تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زبان مؤمن در پس دل اوست، هرگاه بخواهد سخن بگويد درباره آن مى‏انديشد و سپس آن را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799190967




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایت مهمان ماه عسل از لذت تجربه زندگی در آغوش خانواده


واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
روایت مهمان ماه عسل از لذت تجربه زندگی در آغوش خانواده

unnamed.jpg


شناسهٔ خبر: 2855061 - پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۸
مجله مهر > دیگر رسانه ها

احسان علیخانی در قرار بیست و یکم ماه عسل روایت‌گر داستان زندگی آدم‌هایی شد که غیر از آروزهای خود، رؤیاهای دیگران را هم می‌فهمیدند. مجله مهر – پریناز فروزان: احسان علیخانی با تسلیت شهادت مولای حقایق و مهربانی‌ها، حضرت علی(ع) قرار بیست و یکم ماه عسل را آغاز کرد. وی با تأکید بر این که در طول سال خیلی از فرصت‌هایمان را در صف‌هایی می‌گذرانیم که بیهوده بوده و در نهایت متوجه می‌شویم عمرمان را تلف کرده‌ایم، گفت گاهی اوقات موضوعی را روی سرمان می‌گذاریم که بعد افسوس می‌خوریم چرا این کار را کرده‌ایم. اما خوش به حال همه‌ما و کسانی که شاید برای اولین بار قرآن روی سر گرفتند. خیلی از ما حاضریم در طول سال موبایل‌مان یا یک اپلیکیشن را بگیریم روی سرمان و تمام زندگی و ثانیه‌هایمان را صرف آن بکنیم. اما خوش به سعادت همه ما که معجزه خداوند و پیامبر را روی سر گرفتیم. خوش به سعادت کسانی که به تازگی به این قبیله و تبار اضافه شدند. او با آرزوی رقم خوردن بهترین اتفاق‌ها که چیزی جز آرامش دل و قلب نیست افزود: امیدوارم این آرامش، آسایش و عافیت تکثیر بشود و فراموش نکنیم که در این شب‌ها چه بخششی را طلب کردیم. یادمان نرود که از کی، چی خواستیم و حداقل بخشیدن را تمرین کنیم و کسی را ببخشیم.قرار تبار ماه عسل برای احسان و نیکوکاریعلیخانی در ادامه از قرار تبار ماه عسل برای احسان و نیکوکاری گفت. قراری که از روز شهادت امیرالمؤمنین آغاز شد و تا عید فطر ادامه خواهد یافت، تا بتوان برای ۲۷۰ هزار کودکی که در این سرزمین زندگی می‌کنند حامی پیدا کرد. کودکانی که در زیر سقف‌هایی زندگی می‌کنند که گاهی نمی‌توان حتی آن را خانه خواند. کودکانی که سرپرست‌شان یا ناتوانند، یا به لحاظ جسمی و حرکتی معلولند، یا به دلایل مختلف در زندان‌ها به سر می‌برند و یا نمی‌توانند از پس مخارج زندگی بربیایند. او از مخاطبان ماه عسل خواست تا عهدی ببندند که دایره محسنین گسترش یابد و بتوان به همین آیه « ان الله یحب المحسنین » عمل کرد. وی در ادامه راه‌های شرکت در این قرار نیکوکاری را معرفی کرد. که عبارت است از مراجعه به سایت محسنین و یا شماره‌گیری #۷۲۴* که هرکس بنا بر قدرت مالی‌اش می‌تواند با پرداخت حداقل ۴۰ تا ۵۰ هزار تومان به صورت ماهانه در این تبار و دسته جای بگیرد. وی تأکید کرد که این پول مستقیم به دست کودکی می‌رسد که مد نظر هر فرد نیکوکار است. سربازان بی‌نشاناحسان علیخانی ضمن تشکر و قدردانی از سردار باقرزاده و همه همکاران‌شان در تفحص، به جهت تلاشی که برای برنامه روز گذشته داشتند، تأکید کرد که بچه‌های تفحص همیشه مظلوم و گمنام بوده‌اند، چرا که رسالت‌شان هویدا کردن شهدای گمنام ما است و گاهی اوقات خودشان هم شامل همین ماجرا می‌شوند. پس از پخش آیتم پشت صحنه برنامه روز قبل که از چگونگی شناسایی شهید میری رمزگشایی می‌کرد، علیخانی از هنرمندان و ورزشکارانی که در روز گذشته به تبار محسنین پیوستند یاد کرد. و تشکر ویژه‌ای داشت از هم‌وطنانی که خودشان گرفتاری مالی دارند و نمی‌توانند در این قرار شرکت کنند و همین که دل‌شان برای این کودکان می‌زند، از ثواب این قرار بهره‌مند خواهند شد.تجربه طعم شیرین زندگی در کنار خانوادهپس از ورود به قاب بیست و یکم ماه عسل علیخانی روبروی خانواده‌ای نشست که از طعم شیرین این روزهای زندگی‌شان لذت می‌بردند. خانم ورشادی که به همراه دو دخترش مهمان ویژه ماه عسل بود خانه‌دار و همسرش بازنشسته ارتش است. علیخانی پیش از آغاز گفتگو تأکید کرد که از فاطمه درخواست کرده تا در قاب ماه عسل حاضر نشود ولی فاطمه به خواست خود در این صحنه حضور دارد. فاطمه گفت: دوست داشتم بیایم تا مردم ببینند که بعضی از بچه‌ها هستند که هنوز پدر و مادر ندارند و دوست دارند دارای یک خانواده باشند. خانم ورشادی از مسیری گفت که او را به فاطمه رساند: سال ۹۰ برای کارورزی به یکی از مؤسسات رفتم و به بچه‌ها در درس‌هایشان کمک می‌کردم. آنجا با فاطمه آشنا شدم و با دخترم حامی ۵ نفر از بچه‌ها شدیم و گاهی آنها را با خودم به خانه می‌آوردم. یک روز یکی از بچه‌ها گفت: من را پیش خودتان ببرید. نمی‌دانستم این امکان برای افرادی که فرزند دارند وجود دارد. صبح آن روز موضوع را با مدیر مؤسسه در میان گذاشتم. علیخانی پرسید: چرا با وجود سه فرزند باز هم تصمیم گرفتید تا سرپرستی یکی از بچه‌ها را به عهده بگیرید؟ مادر فاطمه گفت: چون این بچه‌ها به محبت احتیاج دارند. من وقتی به مؤسسه می‌رفتم بچه‌ها درباره اتفاقات داخل خانه از من می‌پرسیدند و من احساس کردم که نسبت به آنها وظیفه دارم. وی  افزود: بعد از موافقت خانواده و با استقبالی که از آنها دیدم به بهزیستی رفتم و برای سرپرستی او درخواست دادم. تا اینکه یک روز از بهزیستی تماس گرفتند و گفتند که روی درخواست شما درخواست دیگری برای سرپرستی آن کودک آمده است. بعد از یک هفته نگرانی به این نتیجه رسیدم که شاید آن خانم نتواند سرپرستی کودک دیگری را بگیرد، اما من می‌توانم. با این که با استفاده از قانون امین موقت آن بچه را با خود به خانه برده بودم اما پذیرفتم که برای کودک دیگری اقدام کنم. در نهایت با کمک مددکار فاطمه مراحل قانونی‌را طی کردم و در سال ۹۱ که فاطمه کلاس ششم را به پایان رساند به خانواده ما پیوست.
دنیای من فرق کردمریم در پاسخ به سؤال علیخانی که آیا نگران کم شدن محبت مادرش بود یا نه گفت: محبت مادرم به قدری زیاد است که هرگز کم نمی‌شود. فاطمه موهبت و توفیقی بود که نصیب خانواده من شد. وجودش برای خانواده من برکت است. از روزی که فاطمه وارد خانواده ما شد گرم‌تر و صمیمی‌تر از قبل شدیم. فاطمه از دنیایش گفت که با ورود به خانواده میری فرق کرده است. وقتی از بچه‌ها شنیدم این خانواده برای سرپرستی من اقدام می‌کنند خیلی خوشحال شدم و هرشب صلوات می‌فرستادم که قاضی با این موضوع موافقت کند. فاطمه از تفاوت‌های زندگی در بهزیستی و در خانواده گفت: در بهزیستی همه چیز برای بچه‌ها فراهم است، ولی خانواده به من هویت داد. او از روزهایی گفت که دلش می‌خواست همیشه یک نفر به نام مادر در جلسات اولیای مدرسه شرکت کند ولی حضور مربیان متفاوت به عنوان مادر، او را آزار می‌داد. فاطمه از حال امروزش گفت: حال من خوب است. مشکلاتی که قبلا داشتم دیگر ندارم. الان دو برادر، یک خواهر و پدر و مادر دارم. با پدرم خیلی صمیمی هستم. مادر فاطمه گفت: حتی مادرم با فاطمه رابطه دوستانه‌ای دارد. 
فواره‌ای که زود سرنگون می‌شوداحسان علیخانی گفت: اگر بخواهیم این موضوع را درست تحلیل کنیم به قول آقای دکتر آشنا که در حوزه فرهنگی راجع به این موضوع صحبت می‌کردند این هیجان و این شور مخصوصا در اتمسفر ماه مبارک رمضان تبدیل به یک هیجان فواره‌ای می‌شود. به سرعت بالا می‌رود و به همان سرعت هم پایین می‌آید. اما اینکه بتوانیم یک روزی شبیه لوله‌کشی این موضوع را تقسیم‌بندی و منشعب کنیم تا نهادینه و درونی شود کار خیلی سختی است. اما آن لحظه‌ای که شما متوجه شدید این بچه‌ها با وجود بهره‎مندی از همه امکانات در بهزیستی نیاز به مادر و خانواده دارند کجا بود؟ در حالی که شما صاحب فرزند بودید و می‌توانستید از این مسئولیت شانه خالی کنید. مادر فاطمه گفت: آن لحظه من اصلا بچه‌های خودم را ندیدم. من از این بچه‌ها انرژی می‌گرفتم و هر روز، احساس می‌کنم روز خوبی دارم چون برای کسی مفیدم. نامادری که حق مادری را تمام کردمهمان دیگر علیخانی مادری بود از شیراز که به همراه دو فرزند و یک نوه‌در صحنه ماه عسل حضور داشت. دختر او تعریف می‌کرد: ما ۷ خواهر و برادر بودیم که مادرمان فوت کرد. فرزند بزرگ‌تر ۱۴ سال و فرزند کوچک‌تر ۷ ماه داشت. بعد از فوت مادرم همسایه‌ها و آشنایان خیلی در نگهداری از ما کمک کردند. پدرم هم کار می‌کرد و مخارج را تأمین می‌کرد. بعد از ۴ سال در سال ۴۷ پدرم با مادرم ازدواج کرد و حدود سه سال بعد پدرم سکته کرد و فوت شد. پدرم وصیت کرد که ما را رها نکند. با اینکه بعد از چهل روز عموهایش به دنبالش آمدند، اما مادرم که آن زمان فقط ۲۸ سال داشت راضی نشد تا ما را رها کند و برود. با اینکه پدرم ثروتی هم نداشت که بگوییم به دلخوشی ثروت پدرم مانده، پدرم بنای شریفی بود که با رفتنش درآمد ما قطع شد. مادر گفت: که به خاطر وصیت شوهرم ماندم. اما بچه‌ها را هم دوست داشتم و امروز هم ۴۰ سال است که با پسر بزرگم زندگی می‌کنم. علیخانی تأکید کرد که این مادر فقط به خاطر ترس از خدا برای بچه‌های همسرش مادری نکرده، و در واقع با گذشتن از جوانی و فرصت‌هایی که داشته، ایثار کرده است. پسرش افزود: مادر ایثار کرد و به خاطر تربیت صحیح او بود که ما در زندگی موفقیم و کوچک‌ترین برادرم در سن ۱۹ سالگی به جبهه رفت و در عملیات آزادی خرمشهر شهید شد. دخترش در پاسخ به این سؤال علیخانی که اگر شما به جای مادرتان بودید چه می‌کردید گفت: نمی‌دانم، ۲۷ سال است که شوهرم را از دست داده‌ام و دو فرزند هم دارم؛ اما من بچه‌های خودم را بزرگ می‎کنم و وظیفه‌ام را انجام می‌دهم، در حالی که مادرم هیچ وظیفه‌ای نسبت به ما نداشت. مادرانی که بدل چینی ندارنداحسان علیخانی گفت: اتفاقا این موهبت را در مملکت ما بسیار و به وفور  می‌توان پیدا کرد. بارها گفتم مادران کشور ما مادران عجیبی هستند و هیچ جای دنیا پیدا نمی‌شوند. این حرفم تکراری است ولی دوست دارم بگویم: تنها چیزی که چینی‌ها هنوز نتوانستند نمونه تقلبی‌اش را بسازند همین مادارن ایرانی هستند. برای اینکه مال این آب و خاک و اقلیم هستند و اصلا انگار کاری غیر از گذشت و فداکاری و ایثار ندارند. و هیچ جای دنیا چنین چیزی پیدا نمی‌شود. اما مطلق حرف نزنیم، شاید هم پیدا شود. ولی فقط در ایران زیاد دیده می‌شود که مادر هرچه را که خودش به دست نیاورده برای فرزندش می‌خواهد. خیلی از جاهای دنیا این گونه نیست. مادر به دنبال آرزوهای خود و فرزند هم به دنبال خواسته‌های خود می‌رود. اما گاهی پدر و مادرها با افراط در ایثار و فداکاری بچه‌ها را بد عادت می‌‌کنند. سپس با ذکر این نکته که خیلی‌ها در اطراف ما هستند که شبیه توصیه‌های صاحب این روز زندگی می‌کنند مخاطبانش را دعوت کرد به تماشای آیتمی از ملاقات بچه‎های ماه عسل با افرادی که بدون مزد و با عشق در حال خدمت در یک مؤسسه خیریه‌اند.
مؤسسه خیریه نیک‌آفرینان غدیررئیس مؤسسه گفت: به توصیه دکتر اسفندیاری این مؤسسه برای کمک به نگهداری و مددرسانی به مددجویان معلول در سال ۸۹ تأسیس شد. کلیه خدمات در این مرکز مردمی است و تا به حال از هیچ کمک دولتی برای این مرکز استفاده نشده است. با توجه به سابقه‌ای که برای کمک‌رسانی به مددجویان دارم، بین همه افراد این گروه را جزو نیازمندترین و مظلوم‌ترین افرادی می‌دانم که به حمایت و کمک احتیاج دارند. به فرموده امام حسین(ع) اگر خداوند بخواهد بنده‌ای را مورد لطف و محبت خود قرار دهد شرایطی را برایش فراهم می‌کند که عاملی بشود برای حل مشکلات دیگران. وی افزود: من وظیفه خود می‌دانم تا از طریق برنامه متین و موقر ماه عسل که بسیار طرفدار دارد، مردم دوستش دارند و به آن اطمینان دارند از این مادریاران بسیار تشکر کنم.مرکزی برای حمایت از کودکان آسیب دیدهمهمان دیگر علیخانی میثم بود که به همراه دوستش مرکزی را برای نگهداری و حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست راه‌اندازی کرده است. وی توضیح داد: مجموعه ما چندبخشی و شامل هیئت مذهبی، دارالقرآن، کانون فرهنگی، پایگاه بسیج و یک مؤسسه خیریه کوچک بود که شماری از خانواده‌ای بی‌بضاعت را تحت پوشش قرار داده بود. یکی از روزهای سرد زمستان چادر هیئت را در کنار ساختمان بهزیستی استان همدان برپا کردیم. مسئول بهزیستی که پافشاری بچه‌ها را دید برای اداره و کنترل یکی از بخش‌های بهزیستی به بچه‌های هیئت پیشنهاد همکاری داد. بچه‌هایی که آسیب‌دیده معضلات اجتماعی و بزه هستند و مصائب  زیادی را از سر گذرانده‌اند. در مرکز کودکی داریم که از ۷ سالگی در محیط خانواده هروئین مصرف می‌کرده است. علیخانی افزود: خیلی از ما در این سال و سن از کنار این بچه‌ها ساده عبور می‌کنیم، و بعد در سن ۲۵ سالگی‌شان آسیب‌شناس می‌شویم و دور یک میز جمع می‌شویم و به دنبال علت و چرایی این اتفاق می‌گردیم. میثم افزود: ما هم به دنبال برطرف کردن همین موضوع هستیم. متأسفانه قانون بدی وجود دارد که اقتباس شده از قانون غرب است. که بچه‌های بهزیستی تا ۱۸ سالگی در این مرکز نگداری می‌شوند و یک روز بعد از این سن باید ترخیص بشود و بدون سرپناه و به تنهایی وارد جامعه بشود. کودکان این مرکز یا بی‌سرپرستند و یا بدسرپرست. که در حالت دوم یا بدسرپرست اجتماعی هستند و یا بدسرپرست فردی. خیلی از این کودکان تحت سرپرستی پدربزرگ و یا مادربزرگی هستند که توان مراقبت از خود را ندارند چه برسد به توان مراقبت و سرپرستی یک کودک را.