واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت امیر پوریا بر نمایش «شانه کردن در آیینه شکسته..»
شانه کردن مو و سری که از شانه بینیاز است
شناسهٔ خبر: 2789927 - دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۰
هنر > تئاتر
امیر پوریا نویسنده و منتقد تئاتر و سینما در یادداشتی دلایل بازی در نمایش «شانه کردن در آیینه شکسته پنجاه پاره در باد» را که به کارگردانی علی نرگس نژاد به صحنه می رود، توضیح داد. به گزارش خبرنگار مهر، نمایش «شانه کردن در آیینه شکسته پنجاه پاره در باد» نوشته و کارگردانی علی نرگس نژاد این روزها در تماشاخانه استاد انتظامی خانه هنرمندان روی صحنه است. در این اثر نمایشی امیر پوریا منتقد و نویسنده سینمایی به ایفای نقش می پردازد که اولین تجربه وی در زمینه بازی در تئاتر به حساب می آید. پوریا به بهانه اولین حضورش در تئاتر و دلایل بازی در این نمایش یادداشتی را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده که در ادامه می خوانید:«به عنوان منتقد فیلم و مدرس واحدهای تحلیلی و تاریخی سینما، طبیعی است برای بسیاری عجیب یا مورد سوال باشد که چرا در نمایش «شانه کردن در آیینه شکسته پنجاه پاره در باد» نوشته و کار علی نرگس نژاد بازی کرده ام. این یادداشت کوتاه، با اقرارهای صمیمانه و بدون رعایت احتیاط های حرفه ای، می کوشد به این پرسش، پاسخ هایی دهد.دو نکته مقدماتی که به سوابق خودم مربوط می شود و مکث زیاد بر روی آنها را چندان جذاب نمی دانم، این است که هم درباره تئاتر بسیار نوشته ام و از بیست و چند سال پیش یک تئاتربین پیگیر بوده و هستم و هم تحلیل درباره بازیگری از نگارش و چاپ کتاب «ارزش و ژرفای نگاه در بازیگری» تا تدریس آن در موسسات و مراکز مختلف، از دغدغه ها و فعالیت های قدیمی ام بوده و در نتیجه، بازی در این نمایش بیش از آن که جهش از یک فضا به فضای کاری دیگری باشد، همسو با بخش عمده ای از سوابق قبلی ام به حساب می آید.اما درباره خود کار، ویژگی کلیدی اش این است که علی نرگس نژاد را به عنوان یکی از مهم ترین نمایشنامه نویسان و کارگردانان امروز تئاتر ایران که تصویرگر و شارح جهانی ذهنی و مالیخولیایی اما به شدت ملموس و سرشار از تعلیق و درگیرکنندگی است، می شناختم و دنبال می کردم. شیفته یکی از کارهایش «جیره بندی پر خروس برای مراسم سوگواری» بودم و درباره دو سه کار دیگرش هم یادداشت هایی در مسیر تلاش برای تقسیم لذتم از دیدن و شنیدن آنها با دیگران نوشتم.برخلاف اغلب نمایش های نامتعارف و مدعی مدرنیسم و پست مدرنیسم در اطراف مان که سه ویژگی بیمارگونه «نبود خط و مصالح داستانی کافی»، «زجرکُش کردن تماشاگر از فرط کشداری و بی تعلیقی» و «تفاخر به گنگی و گیج کنندگی بی دلیل و بی دستاورد» را با خود و در خود دارند، هر کار نرگس نژاد با وجود وفور وجوه جنون آمیزش، به شدت معقول است و خط و ربط روشنی دارد. با وجود ابهام و شکل خاص بازگویی داستان نامعمول اش، ذهن و حس تماشاگر را به شدت درگیر می کند و همواره قصه روشن و قابل بازگویی اش در یاد مخاطب می ماند و با وجود تصویرسازی بسیار جزئیات پردازانه، با تکیه بر نثر و آرایه های کلامی او، نوشتار و واژگان و دیالوگ ها و مونولوگ های پالوده و سنجیده ای دارد تا حدی که نمی توان اهمیت یکی از دو عامل کمپوزیسیون و کلام را در کارهایش، بیش از دیگری دانست.گرد آمدن این خصلت ها در متنی که نرگس نژاد برای خواندن و پاسخ به پیشنهاد بازی در آن به من سپرد، در کنار دلیل خود او که سابقه و فعالیت من به عنوان ژورنالیست و نویسنده بود و شغل فریبرز شخصیت اصلی این مونولوگ هم همین است، می توانست برای قدم گذاشتن در مسیر این تجربه، کافی باشد.اما بگذارید نکته ای شخصی تر را هم به عنوان حسن ختام، اعتراف کنم: وقتی دیدم در متن نهایی، اشاره هایی به کچلی و سر ِ بی حفاظ شخصیت اصلی و دلایل آن شده، با محظوظ شدن از طنز همیشگی و پر از نیش و نوش نرگس نژاد در آثارش، انگیزه درونی ام بیشتر شد و تجسم این «شوخی با خود» در طول اجرای این مونولوگ، شیطنت این همکاری را در نظرم جذاب تر جلوه داد. همه نوبت های اشاره به این ماجرا در روایت شخصیت اصلی نمایش هم بی برو برگرد باعث خنده یا دست کم لبخند تماشاگر می شود و به ملموس تر شدن کار کمک می کند. به گمانم حتی پیش از تماشای اجرا نیز همین که عنوان یک تئاتر با عبارت «شانه کردن...» شروع می شود و تک بازیگر آن سری بی نیاز از شانه کردن دارد، خود به تنهایی اتفاق طنازانه و کنجکاوی برانگیزی است که طبعاً با شناخت و آگاهی، شکل گرفته است.»نمایش «شانه کردن در آیینه شکسته پنجاه پاره در باد» تا تیرماه هر روز ساعت ۲۱ در تماشاخانه استاد انتظامی خخانه هنرمندان میزبان علاقمندان به تئاتر است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]