تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس رضاى خدا به خشم مردم جويد، خداوند از او خشنود شود و مردم را از او خشنود ك...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820235958




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فاجعه و فخرفروشی در صنعت آب


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


فاجعه و فخرفروشی در صنعت آب وبلاگ > محمدی، عباس - به تازگی، انجمن دانش‌آموختگان دانشگاه صنعت آب و برق در نامه ای به وزیر نیرو از او خواسته‌ اند «برای اقدامات و دخالت های فراقانونی محیط زیست، چاره اندیشی شود»(1). نامه با همان انشای آشنای دستگاه‌های رسمی یا شبه‌رسمی تخصص‌گرا، همراه با مداهنه نسبت به مقام‌های بالادستی و تفاخر ضمنی به کارنامه‌ی خویش، نوشته شده و با «دفاع از عملکرد کلی وزارت نیرو و خانواده بزرگ صنعت آب و برق در سال‌های گذشته و دوره‌ی اخیر» آغاز می‌شود.

آدمی در شگفت می‌شود که آیا این اعتماد به نفس است یا تجاهل‌العارف یا به تعبیر مولوی واقعیتی ناشی از پدیده‌ی "چشم باز و گوش باز و این عمی" که آقایان، در شرایط فرافاجعه‌‌ای منابع آب و توزیع آن در کشور(2) فخر می‌فروشند و از عملکرد وزارتخانه‌ی مسوول حفظ آب دفاع می‌کنند؟! شاه‌بیت نامه این است که «افراد غیرمتخصص و غیرمسوول در لوای حمایت از محیط زیست... تمام دستاوردهای زحمت‌کشان صنعت آب کشور را زیر سوال می برند». این همان روش "هوشمندانه"‌ی اشخاص قدرتمند و ثروتمند (و مدافعان ایشان) است که مسایل پیچیده‌ی اجتماعی یا محیط زیستی را به قضیه‌ای فنی که باید توسط افراد خاص حل شود، تقلیل می‌دهند. گارت هاردین حدود پنجاه سال پیش گفته است: «یک مجموعه‌ی خاص از مشکلات انسانی را بایستی تحت عنوان مجموعه‌ی "بدون راه حلّ فنی" نامید». هاردین راه حلّ فنی را این گونه تعریف می‌کند: «راه حلّی که فقط نیازمند یک تغییر در فنون و علوم طبیعی باشد و هیچ‌گونه تغییری در ارزش‌ها و اعتقادات اخلاقی انسان را طلب نکند»(3). قضیه‌ی آب ایران هم اصلا راه حلّ فنی ندارد بلکه نیازمند تغییری پایه‌ای در فرهنگی است که از چند دهه‌ی پیش بر فضای مدیریت آب کشور حاکم شده است. تخصص‌گرایان ایران نوعا شیفته‌ی مدرک، و نه گوهر دانش، هستند و از دانشگاه‌هایی بیرون آمده اند که حامی نهاد قدرت اند و در آن‌ها روح انتقاد کشته می‌شود. این دانش‌آموختگان، بی‌اعتنایی خاصی به حق همگان در اظهار نظر نسبت به مسایل گوناگون جامعه دارند. این بینش سبب می‌شود که کارشناسان و متخصصان ما تمایل زیادی به فنی‌سازی موضوع‌های گوناگون داشته باشند. در همین نامه‌ی کوتاه، دانش‌آموختگان چند بار رسانه‌ها، فعالان فضای مجازی، افراد غیرمتخصص و غیرمسوول، و  مردم «کف خیابان» (خلاصه: اکثریت مطلق مردم) و حتی  جامعه‌شناسان و زیست‌شناسان و سازمان حفاظت محیط زیست را  برای اظهار نظر در مورد مسایل آب (و مشخصا: مصایبی که سدها پدید آورده اند) بی‌صلاحیت دانسته اند. نویسنده‌ی نامه، برای اثبات بی‌صلاحیتی منتقدان، از میان صدها یادداشت و مقاله و پژوهش منتقدان سدسازی، فقط به مصاحبه‌ی یکی از مشاوران سازمان محیط زیست اشاره کرده که میزان تبخیر آب از سطح سدها را به اشتباه سی میلیارد متر مکعب گفته (که این می‌‌تواند ناشی از شتابزدگی‌هایی که در یک مصاحبه پیش می‌آید، باشد). دانش‌آموختگان صنعت آب، به اعتبار مدرک‌های تحصیلی‌شان، فقط می‌توانند در مورد چگونگی بنا کردن