واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
تنظیم رفتار، گام اول تنظیم بازار
بسیاری از مردم از دولت انتظار دارند که با گرانفروشی مقابله کند اما نوع و میزان انتظار مردم و نحوه دخالت دولت دو موضوع مهم و اثرگذار بر هدف نهایی است. بحث اصلی در اینجا این است که بهترین کارهایی که دولت در این زمینه می تواند انجام دهد چیست؟
بسیاری از مردم از دولت انتظار دارند که با گرانفروشی مقابله کند و برنامه ریزی لازم برای عرضه مقدار کافی مواد غذایی و کالاهای ضروری را انجام دهد. این انتظاری به حق است و در بسیاری از کشورها وجود دارد و دولت های بسیاری از ژاپن و کره تا نروژ و اسلواکی سیاست هایی در این زمینه دارند. اما نوع و میزان انتظار مردم و نحوه دخالت دولت دو موضوع مهم و اثرگذار بر هدف نهایی است. بحث اصلی در اینجا این است که اولا بهترین کارهایی که دولت در این زمینه می تواند انجام دهد چیست؟ و ثانیا چه کسی مسئول تنظیم رفتار دولت برای حرکت به سمت این “بهترین کارها”ست؟ چرا تنظیم بازار مهم است؟ قبل از بحث درباره موضوعات اصلی باید اهمیت موضوع روشن شود چرا که نظریاتی وجود دارد که مخالف دخالت دولت در اقتصاد است و بدون در نظر گرفتن بسترها و مسائل موجود، نسخه هایی ارائه می کنند که برای روزگار سلامتی اقتصاد است و درد امروز ما را دوا نخواهد کرد. به طور کلی در کشورهایی با اقتصاد مشابه ما بی ثباتی در برابر اتفاقات و شوک های مختلف، وجود بسترهای سوءاستفاده و احتکار و قاچاق و تلاطمات کلان اقتصادی ناشی از آن زیاد است. ملاحظه این مشکلات در کنار آسیب پذیری اقشاری از مردم از نوسانات دلیل اول بر حضور نهادهای تنظیم گر است. اما به طور خاص در مورد کالاهای کشاورزی، از سویی به دلیل نوسانات بیشتر در تولید آنها و از طرف دیگر ضروری بودن مواد غذایی برای سلامتی مردم باعث شده است بسیاری از صاحب نظران بر لزوم تنظیم این بازارها اذعان کنند. بهترین کارها برای تنظیم بازار چیست؟به طور کلی دخالت دولت برای تنظیم بازار را می توان در سه مورد دسته بندی کرد:1- مالکیت دولت: اول آنکه دولت با در اختیار گرفتن مالکیت بنگاه های اقتصادی، تولید و عرضه محصولات خاص یا فقط خرید و عرضه را در انحصار خود بگیرد. این موضوع همان مالکیت عمومی و اقتصاد دولتی است و اثرات منفی این رویکرد بر بهره وری اقتصادی، تخریب فضای رقابتی و ایجاد رانت مورد اجماع همگان است.2- سیاست های مداخله گرانه: روش دوم آن است که دولت با وضع قوانین ایجابی بر سطح تولید و قیمت و کیفیت نظارت کند مثلا قانون حداکثر قیمت وضع شود یا با دریافت مالیات از سطح تولید بکاهد یا با ارائه یارانه باعث عرضه بیشتر شود، مثل اینکه گندم به طور تضمینی از کشاورزان خریداری شود یا به روش خاص تولیدی یارانه داده شود. این دسته از سیاست ها هرچه به تقویت طرف عرضه یا تنظیم رفتار آن منعطف شود دخالت در مرحله عرضه به بازار و تعیین قیمت کاراتر است. 3- بسترسازی و وضع قوانین سلبی: اما روش سوم آن است که دولت (و البته مجموعه حاکمیت) فقط رفتارهای سوداگرانه و تخریبی در اقتصاد مثل فساد، احتکار، قانون شکنی و گریز از استاندارد را منع کند. ادعای اصلی این است که بهترین کاری که دولت می تواند انجام دهد که البته وظیفه اصلی این نهاد هم هست مورد سوم است. مثلا در شرایطی که دولت توانایی مبارزه با احتکار را ندارد هر اقدام تنظیمی مثل تزریق میوه به بازار ممکن است به راحتی بی اثر شود چنانچه در گرانی شدید مرغ در سال 91 مداخله دولت افاقه نکرد و علت اصلی تداوم گرانی احتکار خوراک مرغ اعلام شده بود و دولت هم اطلاعاتی برای پیگیری نداشت. ایجاد شفافیت درباره تعداد انبارها، سردخانه ها و تعداد فعالان هر حوزه برای تنظیم بازار بسیار ضروری تر از تنظیم بازار پرتقال در شب عید است. علاوه بر آن ایجاد استاندارد و نظارت شدید و دقیق بر رعایت آن، پیشگیری از قاچاق که موجب بی ثباتی در تولید و تخریب انگیزه فعالان قانونمند اقتصادی می شود یکی دیگر از وظایف دولت است. رفتار دولت چگونه تنظیم می شود؟ البته قطعا موضوعات فوق را دولتمردان بهتر از ما می دانند لذا این سوال مطرح می شود که چرا دولت ها بعد از سال ها به وظایف اصلی خود کمتر توجه می کنند و بیشتر سراغ کارهای کم سودتر می روند. نگاهی به ادبیات علمی اقتصاد سیاسی این موضوع را روشن می کند. دولت هایی که با رای مردم سر کار می آیند توجه زیادی به رای دوره بعد خود و جناح خود دارند لذا تلاش خود را از اقدامات مبنایی و بلندمدت به کارهای زودبازده معطوف می کنند. جنجال های اخیر و صریح برخی دولتمردان و مجلسیان در مورد حذف یارانه ثروتمندان و هزینه های سیاسی مواجهه با مردم این موضوع را قابل درک تر می کند. یعنی رفتار دولت با مطالبات افکار عمومی و مردم تنظیم می شود، حال هرچه این مطالبات به مشکلات بنیانی معطوف گردد و توسط افکار عمومی مطالبه شود دولت علاقه بیشتری به انجام آن خواهد داشت. لذا نوع و میزان انتظارات از دولت بسیار مهم است. مثلا تنظیم بازار میوه که در دولت قبل باب شد یک انتظار غیر ضروری است که منابع و انرژی زیادی در این حوزه صرف شد چنانچه یارانه قابل توجهی برای تنظیم بازار مرغ و میوه شب عید صرف شد و مقدار فراوانی میوه نیز در انبار دولتی فاسد گردید و بازار هم تنظیم نشد! اما دولت به خاطر انتظار ایجادشده خود را موظف به انجام آن می داند. آنچه این موضوع را تشدید می کند رقابت های جناحی است؛ تا جایی که رسانه های جناح های مختلف با بزرگنمایی این انتظارات بر رقیب خود که در مسند قدرت است می تازند و حتی دولت را برای عدم توجه به تنظیم قیمت چغاله بادام هم مواخذه می کنند! لذا دولت انگیزه بیشتری برای تمرکز بر سیاست های ساده و کم سود خواهد داشت تا از رقیب عقب نیفتد. بدون شک دولت در مورد کالاهای ضروری – مثل گوشت مرغ- باید تنظیم بازار را ادامه دهد اما رویکردهای وضع قوانین ایجابی – مخصوصا با تکیه بر طرف عرضه- و همچنین قوانین سلبی – ایجاد شفافیت و مبارزه با احتکار و قاچاق- را هم باید مورد توجه قرار دهد اما در مورد کالاهایی که وابستگی شدید به آن وجود ندارد، مردم باید از قدرت تنظیم گری خود استفاده کنند( مثلا به جای پرتقال کیوی بخوریم) تا دولت گام های بلندمدت خود برای تنظیم باثبات بازار را بردارد. جواد غیاثی منبع:رصد انتهای متن/
94/01/29 - 02:01
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]