محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831524520
منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (2) شکل قضاياي ارزشي (اخلاقي) قضايايي که هيوم به آنها ايراد مي کند به شکل زير است: مثال: 1- در طبيعت تضاد و ستيز ديده مي شود. 2- ما نيز جزو جهان طبيعتيم. پس: ما هم بايد ستيز و مبارزه کنيم. لازم به يادآوري است که اين نتيجه از آن مقدمات برنمي خيزد. تنها نتيجه اي که از آن مقدمات مي توان گرفت اين است که «در ما هم تضاد و ستيز ديده مي شود». و البته «وجود» تضاد در ميان مردم با «وجوبِ» مبارزه با استثمار فاصله ي بسياري دارد؛ يکي توصيف است و ديگري تکليف. به علاوه کلمه ي «تضاد» در نتيجه در مقدمه در دو معناي متفاوت به کار رفته و اين يک مغالطه ي آشکار است. مشکل منطقي مذکور داراي دو اشکال اساسي است: اول: وجود «بايد» در نتيجه و نبودن آن در مقدمات؛ دوم: اختلافات مفهوم تضاد در نتيجه با مفهوم آن در مقدمه. بنابراين استنتاجي که در اين قياس به دست مي آيد از درجه ي اعتبار ساقط است. به دست آمدن گزاره هاي بايستي و نبايستي که در شکل قياس منطقي آمد، گزاره هاي اخلاقي است که به آن اخلاق علمي مي گويند. هيوم نماينده ي برجسته ي تجربه گرايي محض در فلسفه ي اروپايي است که براي اولين بار مغالطه ي اخلاق علمي و نادرستي استنتاج «بايد» از «هست» را بر ملا کرده است. او در کتاب رساله اي درباره طبيعت بشر که در سال هاي 40 – 1739 ميلادي انتشار يافت، به رابطه ي نامشروع ميان بايدهاي اخلاقي از «هست هاي» فلسفي پرداخته است.(1) برهان هيوم در نقد رابطه ميان بايد و نبايد عقل (فهم)، يعني کشف صدق و کذب قضايا، صدق و کذب هم چيزي نيست جز انطباق و يا عدم انطباق با روابط واقعي مفاهيم و يا وجود واقعي اشياي خارجي. هر چه مشمول اين انطباق و عدم انطباق نشود، صحيح و يا غلط نمي تواند بود و هم بدين سبب موضوع تحقيق عقل واقع نخواهد شد. بديهي است که عواطف، اميال و اعمال ما به هيچ روي مشمول اين گونه صدق و کذب نمي شوند و از اين رو ممکن نيست که آنها را صحيح و يا خطا دانست و يا آنها را موافق يا مخالف عقل محسوب کرد. کارها مي توانند قابل ستايش و يا قابل سرزنش باشند، اما منطقي نمي توانند بود. بنابراين ستايش پذير و سرزنش پذير، به معناي منطقي و غيرمنطقي نيستند.(2) سخن هيوم را مي توان بدين صورت ساده و خلاصه کرد: همه ي قضايا و قوانيني که عقل در آنها کاوش مي کند و آنها را يا مي پذيرد و يا رد مي کند، دو صفت مشخص دارند: يا درست اند يا نادرست. ملاک درستي و نادرستي قضاياي عقلي اين است که با واقعيت هاي خارجي موافق باشند يا نباشند. از آن طرف نسبت حقيقي دادن يا ندادن به رفتارهاي انساني بي معناست. يک عمل را نمي توان گفت حقيقت است يا نيست يا مطابق با خارج است يا نيست، فقط مي توان گفت بد است يا خوب، مطلوب است يا نامطلوب. بدين سبب، خوبي و بدي (احکام عقل عملي) از حقيقي و غير حقيقي (احکام عقل نظري) قابل استنتاج نيستند، يعني از انباشتن صدها قضيه که همه از وصف مطابقت يا عدم مطابقت با خارج برخوردارند و از صفات واقعي و فيزيکي اشيا سخن مي گويند، نمي توان قضيه اي به دست آورد که از خوبي و بدي و حسن و قبح، که صفاتي غيرفيزيکي و غير خارجي اند، سخن بگويد. چنين است که استخراج عمل از عقل، به تعبير هيوم، و يا اخلاق از علم، به تعبير علماي اخلاق عصر، ميّسر نيست. پاسخ اشکال هيوم 1-نخستين مؤاخذه اي که متوجه سخن هيوم است اين است که وي «قضيه» را معادل «کلام تام» گرفته و آن