سازه‌هایی مانند سد و کانال نظر بدهند و صلاحیت تصمیم‌گیری درباره‌ی ساختن یا نساختن این سازه‌ها را ندارند، چه رسد به تصمیم‌گیری درباره‌ی مساله‌ی کلی آب. البته به نظر نمی‌رسد که تا همین امروز هم این آقایان کارشناس، طرح ساخت سدی را روی میز گذاشته باشند؛ این تصمیم‌ها معمولا در پشت درهای بسته‌ی محفل‌های سیاسی (که تخصصی هم در آب ندارند) گرفته می‌شود و سپس این محفل‌ها، کارشناسان و مدیران بخش آب را نیز که با حقوق‌ها و مزایای بسیار بیشتر از متوسط، در منافع ساخت سد ذینفع ساخته اند، همراه می‌کنند و امضاشان را برای طرح‌ها می‌گیرند. اما درست این است که تصمیم در این زمینه در یک فرایند مردم‌سالارانه، با حضور نمایندگان جامعه‌هایی که در بالا و پایین سد از آن متاثر می‌شوند، و همچنین با نظر کارشناسان و کنشگران محیط زیست، کشاورزی، منابع طبیعی،  جامعه‌شناسی، و... گرفته شود. طبیعی است که همه‌ی مردم، به اعتبار آن که شهروند این سرزمین هستند و بودجه‌ی ساخت سد از دارایی و درآمد ایشان تامین می‌شود و هزینه‌های محیط زیستی و اجتماعی سدسازی بر آنان بار می‌شود، حق مسلم دارند که در این مورد اظهار نظر کنند. در این نامه، اشاره شده است که «حجم اظهارنظرهای جامعه‌شناسان و زیست‌شناسان و امثالهم در خصوص مبحث آب، چندین و چند برابر نظرات متخصصان و کارشناسان این صنعت می‌باشد». این سخن دانش‌آموختگان آب، هم نشانگر این است که آقایان مساله‌ی آب را فقط در چارچوب‌های تنگ فنی خودشان می‌بینند، و هم اعترافی است به این که آنان علاقه‌ای به در میان گذاشتن مسایل آب با مردم و رسانه‌ای کردن ماجرا ندارند. کار رسانه‌ای مدیران بخش آب فقط این است که هر چند گاهی به مردم بگویند که در مصرف آب صرفه‌جویی کنند یا گله کنند که اعتبارات وزارت نیرو باید بیشتر شود تا سد و تونل و کانال بیشتری ساخته شود. نویسنده‌ی نامه اشاره داشته است که: «بدنه‌ی کارشناسی و ساختار سازمانی محیط زیست اساساَ برای چنین میزانی از گستره‌ی فعالیت‌ها یا بهتر بگوییم -دخالتها- [در موضوع سدسازی]» تجهیز نشده است. باید گفت که در این مورد کاملا درست می‌گویند؛ در جایی که فقط یکی از نهادهای دست اندر کار سدسازی (شرکت توسعه‌ی منابع آب و نیرو) سالانه حدود یک میلیارد دلار (بیش از سه هزار میلیارد تومان) برای ساختن سد و نیروگاه آبی بودجه می‌گیرد(4) و کل بودجه‌ی سازمان حفاظت محیط زیست برای حفظ محیط زندگی هشتاد میلیون انسان و کل زیست‌بوم کشور فقط حدود صد و بیست میلیارد تومان است، چگونه می‌توان انتظار داشت که این سازمان توانمند باشد؟! در جای دیگری از نامه، پس از گله از این که  منتقدان سیاست‌های آب، آمار و اطلاعات نادرستی می‌دهند، آمده است: «از آنجا که آمار صحیح و شفاف، پایه ی برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری مناسب است، سر وسامان بخشیدن به مکانیزم‌های جمع آوری، پردازش و انتشار آمار و داده‌های پایه، خصوصاَ درحوزه‌ی آب، بسیار ضروری می‌نماید». جالب توجه است که دانش‌آموختگان دانشگاه وابسته به وزارت نیرو، می‌گویند که در حوزه‌ی آب، آمار و داده‌های پایه وجود ندارد؛ به بیان دیگر، کارهایی مانند سدسازی و انتقال آب با آن هزینه‌های نجومی ریالی و هزینه‌های جبران ناپذیر اجتماعی- زیست‌محیطی، بی اتکا به اطلاعات دقیق پایه انجام می‌شوند! حتما چنین است که پس از ساختن سد لار در می‌یابند که مخزن سد فرار آب دارد، یا پس از ساختن سد گتوند به یاد می‌آورند که آب دریاچه به گنبدهای نمکی می‌رسد، یا با نزدیک شدن به مرحله‌ی آبگیری سد سیوند تازه به فراست نجات‌بخشی آثار فرهنگی می‌افتند، و در آبگیری سد سیمره نجات آثار باستانی را به کلی کنار می‌گذارند، و... . در اواخر نامه از وزیر نیرو پرسیده اند: «آیا راه عبور کشور از بحران کم آبی، کار، تلاش و سرمایه‌گذاری مضاعف در این حوزه است یا رکود و بی‌عملیِ توام با مرثیه‌سرایی‌های احساسی و بی‌حاصلِ معدودی دلواپس آبی؟!» در مورد تلاش و سرمایه‌گذاری که مشخص است آقایان باز هم بودجه می‌خواهند تا به شیوه‌های هزینه‌بر و مخرب محیط زیست خود ادامه دهند. اما در مورد مرثیه‌سرایی ما دلواپسان آب، باید گفت که بی‌حاصل بودن آن نتیجه‌ی ناشنوا بودن گوش آقایان است، و احساسی بودن آن نتیجه‌ی داشتن قلبی حساس به سرنوشت کشور. من در جای دیگری به ارزش احساساتی بودن، برای کمک به حفظ انسان و محیط زیست پرداخته ام(5) و در این‌جا فقط به سخنی از برتراند راسل اشاره می‌کنم که می‌گوید: «علم نیروبخش است، اما به پلیدی هم همان قدر نیرو می‌بخشد که به نیکی. اگر می‌خواهیم علم ثمره‌ی نیکو به بار آورد باید دست به دامان احساس بشویم نه معرفت»(6). فرهنگ و ادب پارسی نیز پر است از مضمون‌هایی که احساساتی بودن (حتی تا حد دیوانگی) را برای رسیدن به خوشبختی لازم می داند: به راه عقل برفتند سعدیا بسیار / که ره به عالم دیوانگان ندانستند. نمی‌خواهم این یادداشت از حدی که برای خواندن یک وبلاگ مناسب است فراتر رود، و گرنه می‌توان از نقطه‌ضعف‌های نامه‌ی یادشده مقاله‌ای در نقد سیاست‌های مدیریت آب و کارشناسان این رشته تدوین کرد. در پایان، به یک شیوه‌ی جا افتاده در میان مدافعان سدسازی اشاره می‌کنم که در این نامه هم به چشم می‌خورد، و آن امنیتی کردن بی‌مورد گفتگو درباره‌ی مسایل آب و سد، با هدف بستن دهان منتقدان  است: «آیا برای این "هیجان آبی" که با نادیده گرفتن پتانسیل‌های واقعی کشور به راه افتاده، عاقبت و نتیجه‌ای جز جنگ آب و درگیری‌های قومی و قبیله‌ای، همراه با تبعات امنیتی و اجتماعی، می‌توان تصور نمود؟!» در واقع، برنامه‌های سدسازی و انتقال آب بین حوزه‌ای است که می‌رود تا به امنیت و وحدت ملی ما آسیب رساند(7)، نه نقد این برنامه‌ها... .   پی‌نوشت 1) تارنمای عصر ایران، 15/4/1394 2) به وضعیت پر فاجعه‌ی مدیریت منابع آب، نه تنها منتقدان غیردولتی بلکه بسیاری از مدیران دولتی و کارشناسان مرتبط با اداره‌ها و دانشگاه‌های دولتی هم اشاره کرده اند. برای مثال نگاه کنید به مصاحبه‌ی دکتر عیسی کلانتری وزیر پیشین کشاورزی و رییس کنونی ستاد احیای دریاچه‌ی اورمیه: تارنمای عصر قانون 28/11/ 1393  و یا نگاه کنید به گفته‌های دکتر رضا مکنون استاد دانشگاه امیرکبیر و مشاور وزارت نیرو: تارنمای زیست‌بوم 13/6/1393 3)نقل از: اخلاق محیط زیست، تالیف جان بنسون، ترجمه: عبدالحسین وهاب‌زاده، انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد، 1382، ص 225 4) گفته‌ی رضازاده مدیر عامل شرکت توسعه‌ی منابع آب و نیرو، خبرگزاری فارس 19/1/1394 5) از جمله در وبلاگ دیده‌بان کوهستان 18/3/1392 6) برتراند راسل، حقیقت و افسانه، ترجمه: منصور مشکین‌پوش، انتشارات رازی، 1361، ص 31 7) در یادداشت سدها، و وحدت و امنیت ملی در دیده‌بان کوهستان 21/1/1392 به این موضوع پرداخته ام.



جمعه 19 تیر 1394 - 22:41:01





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن