واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به یاد غواضان دریادل/67
بی واهمه بر هوای اروند زدی
شبنم فرضی زاده اردبیلی از شاعران جوان کشورمان برای غواصان و شهدای خط شکن چند شعر سروده است.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس، شبنم فرضی زاده اردبیلی از شاعران جوان کشورمان برای غواصان و شهدای خط شکن چند شعر سروده است. این شعرها به شرح زیر است: (1)
خورشیدِ نشسته در بر ِدریا بود
آن سوی افق، در آخر دریا بود
بر روی مزار پاک او حک بکنید:
از شهر شهید پرور دریا بود
(2)
آن لحظه قرار بود... یادم رفته
پایان بهار بود!؟ یادم رفته
دریا دریا دریا دریا دریا
والفجر چهار بود؟ ...یادم رفته
(3)
آیینه شدن به شرط خون دیدنی است
شیدایی و آه ِبیستون دیدنی است
این قاب به دستهای لیلا شده رنگ
از چشم جهان طرحِ جنون دیدنی است
(4)
دل را به حریم عشق پیوند زدی
بی واهمه بر هوای اروند زدی
یک فلسفهی بزرگ در چشمت بود
وقتی که به «راز سرخ» لبخند زدی
(5)
نشکسته و قاب ِجاودانی شده است
این حس همیشه، آسمانی شده است
بغضی که چنین وردِ زبانها گشته
از اول ِتاریخ جهانی شده است
(6)
تصویر همیشه تیره ای جامانده
بر جاده نگاه خیره ای جامانده
قابی شده خاطرات دریا گونش
در چشم پدر جزیره ای جامانده
(7)
....ماندی و به شرمساریات از دریا
ثابت شده بی قراریات از دریا
موجی به بغل گرفته آغوشت را
موجی شده یادگاریات از دریا
(8)
طوفان شو و یکبار دگر طغیان کن
هی موج بکوب و صخره را ویران کن
آغوش ترت عجب صفایی دارد
در عمق دلت تن ِمرا پنهان کن ** قصه عشق
این که دریا پاشده تا دست دریا را بگیرد
قصهی عشق است پس بگذار دنیا را بگیرد
موج پشت موج پشت موج پشت موج و حالا
حلقه حلقه میرود تا عرش اعلا را بگیرد
دست بسته، بال در میآورد تا درسکوتش
دست فریاد وطن در روز فردا را بگیرد
دارد اروند از خودش پل میزند تا مرز باران
چتر وا کرده تمام آسمانها را بگیرد
شب، هیاهو، اضطراب، آوار، بی تابی، شکستن
آتش از آب آمده بالا که سرما را بگیرد
*
دست بسته ...با صد و هفتاد و پنج اروند در راه
سیل ِاقیانوس تابوت مسیحا را بگیرد
سالها بعد و رسیدن ...نام دریا را کشیدن
موجی از اروند میآید که دنیا را بگیرد **** دل به دریا نزده، تن به هیاهو زده بود
در پریشانی تو شانه به گیسو زده بود
دست بسته به دل حادثه باید میزد
و دلش بال به پرواز پرستو زده بود
روح ارامش طوفانی دریا را داشت
با همه سادگیاش طعنه به آهو زده بود
که خدا خواسته انصاف مداری بکند
اَحسَن الخَلق مِن الله ترازو زده بود
معجزه موج به موج از نفسش میبارید
«ملک الناس» به القارعه پهلو زده بود
چشمهایش غم تلخی که کسی دم نزده
هیچ کس دم نزده از غم او ...او زده بود
ماهی عاشق ما حسرت دریا را داشت
او به هر- لحظه- سرِ داشتنت رو زده بود
آه دریا شبِ آغوش تو را یادت هست؟
عطری از نرگس و آلاله و شب بو زده بود
*
بغلت را به کسی جز تن پاکش ندهی
پیش چشمان تو صد مرتبه زانو زده بود شاعران کشورمان میتوانند اشعار سرودهشده خود درباره 175 شهید غواص را در اختیار خبرگزاری فارس قرار دهند تا در قالب یک کتاب منتشر شود. شاعران و هنرمندان درخواست باید سروده های خود را با موضوع 175 شهید غواص به آدرس [email protected] ارسال کنند تا به شکل روزانه منتشر شود. انتهای پیام/و
94/04/20 - 11:41
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]