تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 4 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين سخن، كتاب خدا و بهترين روش، روش پيامبر صلى‏لله‏ عليه ‏و ‏آله و بدترين ام...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797536211




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بازیگران ماهِ سینمای ایران


واضح آرشیو وب فارسی:سافتستان:

ماهنامه سینمایی “همشهری ۲۴″ در هر شماره به بررسی بازی شش بازیگر در فیلم های در حال اکران سینمای ایران و نقاط ضعف و قوت آنان می پردازد. این سری مطالب را به صورت ماهانه به شما مخاطبان سینمادوست “سافتستان” تقدیم می نماییم. حسن معجونی در قصه ها یک مدیر کلیشه ای دولتی است؛ گرفتار و پرمشغله.
بازیگران ماه سینمای ایران

از همین توضیح نقش هم می توانید متوجه شوید که او یک تیپ است. اما او خودش را بازتولید کرده: همان شخصیت گیج و حواس پرتی که گاه آرام و درگوشی حرف می زند و گاه با صدای بلندی. شبیه به پاداش، شبیه به سریال مسافران، شبیه به همین سریال شمعدونی که این روزها از تلویزیون پخش می شود. خب، نقش چیز زیادی برای عرضه ندارد. اما او هم تلاشی نمی کند که یک مدیر تازه بیافریند، مدیری با رفتار کلیشه ای اما بدون اغراق یا وجه کمیک. حالت کاریکاتوری این اپیزود، البته به طور کلی توی ذوق می زند اما بازی ها هم کمک می کند به این جداافتادن از باقی قصه ها. شاید تاثیر سهل انگاری های تلویزیونی است، شاید هم از دل فیلمنامه می آید. اما هرچه هست حسن معجونی فقط خود همیشگی و قبلی اش را بازتولید می کند. بابک حمیدیان در من دیه گو مارادونا هستم پیمان است، عقب مانده ی ذهنی که مدام دیالوگ های فیلم های مختلف را می گوید و آلت دست برادر بزرگ ترش است.
بازیگران ماه سینمای ایران

نقش مهمی در فیلم نیست، حضورش هم اندک است. به نظر می رسد هر بازیگر دیگری هم می توانست از عهده اش بربیاید. اما بابک حمیدیان، تصور نقش را به چیزی قابل رویت بدل کرده: او پیمان را به خارج از این دنیا و حتی فضای فیلم برده. به یک خلسه ی ذهنی. بنابراین نسبت به همه چیز بی تفاوت است. با سروصورتی که پوشیده در کلاه پشمی است، لباس هایی بدقواره که به تنش زار می زند و اندامی که لخت و شل است و انگار در اختیار خودش نیست. او یک عروسک خیمه شب بازی است در این جهان. جهان او خیالی است و حمیدیان این جداافتادگی را باورپذیر درآورده است. یک تیپ سازی پر از ظرافت. صابر ابر در من دیگه مارادونا هستم نویسنده ی دیوانه است؛ کسی که شخصیت های داستان هایش را می سوزاند.
بازیگران ماه سینمای ایران

این یک پارودی تمام عیار است برای صابر ابر؛ برای کسی که همیشه متهم بوده همیشه در فیلم ها، هنگام بازی غم، چهره اش در هم می رود و گریان می شود. او مهم بوده به تکرار یک قالب، به اصرار روی یک نوع بازی برای انواع موقعیت های گریان و غمناک. اما در من دیه گو… همین بازی است که او را متفاوت می کند؛ نویسنده ی دیوانه یک تیپ است: یک جوان گریان که مدام ناله می کند، تهدید می کند و حتی دست به جنایت می زند. مردی است که انگار قطرات اشک روی چهره اش چسبیده. بازی ابر کاملا برون ریزی دارد، تیپیکال است و اخلالگر موفقی است در فیلم. این بار چهره ی گریان او همخوان است با طول موجه فیلم. به خصوص که این بار از پوزخند همیشگی اش هم خبری نیست. هومن سیدی در من دیه گو مارادونا هستم بابک است. ناراحتی اعصاب دارد و نامزدی اش را با دخترخاله اش به هم زده است.
بازیگران ماه سینمای ایران

وقتی در فیلم از بابک حرف می زنند، موجودی هیولاوش و ترسناک به ذهن می آید؛ موجودی که هر آن ممکن است دست به جنایت بزند و طبیعی است که تصور تماشاگر از این شخصیت، پسر قوی هیکل و نخراشیده ای باشد که کاری جز خرابکاری و شکستن ندارد. اما حضور هومن سیدی در این نقش، قاعده را در ذهن تماشاگر می شکند. سیدی اما به این محدود نمی شود. ویژگی مهم این شخصیت، درون گرایی است، آرامشی است که در چهره اش پیداست و خشونت و سبعیتش را پنهان می کند. وقتی عمل می کند، همان هیولایی است که می گویند اما تا به آن مرحله برسد، قدری مکث می کند. بازی سیدی اتفاقا در همین سکوت، مکث و تاکیدها دیده می شود؛ در خلقیاتی که او را باورپذیر می کند و از تیپ رهایش می کند. ظرافت او در همین طراحی است، در عادی کردن نقش برای تماشاگر و طغیان های ناگهانی اش. پیمان معادی در قصه ها جوانی است که به یکی از مراکز نگهداری از زنان بی سرپرست کمک می کند.
بازیگران ماه سینمای ایران

دو کار سخت بر عهده ی پیمان معادی است. در عین حال که باید در یک میزانسن دو نفره، نقش یک مرد پرگو را بازی کند (که کمی هم رودار به نظر می رسد) باید همدلی تماشاگر را هم برانگیزد تا عشقش را به دختر همراهش باور کند. سختی کار اینجاست: میان دیالوگ هایی که خیلی دقیق نوشته شده اند و اگر از عشق حرف می زنند کنایه ای هستند، او باید بتواند توجهش به دختر را نشان بدهد. کاری که معادی می کند، یک انتخاب سهل ممتنع است: بازی بدون تاکید و انتقال حس از طریق بیان و گه گاه نگاه. او نه می خواهد عقب نشینی کند از مواضعش و نه می خواهد کسی را آزرده کند. بنابراین مدام لحنش را تغییر می دهد. هم زمان حواسش به جنبه های مختلف هست و از موقعیت ایستایش (او پشت فرمان یک ون نشسته و حرف می زند) استفاده می کند و نمی گذارد بازی اش ایستا شود. مدام از دستش، حرکت سر و چشم ها کمک می گیرد و با تغییر لحن، نقشش را بازی می کند. نقشی که پیچیده است و کم تحرک اما به شدت درونی است و همراه با دلهره و تشویش. باران کوثری در قصه ها دخترک خون بازی است که حالا خودش همیار یکی از زنان بی سرپرست شده.
بازیگران ماه سینمای ایران

برخلاف نقش های اخیر کوثری که بیشتر بیانگرند و نیاز به اکت ها و حرکات زمخت و جلب توجه کننده دارندف در قصه ها، بازی او بیشتر بازی رنج است. چیزی که تناقض آمیز است همین است: دختر جوانی که انگار تجربه های سهمگینی داشته باید مقابل دلدادگی جوانی بنشیند که شیفته ی رفتار و احیانا چهره اش شده است. بنابراین علاوه بر زبان نیش دار، لحن خشن اوست که شخصیت را می سازد و البته جسم ایستایش که انگار خسته است. انگار خسته است. انگار رنج و درد دارد و نمی تواند همه ی آن درد را بیان کند. طبیعی است که مثل یک بغض فروخورده ی غیرقابل فهم باید ظاهرسازی کند. تند حرف بزند و خشن و رسمی، بی تفاوت باشد، آزاردهنده به نظر برسد و تلخ. کوثری اما کنار معادی یک جور مکمل است. بازی او را کامل می کند و هرکدام جاهای خالی هم را پر می کنند. از معدود میزانسن های دو نفره ای است که طراحی بازی ها، بیانگر و بیش از حد بیرونی نیست. اما تماشاگر «احساس» هر دو بازیگر را درک می کند.

۹ خرداد, ۱۳۹۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سافتستان]
[مشاهده در: www.softestan.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 154]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن