تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804290884




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«سلام بر ابراهیم» در قالب طرح «وقف کتاب» به دست مخاطبان می‌رسد


واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
«سلام بر ابراهیم» در قالب طرح «وقف کتاب» به دست مخاطبان می‌رسد

سلام بر ابراهیم


شناسهٔ خبر: 2870067 - چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۰
فرهنگ > کتاب

کتاب «سلام بر ابراهیم» درباره زندگی نامه و خاطرات به جا مانده از شهید بی مزار، ابراهیم هادی به صورت وقف در گردش به مخاطبان اهدا می‌شود. به گزارش خبرنگار مهر، شهید ابراهیم هادی پهلوان زورخانه و علمدار گردان کمیل از جمله شهیدان شناخته شده دوران دفاع مقدس است که در جمع شهدای مفقودالاثر جنگ قرار دارد. این شهید که متولد سال ۱۳۳۶ در حوالی میدان خراسان شهر تهران بود، اهل ورزش بود. کارش را با ورزش های پهلوانی و زورخانه ای شروع کرد و در والیبال و کشتی هم بی نظیر بود. شهید هادی در سال ۵۵ دیپلم ادبی گرفت و بعد از آن مطالعات غیردرسی‌اش را شروع کرد.شهید هادی در عملیات والفجر مقدماتی ۵ روز به همراه نیروهای گردان کمیل و حنظله در کانال های فکه مقاومت کردند و تسلیم دشمن نشدند. او در ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۱ بعد از فرستادن نیروهای باقی مانده به عقبه، تنها شد و دیگر کسی او را ندید. این شهید همان طور که خود از خدا خواسته بود، گمنام ماند و کسی پیکرش را پیدا نکرد. پیکر پیدانشده این شهید سال هاست در منطقه فکه جا مانده است.کتاب «سلام بر ابراهیم» شامل زندگی نامه و خاطراتی است که درباره شهید هادی نقل شده است.این کتاب که یکی از آثار انتشارات شهید ابراهیم هادی است، هفتاد و یکمین نوبت چاپ خود را پشت سر می گذارد و تا امروز در مجموع، ۲۱۰ هزار نسخه از آن به چاپ رسیده است.  شرکت مخابراتی رایتل در یک طرح حمایتی، این کتاب را با نیت «وقف در گردش» به مخاطبان مختلف هدیه می‌کند.در ابتدای کتاب نوشته شده است: اهداکننده از شما درخواست می‌کند در صورت عدم تصمیم به مطالعه این کتاب و یا پس از مطالعه آن، کتاب را به دیگر دلدادگان راه شهدا هدیه داده و در ثواب انتشار فرهنگ ایثار و شهادت سهیم شوید.در بخشی از این کتاب می خوانیم:«جعفر جنگروی از دوستان ما هم آنجا بود. بعد از افطار مرتب داخل اتاق مجاور می رفت و دوستانش را صدا می کرد.  یکی یکی آن ها را می آورد و گفت: ابرام جون، ایشون خیلی دوست داشتند شما را ببینند و ...ابراهیم که خیلی خورده بود و به خاطر مجروحیت، پایش درد می کرد، مجبور بود به احترام افراد بلند شود و روبوسی کند. جعفر هم پشت سرشان آرام و بی صدا می خندید.وقتی ابراهیم می نشست، جعفر می رفت و نفر بعدی را می آورد! چندین بار این کار را تکرار کرد.ابراهیم که خیلی اذیت شده بود با آرامش خاصی گفت: جعفر جون، نوبت ما هم می رسه!آخر شب می خواستیم برگردیم. ابراهیم سوار موتور من شد و گفت: سریع حرکت کن!جعفر هم سوار موتور خودش شد و دنبال ما راه افتاد. فاصله ما با جعفر زیاد شد. رسیدیم به ایست و بازرسی!من ایستادم. ابراهیم با صدای بلند گفت: برادر بیا اینجا!یکی از جوان های مسلح جلو آمد.ابراهیم ادامه داد: دوست عزیز، بنده جانباز هستم و این آقای راننده هم از بچه های سپاه هستند. یک موتور دنبال ما داره می یاد که ...بعد کمی مکث کرد و گفت: من چیزی نگم بهتره، فقط خیلی مواظب باشید. فکر کنم مسلحه!  بعد گفت: با اجازه و حرکت کردیم. کمی جلوتر رفتم توی پیاده رو و ایستادم. دوتایی داشتیم می‌خندیدیم.  موتور جعفر رسید. چهار نفر مسلح دور موتور را گرفتند!بعد متوجه اسلحه کمری جعفر شدند! دیگر هرچه می گفت کسی اهمیت نمی داد و ...تقریبا نیم ساعت بعد مسئول گروه آمد و حاج جعفر را شناخت. کلی معذرت خواهی کرد و به بچه های گروهش گفت: ایشون، حاج جعفر جنگروی از فرماندهان لشگر سیدالشهدا(ع) هستند.بچه های گروه، با خجالت از ایشان معذرت خواهی کردند. جعفر هم که خیلی عصبانی شده بود، بدون این که حرفی بزند اسلحه اش را تحویل گرفت و سوار موتور شد و حرکت کرد.کمی جلوتر که آمد ابراهیم را دید. در پیاده رو ایستاده و شدید می خندید! تازه فهمید که چه اتفاقی افتاده.  ابراهیم جلو آمد، جعفر را بغل کرد و بوسید. اخم های جعفر باز شد. او هم خنده اش گرفت. خدا را شکر با خنده همه چیز تمام شد.»این کتاب با ۲۵۶ صفحه مصور، شمارگان ۱۰ هزار نسخه و قیمت ۷۵ هزار ریال منتشر شده است.  









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن