تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):توبه زيباست، ولى از جوان زيباتر .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827181577




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفت‌وگو با کسی که سال ۸۸ رپ حزب‌اللهی می‌خواند و حالا کارگردان «از لاک جیغ تا خدا»ست


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


گفت‌وگو با کسی که سال ۸۸ رپ حزب‌اللهی می‌خواند و حالا کارگردان «از لاک جیغ تا خدا»ست فرهنگ > تلویزیون - تماشاگران نوشت:

 «هاشم تفكري‌بافقي» اصلاً اسم آشنايي نيست. نه در تلويزيون، نه در راديو، نه در سينما و نه حتي در موسيقي اما اگر بگوييم او همان كسي است كه ترانه‌هاي رپ حزب‌اللهي در پاسخ به اوباما و ماجراهاي سال 88 را خوانده و همان كسي است كه برنامه‌اي با نام عجيب و غريب «از لاك جيغ تا خدا» ساخته و توانسته در ماه مبارك رمضان روي آنتن بفرستد، حتماً فك‌تان چند سانتي‌متر به زمين نزديك‌تر خواهد شد! تنها 26 سال دارد و با اتصال به پدر معنوي‌اش يعني «وحيد يامين‌پور» وارد تلويزيون شده. از رپري بگذريم، حالا براي خودش برنامه‌سازي شده كه همزمان دو برنامه روي آنتن شبكه دو و افق دارد. از لاك جيغ تا خدا، برنامه‌اي است كه ساعت پنج دقيقه به يازده شب از شبكه دو پخش مي‌شود. موضوع برنامه اما حتي از اسمش هم جالب‌ توجه‌تر است. دختراني كه قبلاً بي‌حجاب (همان بدحجاب خودمان) بوده‌اند و الان دچار استحاله روحي شده و چادر به سر كرده‌اند. اين دختران با مجري برنامه در لوكيشن ثابتي مي‌نشينند و سير تحول‌شان را توضيح مي‌دهند‌؛ به همين سادگي. همين ظاهر ساده و نه چندان چسبناكش و همين‌طوراسم عجيب و غريبش، قلقلك‌مان داد تا سراغ تهيه‌كننده‌اش برويم كه همين راه، ما را به جاهاي جالب‌تري رساند! ايده اين برنامه از كجا آمد؟ برمي‌گردد به وقتي كه خود من متحول شدم. چون من قبلاً اين سبك آدم نبودم. امام خميني را شناختم و اسلام آوردم! خانواده‌ام مذهبي بودند اما من هيچ‌چيز را قبول نداشتم، تقريباً لائيك بودم! بعد ديدم چقدر اطرافم از اين تغيير و تحولات رخ مي‌دهد. با خودم فكر كردم مستندي ساده بايد ساخته شود كه همين تحولات را به صورت ساده بيان كند. سه سال به دفتر مديران مي‌رفتم و مي‌گفتم اگر مي‌خواهيد كاري براي حجاب كنيد اين بهترين كار است. همه مي‌گفتند خيلي چيپ (ضعيف و سخيف) است و از تو برنمي‌آيد.   مگر چند سال داريد؟ 26 سال.   با اين سن كم چطور وارد سازمان شديد؟ رشته اتصال‌تان به مديران چه كسي بود؟ قبل از اينكه وارد تلويزيون شوم كارگرداني و تهيه‌كنندگي تئاتر مي‌كردم. 1500 اجرا داشتم. حتي بيست ساله بودم كه نمايشنامه‌ام توسط سازمان بسيج دانشجويي چاپ شد. در فضاي موسيقي هم وارد شدم. قبل از حامد زماني و ديگران، شروع كردم ترانه‌هاي حزب‌اللهي خواندن.   چه سبكي؟ رپ كار مي‌كردم و اولين كارم به نام «مي‌خوام برگردم» خيلي سر و صدا كرد. بعد از اين كارها، محمدرضا شفا و وحيد يامين‌پور من را شناختند و با هم دوست شديم. وحيد يامين‌پور به شبكه افق رفته بود و من هم به وسيله محمدرضا شفا به عنوان كارمند در اين شبكه مشغول شدم.   يعني راه ورودتان به تلويزيون وحيد يامين‌پور بود؟ بله. سه سال از وحيد كار ياد گرفتم‌؛ به نوعي پدر معنوي من است. وقتي فهميد چقدر پيگير قضايا هستم، روي من سرمايه‌گذاري كرد. برنامه مي‌ساختم ولي خراب مي‌شد و پول‌هاي وحيد به فنا مي‌رفت اما او از اينكه سراغ سوژه‌هاي اجتماعي مي‌رفتم، خوشش مي‌آمد. مي‌توانم بگويم خيلي مديون او و سازمان اوج هستم.   پس چرا برنامه از شبكه افق پخش نشد؟ چون در اين شبكه برنامه «كدبانو» را دارم و آن هم ماه رمضان پخش مي‌شود. البته اينكه «لاك جيغ...» به شبكه دو آمد به خاطر آقاي اِشناب است. دو سه سال در همان افق، اين برنامه ارائه شد ولي قبول نكردند. تا اينكه آقاي اشناب گفتند در شبكه دو ساخته شود. ولي قبلش لاك جيغ 1 را ساخته بوديم كه يك جور دست‌گرمي بود.   آن موقع‌ها آقاي اشناب مدير گروه مستند شبكه دو بودند. الان چه كاره‌اند؟ الان در شبكه افق مشغول هستند.   يعني شما از طريق ايشان به شبكه دو وصل شديد؟ بله. من اصلاً ايشان را نمي‌شناختم. جلسه‌اي در سازمان بود كه برنامه‌هايي براي حجاب پيشنهاد مي‌دادند. من هم طرحم را گفتم و خوش‌شان آمد.   گفتيد لاك جيغ يك؟! بله. بخش اول از بهمن سال گذشته پخش شد. هفته‌اي يك قسمت.   اصلاً چقدر ديده شد؟ بدترين زمان ممكن روي آنتن رفت. بهش اطمينان نداشتند و اصلاً فكر نمي‌كردند بگيرد. من بارها گفتم الان ديگر مردم قبول نمي‌كنند يك كارشناس بنشيند و درباره حجاب حرف بزند. مردم كارهاي جديدتر مي‌خواهند.   پس يعني به اين چيزهايش هم فكر كرده‌ايد! بله، دقيقاً. من هميشه به سوژه‌هايم گفته‌ام كه فكر كنيد جلوي يك دختر چهارده ساله نشسته‌ايد و مي‌خواهيد تجربيات شما را بشنود اما نخواهد آنها را تجربه كند.   حالا چرا چهارده ساله؟! مگر برنامه گروه سني دارد؟ نه. در واقع قصدم اين است كه در نهايت مخاطب چهارده ساله كه در سن انتخاب است، بيشتر متحول شود.   يعني نمي‌خواستيد يك جوان بيست يا سي ساله را متحول كنيد؟ چرا ولي فكر مي‌كردم آن جوان بيست- سي ساله، همه اين‌ها را تجربه كرده و برگشتش راحت‌تر است. ولي دختر چهارده ساله دلش مي‌خواهد اين راه‌ها را برود و تجربه كند. يعني بايد اينقدر تأثيرگذار مي‌ساختيم كه نه تنها بزرگسالان كه حتي نوجوانان هم به اين برنامه جذب شوند.   سوژه‌ها را چطور پيدا كرديد؟ در لاك جيغ 1 خيلي براي پيدا كردن سوژه اذيت شديم. دنبال كساني بوديم كه قصه‌هاي ناب داشته باشند. وقتي بخش اول برنامه پخش شد، خيلي‌ها با من ارتباط گرفتند. براي همين در لاك جيغ 2 اين مشكل را نداشتيم.   از بعضي‌ها شنيدم كه بعضي از سوژه‌ها، بازيگران تئاتر هستند! بله، بعضي‌هاي‌شان تئاتري بودند.   يعني بازيگر هستند و دارند نقش بازي مي‌كنند؟ نه اصلا! اگر قرار بود كسي اين حرف‌ها را بازي كند، برنامه تا الان به زمين مي‌خورد.   اين انتخاب سوژه‌ها براي چند قسمت اول امكان‌پذير است. الان چطور انتخاب مي‌كنيد؟ وقتي برنامه پربيننده شد خيلي‌ها خودشان به ما گفتند كه مي‌خواهند در برنامه حاضر شوند.   خب شما چطور راست يا دروغ بودن ادعاي‌شان را مي‌فهميديد؟ ما تحقيق كوچكي مي‌كرديم ولي اين مشكل را نداشتيم چون براي بعضي‌هايشان بايد خيلي اصرار مي‌كرديم كه جلوي دوربين بيايند. اتفاقاً دوست ندارند از اين تحولات حرف بزنند.   مستنداتي رو مي‌كردند كه نشان دهد واقعاً متحول شده‌اند؟ عكسي، فيلمي، چيزي...   به ما نشان مي‌دادند ولي ما نمي‌توانستيم در تلويزيون نشان دهيم.   ولي اگر قرار باشد برنامه‌اي با عنوان مستند ساخته شود بايد شواهدش هم باشد. فقط به حرف كه نمي‌شود باور كرد آن‌فرد قبلاً در چه شرايطي بوده. اين خاطره‌بازي‌ها، اين شائبه را ايجاد مي‌كند كه به كسي گفته شده داستاني تعريف كند. داستان‌سرايي درباره اين اتفاقات اصلاً سخت نيست! به عنوان مخاطب چطور بايد باور كنم؟ اتفاقاً اين داستان‌سرايي‌ها كار سختي است. ولي اينكه شما باور نكنيد يك بحث است و اينكه مخاطب باور نمي‌كند، بحث ديگري است.   خب من هم مخاطب هستم ديگر! مخاطب مي‌بيند كه نگاه اين آدم چقدر راست مي‌گويد. شما چيزي درباره اقرار به گناه مي‌دانيد؟ اصلاً اين كار گناه است. حالا اگر ما عكس گذشته‌اش را نشان دهيم، گناه كرده‌ايم. ما نمي‌خواهيم گناه كنيم. ضمن اينكه من از طرف شبكه هم محدوديت دارم. اگر قرار باشد گذشته‌شان را هم نشان دهم، اصلاً نمي‌توانم روي آنتن بروم.   شما مستند «به روايت دربار» را اگر ديده باشيد، هم مستندات بود هم خاطرات افراد. فقط حرف خالي نبود. حرف كه جذابيت ندارد.  ولي خيلي‌ها همين حرف‌ها را پذيرفته‌اند و حتي تغيير هم كرده‌اند.   بحث من اين است كه چرا ساختار مستند را رعايت نكرديد؟ چون گناه مي‌شد.   يعني‌چي كه گناه مي‌شد؟! وقتي سوژه مي‌گويد قبل از اينكه تغيير كنم، عرق مي‌خوردم، به نظرتان درست است براي جذابيت كار بيايم فضاي برنامه را به گناه آلوده كنم؟ قطعاً اين كار را نمي‌كنم. وقتي اقرار به گناه، گناه است من اصلاً چنين كاري نمي‌كنم.   اگر تئوري شما اين است، اصلاً چرا چنين برنامه‌اي ساختيد؟ شما از اين اقرار استفاده كرده‌ايد و برنامه ساخته‌ايد تا مثلاً به مردم تلنگر بزند. بماند كه اصلاً معلوم نيست اين كار اقرار به گناه باشد يا نه! حالا چرا اصول مستند را رعايت نمي‌كنيد؟! چرا جذابيت كار را با آن مستندات بالا نمي‌بريد تا كار بيشتر بگيرد؟  نمي‌خواهم با اين وضعيت بگيرد. نمي‌خواهم كفش پاشنه بلند‌فرد را نشان دهم تا برنامه بيشتر بگيرد. برنامه با همين وضعيتش گرفته.   بين چه كساني گرفته؟ بين خيلي‌ها. اگر به اينستاگرام برويد، مي‌بينيد چه آدم‌هايي آمده‌اند و كامنت گذشته‌اند. برنامه در ميان تمام سريال‌ها و حتي ماه عسل، جزو 10 برنامه‌برتر است.   در ماه رمضان كه تلويزيون چندان برنامه خاصي ندارد و صرفا چند سريال و ماه عسل پخش مي‌شود، برنامه شما جزو 10 برنامه‌برتر باشد، اتفاق شاقي نيست! همين هم خودش خيلي خوب است. اينكه بعضي‌ها مي‌گويند امسال ماه عسل بد بوده و لاك جيغ جايش را پر كرده، خودش خيلي خوب است. براي من همين ارزش دارد. اينكه مردم به جاي اينكه كارشناس بهشان درباره حجاب توضيح دهد، كسي را مي‌بينند كه قبلاً بي‌حجاب بوده. من احساسم اين بوده كه اينطوري برنامه بسازم. اگر شما فكر مي‌كنيد بهتر مي‌سازيد، برويد بسازيد.   من خبرنگارم و شما برنامه‌ساز. كسي كه قرار است برنامه‌سازي بلد باشد! من مي‌گويم اين برنامه احساس من بوده و هركسي دوست دارد، برود طور ديگري بسازد.   بگذريم...  هزينه كل كار چقدر بود؟ نمي‌توانم اين سؤال را جواب دهم.   فقط مي‌خواهم بدانم تأمين بودجه از طريق اسپانسر بود يا شبكه دو؟ از شبكه دو.   نمي‌خواهيد بگوييد برنامه‌اي كه به گفته شما جزو 10 برنامه‌برتر اين شب‌ها بوده، چقدر هزينه داشته؟! من هرچه داشتم گذاشتم براي اينكه اين برنامه خوب شود. تمام سودم را از برنامه كدبانو در شبكه افق، مي‌بردم. فقط در همين حد مي‌توانم بگويم كه براي 23 قسمت لاك جيغ 1، تقريباً 40 ميليون تومان هزينه شد.   اسم از كجا آمد؟ چرا لاك جيغ تا خدا؟! از لاك جيغ تا خدا چند معني دارد. لاك جيغ ايهام دارد. لاك، پيله‌اي است كه‌فرد خودش را در آن پيچيده.   خب يك اسم ديگر انتخاب مي‌كرديد. حتي بعضي چادري‌ها هم گاهي لاك جيغ استفاده مي‌كنند! درست است، ولي لاك، ايهام است. اسم را از يكي از سوژه‌ها گرفتيم. رفته بوديم براي گفت‌وگو و هنوز اسم انتخاب نكرده بوديم. او گفت آخرين چيزي كه مي‌خواستم كنار بگذارم، لاك بود. چون خيلي لاك دوست داشتم و مي‌خواهم يك كتاب بنويسم با نام «از لاك جيغ تا خدا» و سير تحولم را در آن بازگو كنم. من خيلي از اسمش خوشم آمد چون مخاطب تا به حال نشنيده و جذبش مي‌شود. ازش اجازه گرفتيم و اسم برنامه را گذاشتيم. بعد فكر كردم آدم از پيله و لاك خودش به خدا مي‌رسد. خيلي مي‌شود درباره‌اش تفسير كرد.   ولي ظاهرش به نظر نمي‌رسد اينقدر تفسير پشتش داشته باشد! اولين چيزي كه به ذهن مي‌رسد همان معني ظاهري‌اش است كه مناسب نيست‌؛ مگر خدا و لاك مي‌توانند در ترازو قرار گيرند.    (سكوت) اتفاقاً ما مي‌خواهيم با همين نام براي تحول پسرها هم برنامه بسازيم! 

کلید واژه ها: تلویزیون -




یکشنبه 14 تیر 1394 - 18:42:21





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 361]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن