واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
نظر آتنه فقیهنصیری درباره نقش اش در «شمعدونی»
آتنه فقیهنصیری در ۲۳ آبان ۱۳۴۷ در خانوادهای از کردهای کوچاندهشده کلاردشت، در شهر تهران به دنیا آمد.
روزنامه صبا - شبنم قدمی: آتنه فقیهنصیری در ۲۳ آبان ۱۳۴۷ در خانوادهای از کردهای کوچاندهشده کلاردشت، در شهر تهران به دنیا آمد. وی دوران کودکی خود را در چالوس گذراند و در رشته زبان اسپانیایی در دانشگاه آزاد تحصیل کرد. فقیهنصیری با بازی در مجموعه «خاله سارا» و نیز مجموعه خانه سبز (در نقش لیلی) به شهرت رسید. او که آخرین حضورش در تلویزیون به سریال «مهرآباد» برمیگردد، این شبها در سریال طنز «شمعدونی» ایفای نقش میکند. او در این سریال نقش مادر خانوادهای را بازی میکند که داستانها حول محور این خانواده میچرخد. با او گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
در شروع از علت حضورتان در «شمعدونی» بگویید.
وقتی متن را خواندم، متوجه شدم که یک سر و گردن بالاتر از تمام سریالهای طنزی است که تاکنون در تلویزیون دیدهام. از متن خوشم آمد و کار را قبول کردم.
بازی در کنار بازیگران جدید و کمسابقه در این سریال چطور بود؟
بازیگر جدیدمان فقط محمد نادری بود که در حال حاضر وقتی مجموعه را از تلویزیون نگاه میکنم، به نظرم بازیاش فوق العاده میآید و میشود گفت او یکی از بهترین بازیگران این سریال است، بقیه بازیگران هم مثل آقای معجونی، خانم میرعلمی، عابدی و... سابقهدار هستند.
چه برداشتی از نقشتان دارید؟
توضیح دادن راجع به نقش را دوست ندارم چون فکر میکنم نقش بازی میشود و توضیح داده نمیشود. ضمن این که این نقش به من نزدیک نیست، من نه بچهای که بخواهد به دانشگاه برود، دارم و نه کارمند بانک هستم.
درباره اولین سابقه همکاری شما با آقای صحت صحبت کنیم.
این اولین همکاری من با اوست. همکاری با آقای صحت یکی از بهترین تجربیات کاری من است. گروه ما یکی از بهترین گروههایی است که تا حالا با آنها کار کردم، بازیگران هم فوقالعاده بودند، ارتباطات قوی با هم داشتند و مثل یک خانواده بودند. از آقای صحت به عنوان کارگردان نمیدانم چگونه تعریف کنم که اصل مطلب گفته شود. شمعدونی در کل یکی از بهترین تجربیات کاری من بود.
به نظر میرسد جنس طنز در «شمعدونی» کمی فرق میکند.
بله. با آن چیزی که تاکنون مردم ما از سریال طنز یاد گرفتند که یک عده مسخرهبازی دربیاورند و آنها هم به این مسخرهبازیها بخندند، متفاوت است. من به سریال طنز خاصی اشاره نمیکنم که بیاحترامی شود اما در کل مردم ما آنچه را که از طنز فهمیدند و فکر میکنند که طنز است در واقع یکسری مسخرهبازی و کارهای عجیب و غریب است؛ و نمیتوان چنین توقعی هم از سریال شمعدونی داشت بلکه دارای نوع خاصی از طنز است که اگر بیننده سطح کیفی سلیقهاش را بالا ببرد، حتما با آن ارتباط برقرار میکند.
یعنی میتوان گفت شمعدونی نوعی طنز موقعیت است؟
بله، طنز موقعیت است و دقیقا مثل نگاه ما به زندگی است. ما میتوانیم در زندگیمان با مشکلات و مسائلی که پیش میآید، طوری برخورد کنیم که اشکمان را دربیاورد یا ما را به خنده وادارد یعنی خودمان با نگاه و زاویه دیدمان به زندگی آن را به درام یا کمدی تبدیل میکنیم. بنابراین شاید اگر کارگردان و نویسندهای دیگر با نوع نگاه دیگری مجموعه شمعدونی را خلق میکرد، میتوانست آن را به یک داستان اشکآور و غمگین تبدیل کند. در حال حاضر نیز با زاویهدید آقای صحت و ایمان صفایی تبدیل به طنز موقعیت شده است. طنز بنا به برخورد افراد و مسائل ایجاد میشود نه این که کسی ادا و اطوار دربیاورد یا معلق بزند تا مردم بخندند.
مردم ما چند سال است عادت کردهاند آثاری را ببینند که به قول شما مسخرهبازی و لودگی دارد. اکنون که کارهای جدیدی مثل «شمعدونی» که طنز موقعیت هستند، ساخته و پخش میشوند، چقدر میتوانند مخاطبپسند باشند؟
این بستگی دارد به این که آیا مردم دلشان بخواهد نوع دیگری از طنز را ببینند و سطح درک و سلیقهشان را از طنز بالا ببرند یا نه، عادت دارند به دیدن همان طنزی که تاکنون به آنها ارائه شده است.
نظرتان درباره اتفاقات اخیری که برای سریال «در حاشیه» افتاده و البته میتواند برای هر سریال طنز دیگری هم بیفتد، چیست؟
به نظر من باید همه اقشار جامعه سطح انتقادپذیریشان را بالا ببرند، این که در هر اثری که ساخته میشود، یک قشری از جامعه بگویند به آنها توهین شده، درست نمیدانم. اما فکر میکنم این اتفاق برای کار آقای مدیری یک شانس بود، برای این که کار این کارگردان آن قدر از نظر کیفی سطح پایینی داشت که حتی خندهدار هم نبود. این جنجالها و انتقاداتی که نسبت به سریال آقای مدیری شد، باعث شد پوششی شود تا ضعف کار ایشان معلوم نشود و کارشان متوقف شود، ولی اگر از این زاویه که به قشری توهین شده و باید جلوی پخش کار گرفته شود، نگاه کنیم به نظرم کار درستی نیست چون در این صورت انتقادپذیری در جامعه خفه میشود و نمیشود درباره هیچ قشر و گروهی صحبت کرد.
کارنامه کاری شما سریالهای پرمخاطبی مثل «خاله سارا»، «خانه سبز»، «مدار صفردرجه»، «داستان یک شهر»، «شیدایی»، «جراحت»، «کت جادویی»، «عید آن سالها» و... را شامل میشود. انتخابهای شما در جمع کردن یک کارنامه هنری با تجربههای موفق چه سهمی دارد؟
دلیل این اتفاق اگر آن طور که شما میگویید، باشد، خوششانسی من است. من جزء گزیدهکارها نیستم ولی تا قبل از سریال شمعدونی دو سال و نیم کار نکردم چون هر متنی که به دستم میرسید، نمیپسندیدم. حالا اگر اسم این را گزیدهکاری بگذاریم یا نه، نمیدانم اما خب هر کاری را هم قبول نمیکنم. به همین دلیل این روزها خیلیها به من میگویند «چرا نیستی و کار نمیکنی؟»، خوششانسیام بوده که تعداد آثاری که در آنها بازی کردم، در ذهن مردم مانده است.
چند وقت پیش مجموعه «خانه سبز» از تلویزیون بازپخش شد. بسیاری معتقدند «خاله سارا» و «خانه سبز» شما را به شهرت رساند. شما خودتان چقدر معتقدید موفقیتتان به خاطر این دو سریال بوده است؟
در اصل «خاله سارا» باعث دیده شدن من شد، برای این که اولین کار تلویزیونی من و سریال خیلی موفقی بود و آن زمان مخاطبان زیادی هم داشت. «خانه سبز» هم در ادامه به خاطر گروه بازیگران و نوع کار که جدید بود و مردم دوستش داشتند، در دیده شدن من موثر بود، ضمن این که این دو کار از تلویزیون پخش شدند و باید بگویم تلویزیون بُرد زیادی دارد.
تاریخ انتشار: ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]