را شامل جمله ي «انشايي» دانسته است، در حالي که جمله ي انشايي از اقسام «کلام تام» است نه از اقسام قضايا. «کلام تام» به اخباري و انشايي تقسيم مي شود، در حالي که «قضايا» تنها اخباريات را در بر مي گيرد و نه انشائيات را. بايدها و نبايدها از مقوله ي انشاء اند نه اخبار، و اگر گاهي گفته مي شود «قضاياي انشايي» به سبب غفلت از اصطلاح منطقي هاست. سعدالدين تفتازاني درباره ي کلام مرکب مي گويد: فالمرکّب إمّا تامّ؛ خبر أو انشاء، و إمّا ناقص؛ تقييديّ أو غيره؛ (3) قضاياي مرکب يا تام خبري است يا انشايي و يا ناقص مفيد يا غير آن. وي در تعريف قضيه مي گويد: القضيّة قولُ يحتمل الصّدق و الکذب؛(4) قضيه سخني است که در آن احتمال راست و دروغ باشد. محقق سبزواري در منظومه اش مي گويد: إنّ القضيّةَ لقَولُ محتملُ للصّدق و الکذب و طارَ ما أخلّ(5) قضيه جمله اي را گويند که در آن دوگانگي راست و دروغ راه داشته باشد. در حالي که جمله ي انشايي از اين قلمرو بيرون بوده و طبعاً گزارشي در آن وجود ندارد تا به صدق و کذب توصيف گردد. 2- اين دو نوع نسبت، چيز نوظهوري در محاورات عرفي نيست، چه رسد به محاورات فلسفي. هيوم هنگام گزارشي از وضع مزاج خود مي گويد: «حالم خوب است» يا «خوب نيست»، ولي هنگام درخواست چيزي از پيشخدمت خود، به گونه اي ديگر تکلّم مي کند و مي گويد: «آن کتاب را بياور»، «نان بخر»، «خانه را تميز کن». هر نوع توجيهي که بر اين دو نوع محاورات عرفي هست، بر محاورات فلسفي نيز حاکم است. 3- مرکبات انشايي، مانند امر و نهي، استفهام، تمنّي و ترجّي، يک رشته مبادي تکويني در نفس انساني دارند که او را وادار مي کنند که به اين جمله ها تکلّم کند. اين جمله ها در عين کشف از اين مبادي، البته به صورت دلالت التزامي نه مطابقي، موجد يک رشته مفاهيم اعتباري نيز مي باشند که مفاد مطابقي آنها به شمار مي روند.(6) مثال: انسان در جهان پيرامونش دو سيب را بر شاخه ي درخت به صورت جفت مي بيند که از زوجيت واقعي برخوردارند. آن حقيقت تکويني، منشأ به دست آمدن فرضي در عالم ذهن مي شود و آن به وجود آمدن دو موجود زوج کاملاً مجزّا از هم به اعتبار ذهني است؛ بدين صورت که گفته شود: «من علي را به زوجيّت ليلي درآوردم». ريشه ي اشتباه «هيوم» اين است که واقعيت مختلف دو نسبت را در دو نوع از جمله هاي تام که يکي جنبه ي «واقع نمايي» و ديگري جنبه ي «ايجادگرايي» دارد، ناديده گرفته و به طرح سؤال نخست پرداخته است. به ديگر سخن، ميان قضاياي «اخباري» و «جمله هاي انشايي» فرقي نگذارده و به هر دو از يک دريچه نگريسته است و تصور نموده که هر دو جمله بايد از واقعيت خارج حکايت کنند، لذا پرسيده است که چرا در يکي با الفاظ «است» و «نيست» سخن مي گوييم و در ديگري با الفاظ «بايد» و «نبايد». در حالي که اختلاف در مفاد و هدف، ما را بر اين اختلاف در سخن کشيده است. پاسخ هاي ديگري نيز به اشکال هيوم از طرف انديشمندان داده شده است که براي جلوگيري از اطاله ي کلام از طرح آن خودداري مي کنيم.(7) $نظر ملاصدرا در ارتباط «بايدها» و «هست ها» آنچه تاکنون گذشت بيان رابطه ي منطقي ميان بايدها و نبايدها در حکمت عملي از يک طرف و هستي ها و نيستي ها از طرف ديگر بود، تا بر خوانندگان اصل طرح و ايراد و ابرام فلاسفه و مناطقه بر آن روشن گردد. نکته اي که در اين جا هدف مقاله را تأمين مي کند، دست گذاشتن بر رگه هاي منطقي صدرالمتألهين در بيان رابطه ي هستي هاي فلسفي و بايدهاي اخلاقي است. رگه ي منطقي اول همچنان که پيش تر گذشت، ارتباط حکمت عملي با حکمت نظري، به صورت فشرده در کلمات پيشينيان از فلاسفه ي اسلامي مطرح بوده است. ولي اکنون که هيوم بر اين ارتباط خدشه وارد کرده، بيان صدرالمتألهين را در اين باره ذکر مي کنيم تا اين رابطه روشن شود. ملاصدرا در بيان اين ارتباط مي گويد: اعلم أنّ الفلسفة استکمال النفس الانسانية بمعرفة حقايق الموجودات علي ما هي عليها و الحکم بوجودها تحقيقاً بالبراهين لا أخذاً بالظّن و التّقليده بقدر الوسع الانسانيّ، و إن شئتَ قلت نظم العالم نظماً عقليّاً علي حسب الطاقة البشريّة ليحصل التشبّه بالباري تعالي و لما جاء الإنسان کالمعجون من خلطين: صورة معنويّة أمريّة و مادّة حسيّة خلقيّة، و کانت لنفسه أيضاً جهتا تعّلق و تجرّد، لاجرم إفتنّت الحکمة بحسب عمارة النشأتين باصلاح القوّتين نظرية تجردية (المراد الحکمة النظرية) و عمليّة تعلقيّة (المراد الحکمة العلميّة). أمّا النظريّة فغايتها انتقاش النفس بصورة الوجود علي نظامه بکماله و تمامه، و صيرورتها عالماً عقليّاً مشابهاً للعالم العينيّ لا في المادّة بل في صورته و رقشه و نقشه، و هذا الفنّ من الحکمة هو المطلوب لسيد الرّسل المسؤول في دعائه (صلي الله عليه و آله و سلم) إلي ربّه حيث قال: «ربّ أرنا الأشياء کما هي» و للخيل عليه السلام أيضاً حين سأل: (رَبَّ هَبْ لِي حُکْماً) و الحکم هو التصديق بوجود الاشياء المستلزم لتصوّرها إيضاً. و أمّا العملية فثمرتها مباشرة عمل الخير لتحصيل الهيأة الاستعلائية للنفس علي البدن و الهيأة الإنقيادية للبدن من النفس، و إلي هذا الفنّ أشار بقوله عليه السلام: «تخلّقوا بأخلاق الله». و استدعي الخليل عليه السلام في قوله: (وَ أَلْحِقْنِي بِالصّالِحِين) و إلي فني الحکمة کليهما اُشهر في الصحيفه الألهية: (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيم). و هي مادته الّتي هي من الأجسام المظلمة الکثيفة، (ألاَّ الّذِين آمَنُوا) أشارة ألي غاية الحکمة النظرية، و (وَ عَمِلُوا الصّالِحات) اشارة إلي تمام الحکمة العمليّة، و للإشعار بأنّ المعتبر من کمال القوّة العمليّة، ما به نظام المعاش و نجاة المعاد، و من النظرية العلم بأحوال المبدأ و المعاد و التدّبر فيما بينهما من حق النظر و الاعتبار، قال اميرالمؤمنين عليه السلام: «رحم الله امرؤاً أعّد لنفسه و استعدّ لرَمسه و علم من أينِ و في أين و ألي أين»....(8) از دقت در عبارت ملاصدرا استنباط مي شود که عقل عملي در استنتاج بايدها و نبايدها از يک رشته مقدمات واضح و مشهور و تجربه شده که از احکام عقل نظري است، کمک مي گيرد، و عقل نظري در استنتاج اين احکام، به عنوان پايه پذيرفته شده است. پي نوشت ها: 1- David Hume: A Treatise of Hume Nature Pellican classics (1969) 2- هيوم، رساله اي درباره طبيعت بشر، ص 510. 3- تفتازاني، سعدالدين، مختصرالمعاني، ص 37. 4- همان، ص 41. 5- سبزواري، ملّاهادي، منظومه، بخش منطق، ص 91. 6- براي درک بيشتر موضوع ر. ک به: حسن و قبح عقلي، ص 176. 7- حايري، مهدي، کاوش هاي عقلي عملي، صص 51، 102، 174، 177. 8- صدرالمتألهين، اسفار اربعه، ج 1، صص 20 و 21. منبع:نشريه پايگاه نور شماره 11 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 427]
صفحات پیشنهادی
منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (2)
منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (2) شکل قضاياي ارزشي (اخلاقي) قضايايي که هيوم به آنها ايراد مي کند به شکل زير است: مثال: 1- در طبيعت تضاد و ستيز ديده مي شود.
منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (2) شکل قضاياي ارزشي (اخلاقي) قضايايي که هيوم به آنها ايراد مي کند به شکل زير است: مثال: 1- در طبيعت تضاد و ستيز ديده مي شود.
منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (3)
vazeh.com 03:16:09 05:00:07 12:10:54 19:19:47 19:40:55 5:2 مانده تا غروب خورشید ... منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (3) رگه ي منطقي دوم (مقصود از ذاتي بودن حسن و ...
vazeh.com 03:16:09 05:00:07 12:10:54 19:19:47 19:40:55 5:2 مانده تا غروب خورشید ... منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (3) رگه ي منطقي دوم (مقصود از ذاتي بودن حسن و ...
منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (1)
منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (1)-منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (1) ... (2) بر اساس متدولوژي اسلامي ميان روش انديشه هاي فلسفه و روش هاي علوم يک تمايز منطقي وجود ...
منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (1)-منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (1) ... (2) بر اساس متدولوژي اسلامي ميان روش انديشه هاي فلسفه و روش هاي علوم يک تمايز منطقي وجود ...
منطق صدرائي در فلسفه ي اخلاق (4)
منطق صدرائي در فلسفه ي اخلاق (4)-منطق صدرائي در فلسفه ي اخلاق (4) نمونه هاي اخلاقي در تفسير روايات از نظر ... صدرالمتألهين در بيان حديث بالا مي گويد(2) و إنّما سُمّي هديّ إذا بذلک النور يري الأشياء علي ما هي عليه و .... منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (2) ...
منطق صدرائي در فلسفه ي اخلاق (4)-منطق صدرائي در فلسفه ي اخلاق (4) نمونه هاي اخلاقي در تفسير روايات از نظر ... صدرالمتألهين در بيان حديث بالا مي گويد(2) و إنّما سُمّي هديّ إذا بذلک النور يري الأشياء علي ما هي عليه و .... منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (2) ...
تهذيب نفس از ديدگاه فلسفه صدرايي (2
تهذيب نفس از ديدگاه فلسفه صدرايي (2-تهذيب نفس از ديدگاه فلسفه صدرايي (2 نويسنده:طاهره ... (5) نقد :ازآنجا که اين روند در طول حيات دنيوي رخ نمي دهد و جنبه ي جبري دارد ، فاقد ارزش و تاثير ... مربوط است ؛ در حال که کارايي تهذيب نفس اولاً و بالذات به خرق حجب رفتاري ( ازاله رذايل اخلاقي و ..... بررسي مناظره سيرافي با متي در نقد منطق ...
تهذيب نفس از ديدگاه فلسفه صدرايي (2-تهذيب نفس از ديدگاه فلسفه صدرايي (2 نويسنده:طاهره ... (5) نقد :ازآنجا که اين روند در طول حيات دنيوي رخ نمي دهد و جنبه ي جبري دارد ، فاقد ارزش و تاثير ... مربوط است ؛ در حال که کارايي تهذيب نفس اولاً و بالذات به خرق حجب رفتاري ( ازاله رذايل اخلاقي و ..... بررسي مناظره سيرافي با متي در نقد منطق ...