ای که دستت می‌رسد کاری بکنمیثم از خواسته‌های این بچه‌ها گفت: یکی از خواسته‌های این بچه‌ها این است که به چشم ترحم بهشان نگاه نکنیم. ترحم و محبت تنها کفایت نمی‌کند. بعضی از خیرین سالی یک بار به این مراکز سر می‌زنند و تصور می‌کنند با یک بار نگاه و محبت‌شان تمام مشکلات این کودکان حل می‌شود. هرچند که همین محبت‌ها منشأ اثر است ولی به تنهایی کافی نیست و این بچه‌ها پدر و مادر می‌خواهد. علیخانی با تأیید این نکته گفت: ماجرایی وجود دارد که خیلی ناراحت‌کننده است. من و دوستانم به جهت اینکه با این مجموعه‌ها زیاد ارتباط داریم، گاهی اوقات کسانی را می‌بینیم که به این مراکز می‌آیند، بین بچه‌ها می‌چرخند و یک کمکی هم می‌کنند و به بچه‌ها می‌گویند برای من دعا کن که بچه‌ام کنکور قبول بشود، ازدواج کند، خانه بخریم و ... یعنی کاملا انگار این کودک ابزاری است که برای ما از خدا چیزی بخواهد. در صورتی که ما حواس‌مان به این نکته نیست که البته من این را از بزرگ‌ترهایم یاد گرفتم که ما باید به خاطر خودمان این کار را انجام بدهیم نه به خاطر خواسته‌هایمان. میثم افزود: به عقیده من همه ما نسبت به این کودکان مسئولیم و باید به آنها مانند کودکان خودمان نگاه کنیم. این کودکان فقط به پول نیاز ندارند، آنها به تربیت نیاز دارند. گاهی ترحم، گاهی نهیب. تربیت با ترحمِ تنها جوابگو نیست و فایده‌ای ندارد. در کنار میثم مدیرعامل این مؤسسه نیز حضور داشت و از دو مؤسسه‌ای گفت که برای نگهداری از کودکان ۶ تا ۱۲ سال و ۱۲تا ۱۸ سال مدیریت می‌کند. او که به حرفه دیگری اشتغال دارد، بخشی از ساعات خود را در شبانه‌روز به این کودکان اختصاص می‌دهد. درد دل تکان‌دهنده فاطمهعلیخانی در پایان رو به فاطمه گفت: الان خانواده داری و از شیرینی بودن در خانواده لذت می‌بری اگر روزی خانواده واقعی‌ات پیدا بشوند چه کار می‌کنی؟ فاطمه گفت: فقط یک سؤال می‌پرسم که چرا این کار را کردند؟ و حتی اگر جواب قاطع و قانع‌کننده‌ای داشتند باز هم نمی‌روم و پیش خانواده‌ام می‌مانم. البته این طور که فهمیدم همان موقع در نامه‌ای نوشتند که چون بچه زیاد داشتند من را رها کردند. علیخانی پرسید: اگر روزی خانواده‌ات برایت توضیح بدهند که مشکل و فقر داشتند آنها را نمی‌بخشی؟ فاطمه قاطعانه گفت: نه... وقتی یک مادر بچه به دنیا می‌آورد باید او را بزرگ کند نه آنکه رها کند. من هم خدا را شکر می‌کنم که خانواده دارم. او گفت: خوشبختی من در کنار همین خانواده است. اگر روزی صاحب فرزند بشوم با او مانند مادرم رفتار می‌کنم. بزرگ‌شان می‌کنم. فاطمه در پایان از علیخانی خواست تا به پدر و مادرها یک توصیه کند. او گفت:  توصیه من به پدر و مادرها این است که اگر واقعا بچه می‌خواهید، به دنیا بیاورید، اگر هم دوست ندارید، صاحب فرزند نشوید که آن بچه حداقل بی‌پدر و مادر بزرگ نشود.کلام پایانیاحسان علیخانی این بار ماه عسل را با سکوت به پایان برد و تنها به گفتن این جمله بسنده کرد: سکوت گاهی اوقات بهترین اتفاق است. روز شهادت امیرالمؤمنین(ع) است، ان‌شاءالله که حال همه ما بهتر بشود، ان‌شاءالله آن چیزی که دوست داریم اتفاق بیافتد. آن چیزی که فکر می‌کنیم خوب است. ماهتون عسل









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن