واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: نگاه شما: چرا "نان" و "اتوبوس" شاخص فرهنگی نباشند؟!
بخش «نگاه شما» برای ارائه و معرفی «نگاه» مخاطبان «تابناک» به همه موضوعات است. هر مخاطب «تابناک» میتواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش، «نگاه» خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد.
کد خبر: ۵۱۴۰۵۰
تاریخ انتشار: ۱۶ تير ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۹ - 07 July 2015
محمد ماکویی: اینکه بسیاری از غربی ها معتقدند که ما ایرانی ها مردمی متمدن و با فرهنگ نیستیم می تواند نشات گرفته از خبث طینت آنها باشد اما اینکه خیلی از هموطنان ما نیز به جد اعتقاد دارند که غربی ها درست می گویند یا بیانگر این است که غربی ها پر بیراه نمی گویند و یا نشانه حضور و وفور چیزکی جدید در فرهنگ ما ایرانی ها است که موجب شده دیگران در باره بی فرهنگی ما چیزهایی بگویند!
متاسفانه اتفاقات بد و ناگواری که چند سالی است در گوشه و کنار کشور ما روی می دهند موجب شده که دیگر ما ایرانی ها آن مردمان با فرهنگی که می توانستیم به خودمان افتخار کنیم نباشیم!نمونه این اتفاقات را می توان زیاد دید; از هر برد و باخت مهم فوتبالی که باعث می شود بسیاری از صندلی های استادیوم ها از جا کنده شده و به آسمان پرواز کنند گرفته تا زباله هایی که در گوشه و کنار شهر و دیارمان پخش و پلا شده و راهی به زباله دان نمی یابند و از دور دور کردن مایه دارهای جوان گرفته تا حرف ها و سخنان رکیک و زشت بی مایه ها یی که در مسیر تردد, چشمشان به جمال "جنس مخالف" روشن می شود و از پرونده های قضایی و حقوقی که روزانه در دادگاهها مفتوح می شود گرفته تا مشکلات و معضلات زیست محیطی که اخبارشان بصورت "آب هست ولی کم است!" , "هوا هست ولی آلوده است" و "ماده غذایی هست اما ناسالم است" به بیرون درز می کند!
خوشبختانه در میان تمامی این اتفاقات ریز و درشت,شاهد اتفاقاتی هم هستیم که ضمن آنکه کلا "مال ماست",بویی از فرهنگ و انسانیت را به مشام آنهایی که علاوه بر "خرده گیری",قابلیت "خرده بینی" هم دارند,می رساند!
اگر شما هم از میان کسانی که بیشتر وقت خود را در اتوبوس سپری می کنند باشید,به خوبی می دانید که در حالی بیشتر مسافرها قبل از سوار شدن یا بعد از پیاده شدن از اتوبوس کارت می زنند که می دانند اگر چنین نکنند هم اتفاق چندان مهمی نمی افتد زیرا نه تنها بر خلاف ادارات و سازمان ها و کارخانه ها و محل های کاری مشابه کمتر کسی دقت می کند که "کارت زنندگان" و "قصر در روندگان" کیانند, آنهایی هم که متوجه کارت نزدن بعضی ها می شوند ,با خیال "حتما ندارد!",آنچه را که دیده اند ندید می گیرند!
از سوی دیگر نانوایی از نادر جاهایی است که نه تنها شمارش تعداد جنس برداشته شده کاملا بر عهده مشتری قرار می گیرد,کنترلی هم در کار نیست که مشخص کند مشتری با پول 11 قرص نان,خدای ناکرده 12 یا 13 نان را به خانه نخواهد برد! با این حال کمتر مشتریی است که با سوء استفاده از اعتماد و اطمینانی که دشت کرده,کاری کند که نانوایی در پایان کار روزانه و هنگام محاسبه حساب و کتاب ها کم بیاورد و پشیمان شود که چرا "بی خود و بی جهت", "حساب,حساب,کاکا,برادر" را جدی نگرفته است !
جالب اینکه اتوبوس معمولا وسیله تردد اقشار متوسط و فرودست جامعه است که برایشان همان کرایه پرداختی به رانندگان هم "مهم" و "قابل توجه" محسوب می شود و نان قوت لایموتی است که ابتیاع آن را بیشتر می توان در طبقات غیر مرفه جامعه مشاهده نمود!
اما اینکه مردم ما در سوار و پیاده شدن از اتوبوس و یا در هنگام خرید نان رفتاری متمدنانه و با فرهنگ از خود نشان می دهند که با بسیاری از رفتارهای فرهنگیشان فرق دارد نشانه این است که ایشان از صمیم قلب باور کرده اند که اتوبوس رانی برای کمک به اقشار متوسط و پایین اجتماع راه اندازی شده و بنابراین شایسته است که این هوا خواهی,به خوبی قدر دانسته شود ,ضمن اینکه بیانگر این واقعیت می باشد که ملت ایران زمین با مشاهده هرم گرمای تنور ,می دانند که از حلال ترین نان ها نانی است که شاطر و وردستهایش به خانه می برند و روی این حساب تنها نان هایی برای مشتریان خوردن دارد که وجوهشان به تمامی تقدیم نانوایی شده باشد!
با این حساب است که شاید باید پذیرفت که بسیاری از رفتارهای غیر فرهنگی ما ایرانی ها نشات گرفته از عدم اعتماد و اطمینانی است که به مسئولین و دولتمردانمان داریم ;به گونه ای که در باورمان هم نمی گنجد که ایشان در انجام وظایف خویش کوتاهی نکرده و هر آنچه از دستشان بر می آید را برایمان انجام می دهند!
به عبارتی ساده تر رفتارهای غیر فرهنگی امروز ما ایرانیها نه تنها نشات گرفته از ایده "کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من!" است ,از این دیده که رفتارهای غیرفرهنگی , آدم ها را بهتر و بیشتر به اهدافشان می رساند بر می گردد و لذا شاید باید به مردم هموطن حق داد!؟ که یا خودشان حق خودشان را بگیرند و یا دوستان و بستگانشان حق طرف مقابل را کف دستش بگذارند و یا به تلافی حقی که ازشان ضایع شده,حق "دیگری" را که روحش هم از ماجرا خبر ندارد,زائل سازند!;بدون آنکه به مخیله شان هم خطور کند که تمامی این چیزهاست که "فرهنگ" یک جامعه را می سازد!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]