تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 19 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):توكّل كردن (به خدا) بعد از به كار بردن عقل، خود موعظه است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814609821




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

رمان جدید بلقیس سلیمانی چاپ شد/ خلق رمان با ترس از گورانی‌ها


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: از سوی نشر چشمه/
رمان جدید بلقیس سلیمانی چاپ شد/ خلق رمان با ترس از گورانی‌ها

من از گورانی ها می ترسم بلقیس سلیمانی


شناسهٔ خبر: 2538080 سه‌شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۵
فرهنگ > تازه های نشر ایران

رمان جدید بلقیس سلیمانی با عنوان «من از گورانی ها می ترسم» توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب در قالب یکی از عناوین مجموعه کتاب‌های قفسه آبی این ناشر چاپ شده است و داستانش در شهر کوچکی به اسم گوران می‌گذرد. فرنگیس شخصیت اصلی داستان است که از پس حوادث گوناگون، با پرسش‌های بنیادینی همچون «فعل و عمل درست را چگونه می‌توان تشخیص داد» یا «زندگی با درد و رنج آیا شایسته‌ زیستن هست؟» و... مواجه می‌شود.شخصت فرنگیس، یک زن میانسال است. نگارش این رمان طی ۳ ماه انجام شده و سلیمانی معتقد است مانند دیگر آثارش در آن، در پی طرح سوالات فلسفی است. سنت، تنهایی، ترس، عشق و جنایت از جمله مفاهیم مهم در این رمان هستند.اتفاقات این رمان در بستر زمانی ۲ ماه رخ می‌دهند و فرنگیس در این بازه زمانی تغییر می‌کند. رمان دارای فلش بک های متعدد است و بین زمان حال و گذشته در تناوب است. به این ترتیب، اتفاقات رمان بین سال های اکنون و دهه شصت رخ می دهند. فرنگیس باید با سنت‌های شهر و ولایتش که او را به شدت محدود کرده اند، روبرو شود.«بازی آخر بانو»، «بازی عروس و داماد» و «خاله بازی»، «نارسیده ترنج»، «پسری که مرا دوست داشت» و «سگ سالی» از جمله آثاری هستند که در قالب رمان و مجموعه داستان از سلیمانی به چاپ رسیده اند.در قسمتی از رمان «من از گورانی‌ها می‌ترسم» می‌خوانیم:سینی چای را که جلو دکتر می‌گیرم، ابول مثل سونامی وارد هال می‌شود. همان چیزی که می ترسیدم به سرم آمد! خدا به خیر بگذراند. آن قدر بی هوا و ولنگ و واز راه می‌رود که آدم احساس می‌کند سر راهش همه چیز را می‌روبد و با خودش می برد. هجومش چنان سریع است که من و پدر همراه با هم به او هشدار می‌دهیم: «ابول، مواظب چای باش... ابول... ابول» بی‌فایده است، ابول با دکتر دست می‌دهد، بلند می‌خندد و دکتر را می بوسد، بعد می‌رود آشپزخانه. مادر پهلوبه پهلو می شود، چشم‌هایش را باز می‌کند و دوباره می‌بندد.دکتر هم به نظرم غافلگیر شد. اول نمی‌دانست چه طور با ابول برخورد کند، دست اش را خیلی رسمی جلو آورد اما نتوانست از آوار شدن ابول جلوگیری کند، ابول او را در آغوش گرفت و تندوتند بوسید و دکتر فقط فرصت کرد بگوید: «به به، ابول خان...»پشت سر ابول وارد آشپزخانه می شوم، نه برای کنترل ابول، نه حتا برای برداشتن چیزی، احتمالا برای پنهان کردن خودم.آن سال‌ها هیچ وقت دلم نمی‌خواست همکلاسی‌هایم به خانه مان بیایند. می‌دانستم خیلی‌هاشان از ابول می‌ترسند یا خانواده‌های شان آن‌ها را از ابول می ترسانند، اما مشکل من این نبود که آن‌ها بی‌خود و بی جهت از ابول می‌ترسند و او به کسی آزاری نمی‌رساند، بلکه از داشتن برادری مثل ابول عار داشتم، نمی‌خواستم کسی بفهمد او برادرم است. البته این احساس‌ها همیشگی نبود. گاه به حد مرگ به ابول محبت می کردم و او را دوست داشتم. عشق و نفرت: این دو واژه رابطه ی من و شاید ما را با ابول تعریف می‌کرد.این کتاب با ۲۰۸ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان منتشر شده است.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن