده است و با تجربه ای ذهنی دست تالیف برده است. «این پیرزن آیا مادربزرگِ من  بی‌بی جمیله نیست؟ آن پیرمردِ آیا پدربزرگِ پریشان من نبود؟ این طفلِ شیرزد آیا نه خود منم در پنج سالگی؟ آیا من در شعور راز تناسخ رسیده ام ؟ از هر طرف که رفتم و  برگشتم جز حیرتم به هوش نیفزود (صفحه 19) «دهلی ستاره بود» شامل 21 شعر است و مرتضی امیری اسفندقه  آن را در 58 صفحه و 8 صفحه پی نوشت تحویل انتشارات شهرستان ادب داده است. اسفندقه توانسته است با این کتاب نامزد جشنواره کتاب سال جمهوری اسلامی شود. پی نوشته ها در آخرین صفحات کتاب می توانند به خواننده هایی که هنوز به هندوستان قدم نگذاشته اند تقلب برسانند و مخاطب را برای درک معانی بعضی از اصطلاحات آماده سازند. اصطلاحاتی که با زبان شاعرانه امیری اسفندقه معنا شده اند و گاهی خود شعر هستند.  به طور مثال: جمنا: رودخانه ای ست که هندویان، مردگان خویش را در ساحل آن می سوزانند. در شیوه سوزاندن مردگان هم، فاصله طبقه زندگی افراد دخیل است! مایه داران خوش تر می سوزند.(صفحه 61) ریکشا: ماشینی ست شبیه سه چرخه ماشین های قدیم ایران که تاکسیِ هند است. گویا، پیش از این که این ماشین ها در هند، به عنوان تاکسی  و با انرژی گاز و به نام ریکشا در آمد و شد باشند، ریکشا نام دو انسانی بوده است که بار مردم  و حتی خود مردم را با درشکه به اینجا و آنجا می برده اند. اخوان ثالث، شعری برای ریکشا دارد . می گوید: « ریکشا بر وزن دل ها کلمه ایست  در اصل نمی دانم هندی یا چینی یا کجایی، به معنی آن در کسوت خلق آدمی  دوپا که به نیابت چهارپا مسافر و بار به منزل می رساند و غالبا در کالسکه و گاری های یک نفره و دونفره...» (صفحه 60) «دهلی ستاره بود» شامل 21 شعر است. قالب نیمایی شاید بهترین انتخاب برای امیری اسفندقه بود تا از هندوستان بنویسد. لباس سفیدی که نام نیما دارد و شهرتش را هر چند دیر  و بعد سهراب اما به زبان استادان زبان فارسی، در کلاس های مرطوب و تاریک هندوستان برساند. ای کاش هندیان با لحن انگلیسی صحبت نداشتند این لحن دیر جوش با آن همه نگاه صمیمی سنخیتی نداشت آن هندیان که پاک از لهجه شریف و شکوفای پارسی آیینه داشتند انگار آفتاب در سینه داشتند اعجاز پارسی در چشم هایشان بَر کرده بود سبز چراغ سلام و صبح هندیِ انگلیسی: آیینه بود و آه هندی پارسی: دریا و عکس ماه(صفحه 25) اسفندقه در آخرین شعر کتاب «دهلی ستاره بود»، دهلی نو و هندوستان  را موجود زنده ای تصور می کند و از او برای چونین برگشتی عذر و بخشش می خواهد. جان بخشی به شبه قاره ای با قدمت، عظمت و جمعیتی بسیار.در پایان من اگر خود را جای شاعر می گذاشتم نام دیگری برای کتاب انتخاب می کردم و شاید «دهلی ستاره بود» بود. یادداشت از: مجید سعدآبادی انتهای پیام/و

94/05/13 - 11:51





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن