تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):در عمل مؤمن يقين ديده مى شود و در عمل منافق شك.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836419973




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تن‌فروشی با اجبار همسر به جنایت ختم شد


واضح آرشیو وب فارسی:الف: تن‌فروشی با اجبار همسر به جنایت ختم شد

تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۱۱
عباس و مهتاب، اعضاي بدن اصغر را در كيسه زباله گذاشتند. به جاده ورامين رفتند. روي كيسه‌هاي سياه بنزين ريختند و جسد مثله شده مقتول را به آتش كشيدند. تن فروشي مهتاب با اطلاع همسرش به قتلي فجيع ختم شده بود. آنها صبح ديروز در دادگاه، قتل را به گردن يكديگر انداختند. به گزارش اعتماد، روز گذشته ماموران زندان، زن و شوهر متهم به قتل را به دادگاه كيفري استان تهران آوردند. آنها بايد پشت جايگاه مي‌ايستادند تا از آن شب، از زنا، قتل، مثله كردن و آتش زدن مقتول بگويند. راس ساعت ١٠:٤٥ صبح ديروز، جلسه رسيدگي به پرونده عباس و مهتاب، متهمان قتل فجيع اصغر ٦٧ ساله با حضور خانواده مقتول در شعبه ٧١ دادگاه كيفري استان تهران كليد خورد. در اين پرونده، عباس كه همسرش مهتاب را مجبور به تن فروشي كرده و به ازاي آن پول مي‌گرفت متهم است كه سه سال پيش و در شب حادثه، به دليل اختلافات مالي با مقتول، با فشار دادن طناب به دور گردنش او را خفه كرده و به قتل رسانده است. همسر او مهتاب نيز كه در شب حادثه با اطلاع عباس، در خانه خودشان با مقتول تنها بود، به اتهام زنا و مشاركت در قتل از زندان به دادگاه آورده شده بود. با آغاز جلسه دادگاه و پس از قرائت كيفرخواست، مهتاب به جايگاه احضار شد. مامور همراه دستبندش را باز كرد. مهتاب چادرش را جمع و جور كرد و پشت جايگاه ايستاد. در لحن صدا و لرزش دست‌هايش ديده مي‌شد كه هنوز تصوير آن شب برايش تازگي دارد؛ همان شبي كه اصغر را كشتند، جسدش را مثله كردند و به آتش كشيدند. او از اتهام زنا شروع كرد و گفت: «من اتهام زنا را قبول ندارم اما بعضي وقت‌ها عباس من را مجبور مي‌كرد كه براي پول اين كار را انجام دهم. اصغر از آشنايان دور ما است. شب حادثه اصغر به خانه ما آمده بود. من تنها بودم. عباس هم همه‌چيز را مي‌دانست. بعد از يك ساعت عباس به خانه آمد. نمي‌دانم چه شد كه ناگهان با هم دعواي‌شان شد. عباس يك ليوان وايتكس كه روي طاقچه بود را برداشت و ريخت روي صورت اصغر. درگيري بالا گرفته بود. من هم كه ترسيده بودم يك چاقو را برداشتم و به پهلوي مقتول زدم. او روي زمين افتاد اما هنوز زنده بود. عباس طنابي را كه با خود آورده بود دور گردن اصغر پيچيد و فشار داد. بعد رو فرشي را هم روي دهان او گذاشت و آنقدر فشار داد تا خفه شد.» اما داستان اين قتل هنوز ادامه دارد. آنها جسد اصغر را به حمام بردند و مثله كردند. مهتاب ادامه داد: «بعد از آن عباس جسد را به حمام برد و تكه تكه كرد. درون چند نايلون سياه كيسه زباله ريخت. كيسه‌ها را در ماشين مقتول گذاشت و به جاده ورامين رفتيم. آنجا با بنزين كيسه‌ها را آتش زديم و برگشتيم.» فرزندان مقتول مدام روي صندلي‌هاي‌شان جابه‌جا مي‌شدند. تصوير كشته شدن، مثله شدن و سوزانده شدن پدرشان جلوي چشم‌شان ويراژ مي‌رفت اما آنها يك چيز را فراموش كرده بودند؛ مقتول پيش از اين با مهتاب ارتباط نامشروع داشت و در ازاي آن به عباس پول مي‌داد؛ موضوعي كه وقتي رييس دادگاه بر آن تاكيد كرد، آنها سكوت كردند. بعد از مهتاب، عباس كه در جريان بازجويي‌ها و در دادگاه قبلي، به قتل اصغر اعتراف كرده بود در اين جلسه اظهارات قبلي خود را پس گرفت و همسرش را عامل اصلي قتل معرفي كرد. او در جايگاه ايستاد. صورتش مثل گچ سفيد شده بود. متهم رديف اول پرونده درباره روز حادثه گفت: «زن من وقتي مي‌گويد كه من او را مجبور به تن فروشي مي‌كردم، بايد برود بميرد. من فقط مي‌دانم كه مقتول با خانم من حساب و كتاب داشت اما رابطه‌شان پدر و دختري بود. يعني من اين‌طور فكر مي‌كردم» اما خانواده مقتول هم «رابطه پدر و دختري اصغر و مهتاب را باور نداشتند.» عباس ادامه داد: «دو روز قبل از حادثه مقتول با برادر خانم من دعوايش شده بود و پاي من هم وسط آمد. بعد از آن ديگر او را نديدم تا شب حادثه وقتي به خانه رفتم ديدم اصغر بدون لباس آنجاست. من از موضوع خبر نداشتم وگرنه زنگ مي‌زدم و مي‌گفتم كه اين كار را نكند. آنجا با هم درگير شديم. من يك ليوان وايتكس كه روي طاقچه بود را برداشتم و روي صورتش ريختم كه ناگهان مهتاب با چاقو به پهلوي اصغر زد. او روي زمين افتاد اما وقتي من روفرشي را روي صورتش گرفته بودم جان نداشت.» عباس هيچ حرفي از فشردن طناب دور گردن مقتول نگفت. همان طنابي كه در بازجويي‌ها به خريد آن قبل از ارتكاب به قتل اعتراف كرده بود. او ادامه داد: «بعد از اينكه ديدم اصغر مرده، به پدر خانم و برادر خانمم زنگ زدم و موضوع را تعريف كردم. آنها كه آمدند گفتند بايد جسد را مثله كنيم تا بتوانيم از خانه بيرون ببريم. من رفتم كارتن بخرم كه اعضاي بدن اصغر را درون آن بيندازيم و پدرخانم و برادرخانم من هم جنازه را به حمام بردند و همانجا مثله كردند. اعضاي بدن را درون كارتن و كيسه‌هاي زباله ريختيم. با ماشين مقتول به جاده ورامين رفتيم. آنها گفتند كه نبايد هيچ اثري باقي بماند. براي همين كيسه‌ها را هم آتش زديم و برگشتيم. » با ثبت حرف‌هاي دو متهم، آنها براي آخرين دفاع دوباره پشت جايگاه ايستادند اما هركدام قتل را به ديگري نسبت دادند و سرجاي‌شان نشستند. عباس مدام به سقف نگاه مي‌كرد و مهتاب دستانش را مي‌فشرد. يكي از دختران مقتول چندبار سعي كرد كه با جابه‌جا كردن خود روي صندلي آنها را ببيند. خانواده مقتول تقاضاي قصاص عباس را داشتند. آنها مي‌گفتند كه او اصغر را كشته، جسدش را تكه تكه كرده و به آتش كشانده است. بين مهتاب و اصغر، رابطه پدر و دختري نبود...







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن