واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: نگاه شما: چرا عصبانی می شویم؟!
بخش «نگاه شما» برای ارائه و معرفی «نگاه» مخاطبان «تابناک» به همه موضوعات است. هر مخاطب «تابناک» میتواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش، «نگاه» خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد.
کد خبر: ۵۱۵۰۸۳
تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۳۹۴ - ۱۵:۰۱ - 09 July 2015
محمد ماکویی: مسافر جلو متعاقب بیان "ببخشید!پول خرد همراهم نیست!",اسکناس درشتی را تحویل راننده تاکسی داد و در ازای آن علاوه بر مابقی کرایه, هم "قابل ندارد" او را دشت کرد و هم متانت و خوشرویی وی را پذیرفت!
اندکی بعد, یکی از مسافرین عقب هم به قصد پیاده شدن جمله مسافر جلو را تکرار کرد اما این بار پاسخ راننده,هم سکوتی معنادار بود و هم نشان دادن رویی که چندان خوش نبود!
مسافر سوم به فوریت دریافت که دیگر ادای "من پول خرد ندارم" چندان ساده نیست اما هراس اینکه نفر چهارمی باشد که اسکناس درشت تحویل راننده می دهد موجب گشت که کرایه خویش را در نیمه راه رسیدن به مقصد در اختیار راننده بگذارد!این بار دیگر راننده بد ندید که یک جوری از خجالت مسافر در بیاید اما چون هنوز عصبانیتش به منتهای درجه نرسیده بود, با بیان متلک "خوب است که این روزها مردم پولدار شده اند و دیگر کسی با خود پول خرد حمل نمی کند!" کاری کرد که سومین مسافر به جای آنکه مشکل را مال خود بداند, آن را معضلی اجتماعی قلمداد نماید!
مسافر چهارم که مصاف با راننده را تک به تک دید ,به صرفه دانست که کرایه درشت خویش را در مقصد تقدیم نماید تا هم عصبانیتی را که در مسیر به تدریج فروکش کرده بود دشت کند و هم بخشی از خشم راننده را بهره کلاچ و ترمز و دنده و ضبط و صندلی و دیگر چیزهای دم دست او نماید;به ویژه اینکه احتمال این نیز می رفت که خشم برخاسته راننده,به تلافی سه مسافر قبلی,هم بر سر او آوار شود!
مردمان زیادی هستند که معتقدند:"آدم های خونسرد دیر عصبانی می شوند اما عصبانی می شوند!"
این مردم ممکن است ندانند که در این ایده و دیده ایراد کوچکی نهفته و آن این است که عصبانیت بسیاری از آدم های خونسرد دست کمی از دیگر انسان ها ندارد اما چون آنها ابراز خشم خویش را بیش از دیگران به تاخیر می اندازند, لاجرم به آرامی بر شدت و حدت آن می افزایند تا کاملا کارگر بیفتد!
گفتمان توی تاکسی اتفاقی نیست که تنها در تاکسی شاهد آن باشیم زیرا روزانه و در جای جای کشورمان شاهد رویداد امثال این اتفاق که بهتر است به دلیل "بسیار گیری آن" دیگر آن را اتفاق ندانیم,هستیم!
اما شاید باید در ابراز خشم راننده تاکسی, پیکان تیز انتقادات خود را در درجه نخست متوجه مسئولین و اولیای امور و دست اندرکاران محترم سازمان تاکسیرانی نماییم که هرگز نخواسته اند از طریق صدا و سیما و مطبوعات و دیگر وسایل ارتباط جمعی به اطلاع همگان برسانند که از میان مسافر و راننده,براستی کدامینشان موظف به تهیه پول خرد می باشند!هر چند این "نخواستن" احتمالا به این خاطر بوده که اگر راننده موظف به تهیه پول خرد گردد,سازمان می بایست مشکل او را یک جوری حل کند و اگر مسافر عهده دار انجام این مهم گردد,بعضی وقت ها عطای تاکسی سواری را به لقایش خواهد بخشید و با استفاده از مرکبی دیگر راهی منزل یا محل کار و یا تفریحگاه خواهد شد!
جالب اینکه همه اینها در حالی است که اگر راننده از صمیم قلب بداند که پول خرد همانند تاکسی ابزار کار او به حساب می آید,مجبور می شود در هنگام پیاده سازی مسافری که پول خرد ندارد, به وی بدون "اما" و "اگر" سفرت به خیر بگوید و مسافر اگر ایمان داشته باشد که بدون در دست داشتن پول خرد نباید سوار تاکسی شود, مشکل خویش را یا از طریق سوار شدن بر سایر وسایط حمل و نقل مرتفع می کند و یا توسط خرید چیپس و پفکی که ضمن آنکه نیاز ندارد, برای سلامتیش هم مضر است!
با این وجود نمی بایست در شناسایی دلایل ابراز خشم راننده تعلیم و تربیت او که بخشی از آن توسط خانه و خانواده صورت گرفته و قسمتی از آن در محیط مدرسه تکمیل گردیده را مورد توجه قرار نداد و بدین "تعلیمات تکمیلی" درس هایی که از وجود و وفور "رفیق بد" گرفته می شود را اضافه نکرد!
شاید خوب باشد که کودکان ایرانی ازهمان ابتدا "تو گذشت کن!" را می آموزند و اینکه "خون را با خون نمی شویند!خون را با آب می شویند!" را,اما تاسف بار است که ما ایرانی ها چندان در این نحوه آموزش و تعلیم و تربیت راه افراط پیش گرفته ایم که هر انتقاد و اعتراض مدنی را به چشم خونی می بینیم که دارد خونی دیگر را می شوید!
این که بچه ها می آموزند که زشت است نظر بزرگتر را محترم نشمارند و آن را ولو محترمانه رد نکنند است که باعث می شود جوانی که کارد به استخوانش رسیده,کارد را به استخوان بزرگتر از خود هم برساند و این که زن و شوهر در آموزش های پیش از ازدواج یاد می گیرند که تا می توانند چشم خود را بر بد و خوب طرف مقابل و جنس مخالف ببندند است که باعث می شود عاقبت روزی از روزها آن ها ضمن اینکه چشمها را همچنان بسته نگاه داشته اند, دهان باز کرده و هرچه ته دلشان برای سال های طولانی انبار کرده اند,نثار یکدیگر و دور و بری ها سازند!
با این حساب است که اگر رانندگان تاکسی یاد بگیرند که عصبانیت خود را به مقدار کافی در اختیار تک تک مسافرین "بی پول خرد" و "پول خرد ندار" بگذارند,دیگر نیازی نمی بینند که خشم بیش از اندازه خود را سر مسافری خالی کنند که تنها سهم کوچکی از عصبانیت راننده را مال خود کرده است!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]