باز و بسته کردن لپ تاپ
معناي حقيقي اختيار (2) · معناي حقيقي اختيار (3) · منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (1) · منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (2) · منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (3) ...
معناي حقيقي اختيار (2) · معناي حقيقي اختيار (3) · منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (1) · منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (2) · منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (3) ...
آزمايش مهتابي داخلي يک نمايشگر LCD
معناي حقيقي اختيار (2) · معناي حقيقي اختيار (3) · منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (1) · منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (2) · منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (3) ...
معناي حقيقي اختيار (2) · معناي حقيقي اختيار (3) · منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (1) · منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (2) · منطق صدرايي در فلسفه ي اخلاق (3) ...
تهذيب نفس از ديدگاه فلسفه صدرايي (4)
تهذيب نفس از ديدگاه فلسفه صدرايي (4)-تهذيب نفس از ديدگاه فلسفه صدرايي (4) نويسنده:طاهره ... جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا ) (2) و هو المراد بقوله : « و الذين اهتدوا زادهم هدي » (3) و المرتبه الثانيه ... برخي سطحي نگران ، در حيطه ي اخلاق و سلوک انساني ، مبني بر مطلق ضعيف کردن بعد جسماني .... بررسي مناظره سيرافي با متي در نقد منطق ...
تهذيب نفس از ديدگاه فلسفه صدرايي (4)-تهذيب نفس از ديدگاه فلسفه صدرايي (4) نويسنده:طاهره ... جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا ) (2) و هو المراد بقوله : « و الذين اهتدوا زادهم هدي » (3) و المرتبه الثانيه ... برخي سطحي نگران ، در حيطه ي اخلاق و سلوک انساني ، مبني بر مطلق ضعيف کردن بعد جسماني .... بررسي مناظره سيرافي با متي در نقد منطق ...
تهذيب نفس از ديدگاه فلسفه صدرايي (3)
تهذيب نفس از ديدگاه فلسفه صدرايي (3)-تهذيب نفس از ديدگاه فلسفه صدرايي (3) ... و حجابهاي کمال انساني بحث ازموانع کمال انساني ، با توجه به نحوه ي وجودي خاص انسان طرح و ... (2) چرا که انسان موجود ممکني است که به دليل نقص ذاتي امکاني اش ، خدا را تنها ... که رفتارهاي ناپسند و رذايل اخلاقي موجب محروميت و انحراف ازمعرفت به حقيقت مي ...
تهذيب نفس از ديدگاه فلسفه صدرايي (3)-تهذيب نفس از ديدگاه فلسفه صدرايي (3) ... و حجابهاي کمال انساني بحث ازموانع کمال انساني ، با توجه به نحوه ي وجودي خاص انسان طرح و ... (2) چرا که انسان موجود ممکني است که به دليل نقص ذاتي امکاني اش ، خدا را تنها ... که رفتارهاي ناپسند و رذايل اخلاقي موجب محروميت و انحراف ازمعرفت به حقيقت مي ...
تهذيب نفس ازديدگاه فلسفه صدرايي (5)
تهذيب نفس ازديدگاه فلسفه صدرايي (5)-تهذيب نفس ازديدگاه فلسفه صدرايي (5) ... (2) «قد مران فائده الاعمال الشرعيه کلها وجوديه کانت او عدميه ،تصفيه القلب عن ما يکدره و ... استعدادي که وجه مميزه ي وي از ساير مخلوقات است ؛اما براي به فعليت رسيدن اين .... 5 ـ خميني ، روح الله ، امام خميني و انديشه هاي اخلاقي ـ عرفاني ، سيره و ميراث معنوي ...
تهذيب نفس ازديدگاه فلسفه صدرايي (5)-تهذيب نفس ازديدگاه فلسفه صدرايي (5) ... (2) «قد مران فائده الاعمال الشرعيه کلها وجوديه کانت او عدميه ،تصفيه القلب عن ما يکدره و ... استعدادي که وجه مميزه ي وي از ساير مخلوقات است ؛اما براي به فعليت رسيدن اين .... 5 ـ خميني ، روح الله ، امام خميني و انديشه هاي اخلاقي ـ عرفاني ، سيره و ميراث معنوي ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها