واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار جمعه 20 اسفند 1389 تعداد مشاهده : 207 عمل به دين بدون تعريف علم ديني ممكن نيست خبرگزاري فارس: عضو هئيت علمي دانشگاه باقرالعلوم (ع) گفت: اگر مفهوم نوين جامعه علمي را بپذيريم، با هويت فرهنگي خود احساس قرابتميكنيم و در اين حالت، عمل به دين بدون تعريف علم ديني ممكن نيست. به گزارش خبرنگار آيين و انديشه باشگاه خبري فارس «توانا» حجتالاسلام حميد پارسانيا، رئيس كميسين حوزوي شوراي عالي انقلاب فرهنگي در نشست چيستي تحول علوم انساني كه در دانشگاه تربيت مدرس برگزار شد، اظهار داشت: تحول از چند منظر تاريخي و منطقي قابل پيشبيني است و تحولاتي كه در حوزه علم اتفاقد ميافتد؛ به صورت بنياددين و غير آن قابل پيگيري است. وي افزود: تحولات از منظر ديگر مانند اينكه تحولات درونزا و برونزا هستند، قابل بررسي است و بايد در چارچوب فضاي تاريخي و منطقي بررسي شود و گاهي اوقات تحولاتي كه در علم رخ ميدهد بيرون از چارچوب علم، بر علم تأثير ميگذارد. پارسانيا بار ديگر همين بيرون يا دروني بودن تحول را نيز قابل تقسيم بر اساس عوامل معرفتي يا تاريخي و فرهنگي دانست و خاطرنشان كرد: تقسيمات بسيار ديگري در اين حوزه ها جريان دارد كه نمي توان همه را در يك سخنراني تبيين كرد و توضيح داد. وي گفت هيچ يك از علوم يا نظريههاي علمي را نميتوان يافت كه در خلأ منطقي، معرفتي، فرهنگي، تاريخي يا غيره شكل بگيرد. نظريهپرداز دانسته يا ندانسته و چه اعتراف بكند و يا اذعاني نداشته باشد، نظريهاش متأثر از مبادي و مباني است. پارسانيا با اشاره به اينكه اينطور معارف وقتي شكل ميگيرد هم از يك سري مباني معرفتي و هم غيرمعرفتي تشكيل شده است، افزود: آن مبادي معرفتي، مباني آنتولوژيك، اپيستمولوژيك و انسان شناسانه اي هستند كه از حوزههاي ديگري آمده اند. برخي مبادي هم مبانياي هستند كه در تجربه تاريخي اين علم، از پيش قرار گرفته اند. مولف كتاب «هستي و هبوط» با اين تحليل كه چنين نظريهاي ناظر به مبادي و مباني خود شكل ميگيرد و يك رابطه منطقي ميان آن مبادي و اين نظريه برقرار است، ادامه داد: اگر چنين نگاهي به انسان داشته باشيم و به اينطور مباني براي معرفت قايل باشيم، در اينكه چگونه يك نظريه علمي شكل بگيرد، تاثير دارد. وي دليل اين سخن خود را مبني بر تاثير پذيري يك نظريه از مبادي، اين امر دانست كه هر كس وارد جهان خلقت شود، فارغ از اين چنين پرسش هاي بنياديني نيست و به هر وضعي كه انديشه كند، لاجرم بايد نظري درباره مسايل بنيادين جهان هستي داشته باشد. عضو كميته برنامهريزي علوم حوزوي گفت: براي نمونه ميتوان به همه فلسفلههاي مدرن اشاره كرد كه در حاشيه همه آنها نظريات اجتماعي شكل گرفته است اين خودش روششناسي بنيادين است. وي بر اين باور است كه نظريه قبل از شكل گيري، مسيري دارد كه تا نظريه شكل بگيرد، مرحله بعد از نظريه، يعني روش شناسي كاربردي، مطرح مي شود. مؤلف كتاب «پلوراليسم» در بخش ديگري از سخنانش تلاش كرد كه به اين پرسش پاسخ دهد كه معرفت علمي چگونه در يك محيط علمي شكل مي گيرد، و در اين زمينه گفت: اگر نظريه علمي با مبادي معرفتي ديگر ربط داشته باشد ـ همانطور كه در ابتداي بحث مطرح شد ـ آن نظريه شكل نميگيرد مگر اينكه مبادي آن نظريه وجود داشته باشد. وي براي اين مدعا به فلسفه دكارت، هوسرل، ويليام جيمز و پوزيتويستها اشاره كرد كه مقدمات نهضتها، جريانها و يا علومي را همچون فلسفههاي مدرن و جديد، پديدارشناسي در جامعهشناسي، مكتب شيكاگو و جامعهشناسي آمريكايي و علوم اجتماعي متناسب با پوزيتويسم پديد آوردند و پايه گذاري كردند. عضو هيئت علمي گروه مطالعات انقلاب اسلامي و غرب شناسي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، در همين راستا افزود: البته اين مبادي، مبادي كلاني است و همانطور كه آنها در مباحث آنتولوژيك و معرفت شناسي دخالت دارند، در نظام اجتماعي و معرفتي هم تاثير گذار هستند. وي در ادامه اين سوال را مطرح كرد كه آيا براي به وجود آمدن نظريه علمي، فقط مبادي معرفتي آن بايد محقق باشد و يا اينكه نياز ديگري هم هست؟ پارسانيا ادامه داد: كافي نيست و اين يك زيستي را به وجود مي آورد كه اين مسايل هم متاثر از مبادي معرفتي در حوزه فرهنگ هست و هم متاثر از عوامل مختلف محيطي مي باشد؛ اما لزوما اين انگيزه و اراده با عمل و انگيزه همسو نيست. وي در اين حوزه عوامل وجودي غير معرفتي، همانند سياسي، نظامي، مذهبي، ديني، ايدئولوژيك و اقتصادي را نيز تاثير گذار دانست و اظهار داشت: در جامعه رفتارها و عملهاي اقتصادي هم حتي به اقتضاي خودش تاثير اتخاص خود را داراست. مؤلف كتاب «علم و فلسفه» در همين راستا به ظهور و بروز بورژوازي اشاره كرد كه تاثيرات اقتصادي را در رشد و يا سقوط جامعه نشان مي دهد و ادامه داد: وقتي كه مبادي وجودي معرفتي با مبادي وجودي غير معرفتي در جامعهاي محقق شد، اين دو مقوله اموري را به وجود ميآورند. از سوي ديگر جامعه با اين ذخاير، نظريه توليد كرده و مسايل را حل مي كند و حل خود اين مسايل و توليد نظريات، مسايل جديدتري را رقم خواهد زد. وي با اشاره به اينكه پاسخ گفتن به اين مسئله شرايط جامعه و اجتماع را عوض ميكند، ادامه داد: اين تحليل مربوط به جهان زيستي و اجتماعي ماست، در حالي كه عوامل فردي تاثيرگذاري هم مطرح ميشود كه بايد جداگانه بررسي شوند. عضو هيئت تحريريه فصلنامه علم و فرهنگ، به چگونگي اين انتقال در فرهنگ هاي فعال و آگاه اشاره كرد و اظهار داشت: در شرايطي كه فرهنگي قدرت تصميمگيري دارد و ميبيند كه فرهنگ ديگري در حال زندگي است و رشد ميكند، اين امر براي آن فرهنگ اول مسئله ميشود. در نتيجه مسايل و نظريات آنها را بازخواني كرده و متناسب با مقتضيات خودش با آنها روبرو ميشود و سراغ آموزههايي ميرود كه متناسب با اقتضائات خودش ميتواند با آن روبرو شود. وي با اين بيان كه در دو سده اخير به گونهاي ديگر با اين انتقال فرهنگ روبرو بودهايم، ادامه داد: عوامل تأثير گذار در اين دوره ديگر معرفتي نبود، بلكه عواملي از قبيل اقتصاد، سياست و نظاميگري در اين حوزه بسيار تاثيرگذار بود. پارسانيا گفت: زماني علمي از يك فرهنگ به فرهنگ ديگري منتقل ميشود، اگر عامل هاي معرفتي فرهنگ دوم فعال نباشد، ناخودآگاه آن فرهنگ صادر كننده علم، مبادي معرفتي و متافيزيكي خود را نيز منتقل مي كند. هر چه اين اصول منتقل شده شفاف تر شود، يك دوگانگي فرهنگي عميقي خودش را نشان خواهد داد. مؤلف كتاب «حقيقت و دموكراسي» با اشاره به اينكه اگر فرهنگ منتقل شده بتواند لايههاي بنيادين فرهنگ ديگر را بگيرد، در واقع آن را كاملاً تصرف كرده است، افزود: هنگامي كه حساس ترين مبادي و اصول متافيزيك زير سوال رفته و يا نگاه توحيدي، وحياني و يا سطوحي از عقلانيت از بين برود، آنگاه است كه همگان متوجه خواهند شد كه فرهنگ ديگر غالب شده است. وي ضمن هشدار بر اينكه در نمونه فرهنگ ما، اين مقوله ها از طريق علوم تجربي بروز و ظهور خواهد كرد، اظهار داشت: در خود غرب، پيشگامي براي توجه به بنياد اين علوم، از طريق علوم تجربي بود كه هويدا شد؛ بدين معنا كه ابتدا علوم تجربي ظهور كردند و بعد از آن براي تبيين مباني آن، انديشمندان دست به كار شدند. پارسانيا ادامه داد: اگر تحت تاثير عوامل وجودي غير معرفتي، نظريه هاي علم و فرهنگ وارد تمدني شوند، و آن تمدن زنده باشد، چالش ها را نشان خواهد داد، اما اگر نتواند نشان دهد، فرهنگ و تمدن دوم، حيات خود را از دست خواهد داد. وي براي شاهد آوردن بر مدعاي خويش، اظهار داشت: كافي است كه مفهوم مدرن علم را بپذيريم يا يكي از تعاريف پسامدرن از علم را وارد معتقدات خود كنيم، آنگاه خواهيم ديد كه ديگر حتي نمي توانيم به سنت اعتقادي خود پايبند بمانيم؛ چرا كه در عمل و نظر دچار تناقض خواهيم شد. عضو هئيت علمي دانشگاه باقرالعلوم در پايان خاطرنشان كرد:عمل به سنت هاي ديني بدون تعريفي كه اسلام از علم مي دهد ممكن نيست. اين فرهنگ تلفيقي جز سردرگمي، چيزي بيشتر برايمان نخواهد داشت و بايد به دنبال سره سازي و توليد علم ناب، كه مبتني بر سنت و فرهنگمان است، باشيم. انتهاي پيام/ك/5
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 351]