واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: جنبـشِ مشروطه و يا انقلاب مشروطيت همانند بسياري از رويدادهاي تاريخي ديگر فقط به صدور فرمان مشروطه منحصر نشد، بلکه پس از اين واقعه رويدادهاي بسياري به وقوع پيوست که هر کدام اثر خاصي را در تاريخ ايران بر جاي گذاشت. مي توان گفت، از جمله عواملي که سبب گسترش انديشه هاي انقلابي در اواخر حکومت ناصرالدين شاه قاجار شد، تأسيس دارالفنون و آشنايي تدريجي ايرانيان با تغييرات و تحولات جهاني از يک سو و پيروزي ايرانيان در جريان نهضت تنباکو تحت زعامت روحانيون بود. آشنايي با جهان، ترور ناصرالدين شاه و پايان قدرقدرتي شاهانه، نفوذ و انتشار کتب جديد در ايران و در کنار آن حکمرانان نالايق در سراسر کشور که سبب رشد نابساماني در کشور و افزايش نارضايتي از اوضاع آن دوران شد، همگي اين عوامل انديشه تغيير و لزوم حکومت قانون و پايان دادن به حکومت استبدادي را نيرو بخشيد. دربازگشايي مفاهيم گفته شده مي توان گفت، از جمله عوامل موثري که از نخستين تکان هاي اجتماعي و زمينه ساز جنبش مشروطيت شد، واگذاري امتياز انحصار توتون و تنباکو به انگليس بود که سبب واکنش گسترده مردم و فتواي روحانيون در تحريم تنباکو و پشتيباني مردم از اين فتوي شد و در نهايت حکومت وقت را مجبور به لغو اين امتياز نمود. ولي زماني اين روند مشروطه خواهي افزايش يافت که ميرزا رضاي کرماني با انگيزه قطع ريشه ظلم، آشکارا ناصرالدين شاه قاجار را به قتل رساند. شرايط ديگري که ما را به مفهوم ايجاد جنبش مشروطه نزديک مي سازد، قرارداد اولين قرضه از دولت روسيه و اعطاي امتياز نفت جنوب به دارسي بود که تاثيرات عميقي در سراسر تاريخ ايران برجاي گذاشت. شروع جنبش مشروطه به معناي واقعي خود هنگامي رخ داد که قند در تهران گران شد، ماجراي گران شدن قند، اعتراض بازاريان و روشنفکران را برانگيخت به گونه اي که آنان با سخنراني و هواداري از مشروطيت، خواستار برکناري عين الدوله و مسيو نوز بلژيکي شدند و وضعيت به گونه اي تغيير کرد که اعتصاب در تهران فراگير شد و عدهاي از مردم و روحانيون به صورت اعتراض به حضرت عبدالعظيم رفتند. اين اعتراضات، سبب شد که مظفرالدين شاه وعده برکناري صدراعظم و تشکيل عدالتخانه را بدهد اما به اين وعده عمل نکرد و سبب ايجاد شرايط بحراني در کشور و تحصن عده اي در سفارت انگليس شد، که حتي علمايي چون سيد محمد طباطبائي و سيد عبدالله بهبهاني به قم رفتند و تهديد کردند که کشور را ترک خواهند کرد و عازم عتبات عاليات خواهند شد. سرانجام بعد از ناآرامي هاي بسيار در کشور مظفرالدين شاه فرمان مشروطيت را در 14 مرداد 1285 امضا کرد و مردم صدور فرمان مشروطيت را جشن گرفتند. بعد از صدور فرمان مشروطه توسط شاه، مجلس اول در 18 شعبان 1324 قمري در تهران گشايش يافت که نمايندگان به تدوين قانون اساسي پرداختند که در آخرين روزهاي زندگي مظفرالدين شاه اين قانون نيز به امضاي او رسيد. مي توان گفت که بعد از اين جريان، انقلاب مشروطه با سه دشمن سرسخت روبه رو شد که محمد علي شاه، انگليس و روسيه تزاري از جمله دشمنان اين انقلاب به شمار مي رفتند. پس از مرگ مظفرالدين شاه و تاجگذاري محمدعلي ميرزا شاه ، انقلاب مشروطيت در خطر افتاد به گونه اي که از همان ابتدا محمدعلي شاه به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت و اين مخالفت خود را با دعوت نکردن نمايندگان مجلس به مراسم تاجگذاري خود نشان داد. محمدعلي شاه با حمايت روس ها و برکناري مشيرالدوله از صدارت و برگزيدن امين السلطان به عنوان صدراعظم از امضاي قانون اساسي سر باز زد. اين امر سبب اعتراضات گسترده مردم به ويژه در تبريز شد که وي را ناچار به صدور دستخطي کرد که قول همراهي با مشروطه را در آن يادآور شد ولي وي همچنان به مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان مشغول بود. محمدعلي شاه براي شکست جنبش مشروطه، مجلس را به توپ بست و تعدادي از آزاديخواهان را اعدام و دستگير نمود، جنبش مشروطه شکست خورد و بسياري از مشروطه خواهان مخفي شدند و برخي به خارج از ايران رفتند. پس از حمله به مجلس و پخش خبر آن، در شهرهاي ديگر ايران شورشهايي به پا شد و نيروهاي مجاهدين گيلان و بختياري در اول رجب 1327 (28 تير 1288/19 ژوئيه 1909) وارد تهران شدند و شاه و اطرافيانش به سفارت روس پناه بردند و بار ديگر مجلس شوراي ملي تشکيل شد و ظاهراً دوره استبداد به پايان آمد و مشروطه خواهان پيروز شدند. با توجه به اينکه مشروطه بار ديگر بر کشور استقرار يافت و مجلس دوم تشکيل شد و اگر چه ضربت سنگين خود را بر پيکر استبداد وارد کرد و توانست مجلس و قانون را در کشور برقرار سازد، ولي از فئوداليسم و امپرياليسم شکست خورد. بدين گونه آن جوش و خروش هفت ساله جنبش مشروطه? ايران خاموش شد و مفهوم تاريخي خود را از انديشه ها پاک و کوتاه گرداند. مي توان نتيجه گرفت که جنبش مشروطه سه دوره را به خود اختصاص داد که هر دوره مفهوم خاصي را به اين انقلاب مي بخشيد، مشروطه? اول از 1285/1906 تا 1286/1907 که گلوله باران مجلس را در بر داشت، مشروطه? دوم از 1288/1909 تا 1299/1921 که کودتاي سوم اسفند را در برداشت و مشروطه? سوم از 1320/1941 تا 1332/1953 که با مرگ مصدق به پايان رسيد . پس از دوره دوم مشروطه، رضاخان با ژست قهرمان ملي ! مشروطه را که روزي امثال شيخ فضل الله بر مشروعه اش پاي فشرده بودند، بر پاي انگليس کاملا قرباني ساخت و در پايان دوره سوم نيز ، با کودتاي آمريکايي اين محمدرضا بود که 25 سال آخر سلطنتش را به نام مشروطه و در اصل با قباي مطلق سرسپردگي اربابان غربي! به پايان رساند. عکس هاي ضميمه گزارش ، اولي ، فرمان مشروطه به خط مظفرالدين شاه است و دومي به گشايش نخستين مجلس شوراي ملي در حضور شاه يادشده اشاره دارد. ک/1 /380/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 483]