واضح آرشیو وب فارسی:فارس: اسماعیل آذر در گفتوگو با فارس:
خیام فیلسوف دهری نیست، او فیلسوفی موحد و روزگار آزموده است
اسماعیل آذر از اساتید دانشگاه گفت: عمر خیام قبل از هر چیز یک فیلسوف است اما نه از جنس فیلسوفان دهری، چرا که بسیاری از رباعیاتش اتهام دهری بودن را از وی ساقط کرده است.
اسماعیل آذر استاد زبان و ادبیات فارسی و مجری برنامه مشاعره سیما در گفتوگو با خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس به مناسبت ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم عمر خیام عنوان کرد: خیام قبل از هر چیز یک فیلسوف است اما نه آنطور که گفته شده یک فیلسوف دهری! او یک ریاضیدان است و تا قرن هفده هجری قمری آثار او به زبان لاتین ترجمه شده و در سراسر اروپا مورد بهرهبرداری قرار گرفته اما اعتبار شعر و این هنر شاعری آنقدر محکم و برجسته است که تمام توجهها و تأملات را به سوی شعر او کشانده است. وی با اشاره به اینکه خیام مدتها در مسیر انتقاد به سوی دهری بودن بود، توضیح داد: در هیچ کجای دنیا سحر میخانهای را باز نمیکنند اما خیام در این بیت و ابیات دیگر چنین اشاره کرده است: آمد سحری ندا ز میخانه ما/ کی رند خراباتی و دیوانه ما برخیز که پرکنیم پیمانه ز می/ زان پیش که پر کنند پیمانه ما یا: سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی/ خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی سحرم دولت بیدار به بالین آمد/ گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد سحر گاهی شدم سوی خرابات/ که رندان را کنم دعوت به طاعات آذر افزود: این بیتها نشان میدهد که سحر وقت مناجات با خداوند و دعا و گفتوگو و سبک کردن روح و جسم از گناه و تباهی است و در اینجا به هیچ وجه میخانه مطرح نیست، منتها فردی مانند صادق هدایت به زعم خویش رباعیاتی را محور قرار داده که مثلاً خیام اهل شراب و خمر و لاابالیگری و گمراهی بوده است! وی در ادامه یادآور شد: در حقیقت خیام فیلسوفی روشنفکر، موحد و روزگار آزموده است و به این نتیجه رسیده که حافظ هم به تقلید او میگوید: هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار / کس را وقوف نیست که انجام کار چیست پیوند عمر بسته به مویی ست هوش دار / غمخوار خویش باش غم روزگار چیست طبعا شخصیتی در حد خیام در برخی از دست اندازهای زندگی توقفی ندارد و به هر وسیله از این پیچ و خمهای عالم هستی عبور میکند، شیوه عبور شاعرانه از پستی و بلندیها و شیوه عبور غیر شاعرانه متفاوت است. یادمان باشد که هیچ گاه در شعر نباید به دنبال حقیقتی ناب بگردیم حقیقتها در آن سوی مفاهیم شعر یافت میشوند نه در وادیهایی که ما میبینیم. مولوی خود میگوید: من چو لب گویم لب دریا بود/ من چو لا گویم مراد الّا بود بنابراین شاعر چیزی میگوید و چیز دیگر برداشت میکند، البته همه ما انسان هستیم و هر انسانی میتواند ممکن الخطا باشد و خیام هم یک انسان است. وی در پایان افزود: نکته فرجامی اینکه اردیبهشتی که الان در آن قرار داریم و این سال و ماه ثابتی که تقویم ما را استوار کرده است، حتماً باید جای پای خیام را در آن ببینیم و این برای ما ایرانیان یک ارزش است که در زمان ملکشاه سلجوقی فیلسوفان روزگار مثل خیام و حکیم لوکری و دیگران جمع آمدند و بنیاد تقویم کنونی را که تقویم جلالی است، نهادهاند. انتهای پیام/گ
94/02/28 - 11:11
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 136]